برنامه درسی تربیت معلم(راهبرد تحولی برای تربیت معلم در ایران)
دکتر سید احمد هاشمی - عضو هیات علمی دانشگاه آزاد لامرد
عباس منصوری - دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد لامرد
صادق نوروزمصرمی - دانشجوی دکتری دانشگاه آزاد لامرد
چکیدهورود به بحث تربيت معلم، اساسي ترين شرط براي توسعه آن در نظام آموزش و پرورش اس و اين دو، سرنوشتي درهم تنيده دارند. اين تحقيق با هدف ارايه الگويي براي تلفيق فاوا در برنامه هاي درسي تربيت معلم ايران صورت پذيرفته و براي اين كار، حاصل سه مطالعه مستقل در كنار هم قرار گرفته است:
1.مطالعه مباني فلسفي، اجتماعي و روان شناختي برنامه هاي درسي مبتني بر فاوا با بهره گيري از روش تحليلي توصيفي؛
2. مطالعه چگونگي ورود فاوا به نظام هاي آموزش و پرورش 4 كشور از كشورهاي جهان در رده هاي متفاوت بهره مندي از آن با روش مطالعه تطبيقي؛
3.مطالعه وضعيت ايران در رمزنيه توسعه فاوا در نظام آموزشي در قالب يك مطالعه موردي.
يافته هاي تحقيق، چارچوب نظري برنامه هاي درسي مبتني بر فاوا در تربيت معلم ترسيم مي كند، مراحل عملي و نظري ورود فاوا به آموزش وپرورش كشورهاي مورد مطالعه و اهداف و اصول اين كشورها را از توسعه فاوا در تربيت معلم مشخص مي سازد، مراحل ورود فاوا به آموزش و پرورش ايران را از ابعاد عملي و نظري و امكانات و موانع نظام آموزش و پرورش ايران را از جهات فني و غيرفني براي توسعه فاوا تبيين مي كند و در نهايت، به ارايه يك الگوي راهنما براي ورود فاوا در برنامه هاي درسي تربيت معلم ايران مي پردازد.
این مقاله به مبحث تربیت معلم از منظر چالشبرانگیز ساختار برنامهدرسی تربیت معلم و اجرای آن اختصاص دارد. در این زمینه مواضع گوناگونی ابراز میشود که این گونهگونی امر تربیت معلم را به لحاظ نظری و به تبع آن در عمل با بحران مواجه کرده است. این وضعیت خاص ایران نیست. بنا به شواهد موجود، در سطح جهان نیز پژوهشهای به عمل آمده هنوز نتوانستهاند به روشنی نشان دهند که کدام برنامهدرسی تربیت معلم و با کدام ساختار از اثر بخشی بیشتری برخوردار است و قادر است معلمان توانمندتر و موفقتری را به کلاسهای درس گسیل نماید. موقعیت مسالهای این مقاله در ایران را به شکل دقیقتر میتوان با استفاده از کلید واژه «تمامیتخواهی» توضیح داد. از یکسو، اصحاب آموزش و پرورش در تلاش هستند که این دستگاه را به عنوان یگانه نهاد صالح برای تربیت معلم معرفی نمایند و برای متقاعد ساختن مراجع سیاستگذار نیز از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند. اقدام برای تاسیس دانشگاه ویژه تربیت معلم (یا دانشگاه ویژه فرهنگیان) با حمایت شورایعالی انقلاب فرهنگی، با فرض عهدهدار شدن مسئولیت تام و تمام تربیت معلم در ابعاد مختلف توسط آن، مهمترین مظهر این سیاست تمامیتخواهانه و بخشینگر است. از سوی دیگر، گروهی از صاحبنظران دانشگاهی از ایده رقیب و بدیلی حمایت میکنند که تمامیتخواهانه به دنبال استقرار همه جانبه تربیت معلم در دانشگاهها و به ویژه دانشگاه تربیت معلم تهران هستند و نهاد آموزش و پرورش را فاقد صلاحیت جزئی و کلی برای ورود به این عرصه معرفی مینمایند.
مدعای اصلی این نوشتار بدین ترتیب آن است که در کشاکش این دیدگاههای تمامیت خواهانه باید به دنبال راهبردی بود که جایگاه تربیت معلم را به دنبال یک رخداد خطیر ملّی و فرابخشی به رسمیت شناخته و برای اجرای برنامهدرسی تربیت معلم با توجه به این ویژگیها تعیین تکلیف نماید. الگوی مشارکتی پیشنهادی با توجه به مولفههای اساسی برنامهدرسی تربیت معلم ارائه شده است و از نقسیم کار حمایت میکند.
کلیدواژگان :تربیت معلم؛ برنامه درسی؛ اجرا؛ آموزش و پرورش؛ آموزش عالی؛ تقسیم کار ملی؛ بخشی نگری
دریافت مقاله