Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home3/drhashemi/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 151  جایگاه تفکر انتقادي در توسعه علمی » وب سایت دکتر سید احمد هاشمی در شیوه های نوین آموزش
هدیه معنوی این مجموعه را به روح پاک مادر و پدر بزرگوارم تقدیم می کنم و از همه خوانندگان محترم برای ایشان التماس دعا دارم
موضوع: مقالات چاپ شده در مجلات داخلی ISC    نويسنده: admin    تاريخ: 16 آذر 1388    بازديدها: 7774
مقدمه
تفکر انتقادی به عنوان یکی از الگوهای نوین در نظام تربیتی می باشد. در این الگو به پرورش ویژگیهای فردی و اجتماعی فراگیران توجه ویژه ای می شود. طوریکه قوای ذهنی و احساس مسئولیت اجتماعی نیز در فراگیران تقویت می شود. در این راهبرد بر خلق و آفریدن اندیشه ها، بیان و عمل کردن به آنها به عنوان ویژگی اساسی داوری تاکید می شود. در نظام هایی که به دموکراسی تربیتی نیز اعتقاد دارند به قدرت تصمیم گیری فراگیران جهت اتخاذ تصمیمات مناسب برای زندگی شهروندیشان احترام می گذارند. امروزه تلقین کردن مطالب و دست نوشته ها به دانش آموزان اصل نیست. بلکه توجه به فرایند تربیت و فعالیت فراگیران در حین تربیت به عنوان یک اصل دموکراسی تربیتی محسوب می شود. این ویژگی در افکار اندیشمندانی همچون سقراط به وضوح پیداست که وی با دیده احترام به افراد و عقایدشان به راهنمایی فکری آنها می پرداخت. پيشرفت دانش آموزان در نظام تعليم و تربيت وابسته به استفاده از تفكر انتقادي در برنامه هاي درسي مختلف مي باشد مدارس بايد به جاي انتقال دانش ، روش يادگيري را به دانش آموزان آموزش دهند .كشور هايي كه به اهميت مسئله تفكر انتقادي پي برده اند با يك برنامه ريزي جامع ،زمينه را براي گسترش آن ايجاد كرده اند چرا كه مي دانند توجه به آموزش تفكر انتقادي ، توسعه كشورشان را در زمينه هاي مختلف تضمين مي نمايد .

مفهوم تفکر انتقادي

در باره تفکر انتقادي تعريفهاي زيادي ارائه شده است که به بررسي بعضي از آنها از ديدگاه صاحبنظران مختلف پرداخته مي شود.
تفکر انتقادي فرآيند تفکر هدفمندانه و آزمودن منطقي است که ما وديگران از آن استفاده ميکنيم( جانسون 2002)
تفکر انتقادي تفکر در باره نحوه انديشيدن و درست تر و روشنتر بيان کردن آن ميباشد(اسميت 1999)
تفکر انتقادي يک فرايند است . يک نتيجه و پرسش از اصول موضوعه در بر مي گيرد اين امر مهم است که زمينه تدريس مسائل را درک کند ( و اصول موضوعه اساسي و نظام ارزش اجتماعي )( شريعتمداري 1382 )
براي حفظ علاقه و پرورش حداکثر استعدادهاي مربوط به تفکر انتقادي در شاگردان ، بايد حالت کنشر متقابل ميان شاگرد و استاد بر جو کلاس حاکم باشد (مايرز به نقل از ابيلي ،1383 )
تفکر انتقادي ، تفکر تاملي و عقلاني بر تصميم گيري آنچه بايد باور داشت و انجام داد (انيس به نقل از احقر1380 )
تفکر انتفادي ، انديشدن درباره شيوه فکر کردن خودمان است تا آنکه نظر خويش را ، آنگاه که براي دستيابي به اهداف ، تصميم گيري و حل مسائل فهميديم در هر موقعيتي بصورت موثر بينديشيم ( آقازاده ، 1384 )
تفکر انتقادي به معني شکايت از يک پديده نيست بلکه به معني تيز بيني است و در واقع به دسته اي از امور که به جريان تفکر سنجيده و منطقي منجر مي شود ارتباط مي يابد . ( قاسمي فر ،1383 ).
تفکر انتقادی به تفکری گفته می شود که در انزوا به وجود نمی آيد و در ارتباط با فعاليتهای ويژه يا موضوعات معينی مشخص می شود (هاينز ، 1991).
تفکر فعال ، مستمر و با دقت در مورد يک عقيده يا فرض بر گرفته دانش در پرتو زمينه هايي که از آن حمايت مي کنند و نتايج بعدي که بدان منتهي مي شود (ديوئي به نقل از هاشمي 1385 )
ليپمن در الگوي جديد خود به تفکر سطح بالا توجه مي کند . تفکر سطح بالا ، تفکري است که داراي دو ويژگي انتقادي و خلاق است . تفکر انتقادي ، از نظر ماهيت ، شناختي است و بر اساس معيارها به وجود مي آيد . اما تفکر خلاق در جهت ارزش هاست و به سوي معنا جهت مي گيرد .( ليپمن ، 1991 )
از ديد جانسون ، تعميم پذيري ، هدف نهائي آموزش و پرورش مي باشد که اين هدف در خارج از کلاس و از طريق تفکر انتقادي و به صورت تعامل اجتماعي به وجود مي آيد . ( جانسون ، 1995 )
جايگاه تفکر انتقادي
دیوئی این عقیده دارد که ارزش تفکر، رهایی از کارهای عادی، امور غریزی و امیال فرد می باشد. وی می گوید تفکر، مستلزم هدفداری، عاقبت اندیشی، آینده نگری، تخیل، نمادگرایی، توجه به مدلولات، لوازم، نتایج و آثار یک عقیده می باشد. او تفکر را به صورت گسترده مطرح می سازد (شریعتمداری،1382). محقق نیز با اعتقاد به این که در تفکر، انتقاد نیز وجود دارد؛ به بررسی جامع این ویژگی تفکر در نظام تربیتی پرداخته است.
یکی از نظریه هایی که از تفکر انتقادی حمایت کرده نظریه ساخت گرایی می باشد این نظریه به خطاپذیری معرفت شناسی اعتقاد دارد. بر اساس این نظریه تمام معرفت های بشری با توجه به نسبی بودن آنها خطا پذیر می باشند (کوبرن ،1992).
از عوامل سازنده و مهم در انتقادی کردن یک فرد متفکر، نگرش و علاقه او به این مسأله می باشد. در حوزه نگرشی فرد توجه به این نکته لازم است که او بایستی به کاربرد و استفاده از مسائل مورد انتقاد، تمایلی داشته باشد تا آنها را مورد نقد قرار دهد. در برخورد و زیر سوال بردن پدیده ها، فرد بایستی به یک نگرش مثبت در مورد آنها رسیده باشد. بنابراین توجه به بیان مسائل مورد علاقه و نیاز فراگیران در حین تدریس توسط معلمان، زمینه استفاده از تفکر انتقادی را در جریان تربیت فراهم می آورد.
انیس به این نکته اعتقاد دارد که تفکر انتقادی، تصمیم گیری بر باورهای فرد می باشد. ایشان در این اعتقاد به نوعی به این نکته توجه می نماید که در جریان تفکر انتقادی، فرد بایستی به مسائل و پدیده های مورد بحث علاقمند باشد تا زمینه این فرایند در وی بوجود آید. در جریان تفکر انتقادی فرد به دخالت های غیر منطقی در مورد امور و پدیده های مختلف نمی پردازد. برخورد غیر منطقی نسبت به مسائل مختلف، زمینه شکایت از آن پدیده ها و در نهایت برخورد قهری با مسائل علمی را در فرد بوجود می آورد. در این نوع تفکر ما به یک تیزبینی نیاز داریم که این دقت، ما را برای حل مسائل مختلف آماده می نماید.
در بعضی موارد تفکر انتقادی با حدس زدن اشتباه گرفته می شود. در صورتیکه این تفکر بر مبنای حقایق مختلف انجام می پذیرد. فرد با توجه به این حقایق به قضاوت پرداخته و نتیجه آن را در رفتار خود آشکار می کند. البته ذکر این نکته لازم است که برای قضاوت کردن در مورد پدیده های مختلف، معیارها بایستی مشخص باشند، چه بسا افراد در موارد مختلف به قضاوت پرداخته اما این قضاوت بر مبنای اصول و ملاکهایی نیست. در این نوع قضاوتها فرد دچار سردرگمی شده؛ که نه تنها برای فرد تولید علم نمی کند؛ بلکه او را حتی به یک سردرگمی و اغتشاش علمی دچار می کند.
«تفکر انتقادی یک فعالیت مولد و مثبت است و خلاقیت و ابتکار را در بر می گیرد. تحلیل صورت می گیرد. احتمالات و شقوق دیگر بررسی می شوند. این امر به تردید فکری منجر می شود. تغییر به سادگی پذیرفته می شود. زیرا تازه است و نتایج اقدامات پیش بینی می شود» (شریعتمداری،1382). عـده ای از اندیشمندان همچون بیر اعتقاد دارند که تفکر انتقادی مجموعه ای از مهارت ها را شامل می شود (بیر ،1985).
متخصصان و علمای تعلیم و تربیت در برنامه ریزی درسی به پرورش و تقویت تفکر و نگرش فراگیران توجه می کنند. آنها اعتقاد دارند که دانش آموزان باید به جای یاد آوری مجدد حقایق علمی در فرآیند یادگیری فعال بوده و روش دستیابی به حقایق علمی را کسب کنند.
یکی از مسائل و عوامل مهم در حوزۀ تفکر انتقادی، توجه به زمینه ها و موضوعات معینی است که این امر را به وجود می آورند. بعضی از وقتها معلمان به این نوع نگرش رسیده اند که دانش آموزان باید همیشه و در همه حال به انتقاد بپردازند. برای تفکر انتقادی، محورها، مفاهیم و فعالیتهای مشخصی نیاز می باشد تا بر اساس آن انجام گیرد. چنانچه مک پک نیز به این نکته اشاره کرده که تفکر انتقادی بر اساس فعالیتها و موضوعات ویژه ای آشکار شده و در انزوا بوجود نمی آید.
محاسن تفکر انتقادی
تفکر انتقادی محاسن بسیاری دارد و می تواند در رشد فرد در زمینه های مختلف موثر واقع شود که در ادامه مورد بررسی قرار می گیرد:

تفکر انتقادی و رشد اجتماعی
زمانیکه افراد به بررسی و ارزیابی اندیشه ها و تفکرات دیگران اقدام می کنند؛ رشد اجتماعی آنان نیز حاصل می شود. افراد ضمن بررسی اندیشه ها و آثار دیگران این زمینه را در خود بوجود می آورند که به توسعه شخصیت اجتماعی خود بپردازند. بنابراین افراد برای رشد اجتماعی خود بایستی به نقد افکار دیگران بپردازند و این مسأله را با احترام و ارزش گذاشتن به شخصیت اخلاقی دیگران نیز انجام دهند. بدین گونه که افراد با مشاهده و مطالعه آثار دیگران از آنان مطلبی خواهند آموخت و شخصیت اجتماعی خود را بدین صورت توسعه خواهند داد. علاوه بر این هنگامی که افراد آراء و افکار دیگران را نقد و بررسی می کنند، باید این نقد رابه آنان منتقل نمایند، چرا که این عمل موجب رشد اجتماعی آن افراد می گردد.
نقد و بررسی نظرات و عقاید دیگران، زمینه ساز بسیاری از فرهنگهای مثبت نظیر احترام به عقاید دیگران، وجود اختلاف سلیقه و فکر، مطلق تلقی نکردن اندیشه ها و افکار و... می شود. دانش آموزان متوسطه باید قادر باشند وظایفی را که جامعه بطور قانونی از آنها و سایر افراد خود انتظار دارد انجام دهند. و در ارتباط با سایر فعالیتها بصورت منطقی و اخلاقی اقدام نمایند. یکی دیگر از ویژگیهای اجتماعی دانش آموزان متوسطه، انتخاب اهداف مثبت اجتماعی در زندگی و پیگیری و اجرای آنهاست که این مسأله بایستی مد نظر برنامه ریزان درسی قرار گیرد.
هدف نهائی تفکر انتقادی، رسیدن به خودسنجی توسط فرد می باشد. طوریکه فرد در زندگی به این توانائی برسد که همراه با بررسی نظرات دیگران به بررسی و نقد اندیشه های خود نیز بپردازد و زمینه غنی سازی آنها را نیز فراهم کند. این موضوع از طریق مشارکت و ارتباط اجتماعی افراد در زمینه های مختلف حاصل خواهد شد.
یکی از وظایف خطیر معلمان در کلاس درس، پرسش از گفته ها و مطالب ارائه شده در کلاس می باشد. آنها بایستی مطالب دانش آموزان را بدون دلیل نپذیرند این امر ضمن اینکه دانش آموز را وادار می کند که مطالبش را پخته تر بگوید موجب ایجاد فرهنگ مثبت نقد اجتماعی نیز می شود.
تفکر انتقادی و رشد شناختی
استفاده از تفکر انتقادی موجب می شود که دانش آموزان در کلاسهای درسی، رشد شناختی خود را افزایش داده و نحوه صحیح استفاده از اصول و محورهای مورد بحث را فراگیرند. در واقع این تفکر به فرد قدرت تجزیه و تحلیل و ترکیب را می دهد. همانطور که می دانیم این دو مولفه از سطوح بالای شناختی محسوب می شوند. در صورتیکه فرد به این دو مرحله از حیطه شناختی برسد؛ قدرت یادگیری او از تکامل ذهنی مناسبی برخوردار می باشد و فراگیر را از بدفهمی و کج فهمی و در نهایت از استدلال ها و تفسیرهای غلط دوری می کند. استفاده از تفکر انتقادی ضمن بالا بردن قدرت شناختی فراگیر، به تصمیم گیری که یکی از ارکان مهم زندگی می باشد نیز کمک زیادی می کند. بطوریکه فرد در مسیر تصمیمات مختلف زندگی با کمک گرفتن از این مسأله، انتخابهای درست، منطقی و عاقلانه را انجام می دهد.
مک پک اعتقاد دارد که هنجارهای کلی و ضروری در ارزیابی اهمیت یک مدرک وجود ندارد. این در حالی است که هنجارهای استدلال احتمال گرایانه، قطعاً یک دسته شرایط لازم خنثی را برای قضاوت خوب در این امر خطیر فراهم می آورد. درک این هنجارها قطعاً برای یک فرد رویه ی تصمیم گیری بدون تدبر را فراهم نمی آورد بلکه وی را قادر می سازد تا استباط های نادرست را تشخیص دهد و از آنها اجتناب نماید (نصر آبادی، نورزی و حبیبی،1383).
بکارگیری تفکر انتقادی به افراد کمک خواهد کرد که مهارتها و رویه های غلط را در زندگی از بین ببرند و به ارزش اندیشه ها و افکار خود پی ببرند. معلمانی که در نظام تربیتی به اهمیت و ارزش تفکر انتقادی در تدریس پی ببرده اند به استفاده از آن در تدریس جهت تقویت و رشد شناختی دانش آموزان اعتقاد دارند.
بنابراین جهت برخورداری از یک جامعه منتقد لازم است که در کتابهای درسی مختلف، بویژه کتابهای درسی علوم اجتماعی به مسأله تفکر انتقادی توجه شایسته ای شود. چنانچه این مسأله مورد اغفال قرار گیرد دانش آموزان در مقطع متوسطه نیز به تقلید، محفوظات و پذیرش منفعالانه یادگیری سوق داده خواهند شد و به تبع آن از داشتن جامعه ای منتقد و با اندیشه انتقادی محروم خواهیم شد.
تفکر انتقادی و رشد اخلاقی
کانت به این نکته اعتقاد دارد که فرد بایستی با آزادی به انتخاب معیارها و قانونهای اخلاقی خود اقدام نماید. اگر فرد با تلاش و ارادۀ خود و با بکار انداختن قدرت فکری خودش به انتخاب اصول اخلاقی بپردازد؛ معمولاً این اصول بهتر و راحت تر توسط او پذیرفته می شود. اما زمانیکه این اصول به فرد تحمیل شود؛ او نه تنها به خوب و بد اصول بطور منطقی پی نبرده بلکه با اراده نیز از این اصول تبعیت نمی کند. یکی از مولفه های اساسی در تربیت انسان، بالا بردن قدرت تشخیص و انتخاب در آنها می باشد. تا آنجا که بر اساس این انتخابها به انجام رفتارهای مناسب و درست بپردازند.
با استفاده از این روش فرهنگ نقد، بررسی و ارزیابی در جامعه بوجود می آید. اگر این مسأله فرهنگی در جامعه نهادینه شود که افراد بایستی برای پذیرش هر مسأله ای در مورد آن به تفکر پرداخته و بر محور این تفکر نیز اقدام نمایند؛ آنگاه می توان با یک چشم انداز مثبت به رفتارهای افراد نگاه کرد. تفکر در مورد اعمال و پذیرش آنها زمینه این قانون اخلافی در افراد می شود که بدون تحلیل و ارزیابی افکار را نپذیرند و به آن عمل ننمایند.
بنابراین تفکر انتقادی زمینه تشخیص منطقی افراد را در مورد رفتارهای مناسب اجتماعی فراهم می کند. بطوریکه افراد به بررسی اعمال و رفتار دیگران پرداخته و خودشان نیز بر مبنای اندیشه به ارائه رفتار بپردازند.

تفکر انتقادی و رشد روانی
یکی از عوامل عقب ماندگی کشورها، عدم توجه به ایجاد فرهنگ انتقاد در جامعه می باشد. در جوامع عقب مانده به ایجاد تفکر انتقادی در فراگیران توجه نمی شود و افراد نیز در برابر افکار دیگران مقاومت کرده و آنها را تحمل نمی کنند. توجه به مساله تفکر انتقادی زمینه ساز آرامش روانی جامعه در برابر افکار دیگر است. بطوریکه فرد با احترام به افراد دیگر، افکار آنها را بررسی کرده و با سعه صدر کامل آنها را بررسی می نماید.
تفکر انتقادی و رشد علمی
در کنار تفکر انتقادی، فراگیران با دقت نظر بیشتر به بررسی مسائل پرداخته و همین امر زمینه توسعه علم را فراهم می کند.این مساله زمینه دقت نظر بیشتر برای افرادی می شود که صاحب نظریه و اندیشه هستند زیرا که آنان به این نکته پی برده اند که افکار آنها مورد بررسی و نقد قرار می گیرد. بنابراین یکی از محاسن تفکر انتقادی، رشد علمی می باشد که این مساله زمینه پویائی و بهسازی مراکز علمی را فراهم کرده و نهایتاً منجر به تولید علم خواهد شد.
نظام های تربیتی که به ضرورت ایجاد تفکر انتقادی پی برده اند به این مساله واقف هستند که رشد و توسعه علمی در کنار توجه به عنصر تفکر انتقادی در مراکز علمی میسر می باشد. رشد علمی موقعی انجام می گیرد که افراد با توجه به قدرت ذهنی خود مسائل را بررسی کرده و در کنار این بررسی بتوانند از آنها افکار جدید بدست آورند.
مقایسه آموزش به روش سنتی با آموزش بر اساس تفکر انتقادی
پیاژه پس از بررسی و نقد روشهای مختلف آموزش، بهترین روش را روش فعال می داند و به همین خاطر این روش با آنچه در روان شناسی تکوینی ثابت شده سازگار است و نیل به اهداف جدید آموزش پرورش را که پرورش افراد پژوهشگر و خلاق است تسهیل می کند (کاردان،1381). در آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی، معلم نقش راهنما را داشته و دانش آموزان از راهها و منابع مختلف به کسب اطلاعات می پردازند. در این روش بر فرایند تدریس تاکید شده و لزومی به دریافت اطلاعات بدون فهم آنها نیست.
در روش تدریس های سنتی، تاکید بر فعالیت معلم و انتقال اطلاعات و مهارتها به دانش آموزان است؛ بطوریکه دانش آموزان این مطالب را به ذهن خود منتقل کرده و آنرا حفظ می نمایند. آنچه که در آموزشهای سنتی مورد تاکید می باشد تاکید بر محتوای دروس به جای فرایند تدریس می باشد.
بنابراین در آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی، به فرایند تدریس اهمیت زیادی داده می شود بطوریکه دانش آموز در جریان تدریس بایستی فعالیت داشته باشد و منتظر ارائه اطلاعات از طرف شخص دیگری نباشد. آنچه در این آموزش از اهمیت زیادی برخودار می باشد توجه به نگرش و علاقمندی فراگیر در پیگیری مسائل می باشد. چرا که اگر نگرش دانش آموزان در جریان تدریس تغییر کند آنها بطور خودجوش به دنبال جمع آوری اطلاعات و تغییر در مهارتهای خود می پردازند.
سازماندهي و طراحي تدريس بمنظور ايجاد تفکر انتقادي
مدرسه بعنوان محل زندگي واقعي شاگردان مي باشد. همانطور که دانش آموزان در زندگي خود بايستي به تفکر پرداخته و بوسيله آن به حل مشکلات زندگي خود نائل شوند؛ در مدرسه نيز بايستي با راهنمائي معلم خود به انديشيدن در امور مختلف واداشته شوند. معلمان بايستي در تدريس از طريق استفاده از روشهاي مختلف فرايند محور زمينه اين کار را فراهم آورند. تفکر و انديشه دانش آموزان در کلاس درس نياز به شرايط و زمينه هايي دارد. يکي از نکات اساسي جهت رشد فکري فراگيران، روبرو شدن آنها با يک مسأله در تدريس مي باشد. اين مسأله ضمن چالش فکري براي دانش آموزان، آموزش را براي آنان جذاب و جالب توجه خواهد نمود.
معلمان بايستي عشق به انديشيدن را در دانش آموزان بوجود آورده و از اين طريق به تقويت و تکامل فکري دانش آموزان کمک نمايند (شعباني، 1371). از نکات مورد توجه و اساسي در تدريس توجه به چگونگي يادگيري است. با بررسي عقايد انديشمندان تربيتي به اين نکته پي برده مي شود که آنها به چگونگي دستيابي به حقايق و اطلاعات توجه زيادي نموده اند.
توجه به اظهار نظرها و گفته هاي شاگردان در جريان تدريس، کمک زيادي به ايجاد امنيت فکري آنها مي کند.خيلي از اوقات، ترس از بيان يک عقيده خاص، تعامل فراگير را در تدريس دچار اختلال مي نمايد. اگر به اين نکته اعتقاد داشته باشيم که تبادل انديشه زمينه پويائي، سالم و بهتر شدن آن را فراهم مي کند؛ بنابراين در همه حال دانش آموز و افکار او مورد احترام مي باشد. دانش آموزانيکه در کلاسهاي درس احساس امنيت فکري نمي کنند؛ افکار آنها مورد سرزنش قرار گرفته و علاوه بر افکار و نظرات، شخصيت آنها نيز مورد باز خواست قرار مي گيرد؛ اينها از ادامه فعاليت فکري خود دست برداشته و از شرکت در فعاليتهاي کلاسي خودداري مي کنند.
چه بسا که حداقل فعاليتها با برخوردهاي مناسب رواني معلم تبديل به افکار مثبت و سازنده شود. وجود اطلاعات و آگاهي زمينه نيز جهت ايجاد تفکر در دانش آموزان لازم و ضروري مي باشد. اطلاعات ابتدائي دربارۀ يک موضوع به شروع تفکر دربارۀ آن موضوع کمک کرده و نقطه محرکي جهت جمع آوري اطلاعات بيشتر درباره آن موضوع خواهد شد.
از روشهاي نامناسب جهت جلوگيري از فعاليتهاي فکري، برخورد با تعصب و جهت گيري خاص نسبت به مسائل و پديده ها مي باشد. بعضي اوقات معلمان در کلاس درس با تعصب و گرايش خاص به مسائل مختلف توجه مي کنند. وظيفه معلم در کلاس درس، ايجاد روحيه ترديد فکري در برخورد با مسائل مختلف براي دانش آموزان مي باشد.
يکي از عوامل بسيار مهم و اساسي در متفکر بار آوردن شاگردان، کمک به آنها جهت شناخت راهها و منابع اطلاعاتي مي باشد. اين امر محرکي براي فراگيران جهت کسب اطلاعات بيشتر مي باشد. البته مشخص و معين کردن راهها و شيوه هاي جمع آوري اطلاعات براي دانش آموزان، غالباً جهت راهنمائي و راهگشايي است. دانش آموز در فرايند تدريس و يادگيري بايستي خودجوش و با اراده بدنبال شناخت منابع اطلاعاتي بوده و بدون جهت گيري و تعصب به بررسي و جمع آوري اطلاعات بپردازد.
از مسائل اساسي در آموزش انتقادي در کنار توجه به فرايند محوري، خودجوشي و فعاليت شاگردان، توجه به محيط و فضاي مناسب جهت تبادل و مشارکت انديشه بين فراگيران مي باشد. يکي از مولفه هاي اساسي در تفکر جمعي، ساختار فيزيکي کلاس اعم از نحوه قرار گرفتن صندليها و طراحي فضاي آموزشي است. امروزه کارشناسان تربيتي بايستي بر مهندسي ساخت فضاهاي آموزشي نيز نظارت کرده تا اين مسأله مرتفع گردد.
در کنار ايجاد شرايط لازم بمنظور تقويت تفکر انتقادي در کلاس درس، آنچه که به عنوان يک اصل مهم و اساسي بايد پذيرفته شود اين نکته مي باشد که شيوه و روش آموزش معلمان، نکته کليدي در تقويت تفکر انتقادي فراگيران مي باشد. چه بسا که خيلي از اين شرايط در يک کلاس درس فراهم باشد اما شيوه آمـوزش معلـمان همـان روشهـاي سنتي باشـد که در اينـصورت تغيير مهـم و اساسي در دانش آموزان بوجود نمي آيد.
چارچوب تدريس در فعاليت هاي فکري
امروزه در زندگي روزمره به يادگيري مسائل مختلف از طريق روشهاي مختلف پرداخته مي شود. شرطي شدن و تکرار امور در کنار شناخت مسائل از روشهاي يادگيري افراد مي باشند. آنچه که به عنوان اصل و محور يادگيري در افراد مورد توجه مي باشد؛ يادگيري او از طريق شناخت با استفاده از کشف، بررسي و بصيرت خود فرد مي باشد.
معلمان بايستي براي کمک به شناخت بهتر دانش آموزان، با روشها و تمرين هاي مناسب به آموزش پرداخته و زمينه استفاده از فعاليتها و ظرفيتهاي فکري دانش آموزان را فراهم آورند. مهارتها و فنون خاصي در شرايط و موقعيتهاي مختلف تربيتي مورد نياز مي باشد. هر معلمي بايستي با توجه به ويژگيهاي خاص دانش آموزان، ظرفيت هاي سني، مطالب و محتواي خاص و به تناسب شرايط حاکم بر جو کلاس از فنون و راهبردهاي خاصي جهت ايجاد فعاليت فکري در دانش آموزان استفاده نمايد در اينجا به ارائه الگوئی جهت تسلط دانش آموزان بر مهارت های فکری پرداخته می شود:
راهنماي تدريس مهارت تفکر
1- طرح سوال یا مسأله اساسی: معلمان بایستی جهت تفکر محوری فراگیران به ارائه سوال مناسب و اساسی بپردازند. در این مرحله معلم سوال اساسی را انتخاب و به دانش آموزان ارائه می کند. ارائه مسأله اساسی باید طوری باشد که فراگیران را به چالش و تحریک جهت جمع آوری اطلاعات وادار کند.
2- بررسی محتوا و مطالب: در این مرحله با نظارت معلم، دانش آموزان بر اساس آگاهی و اطلاعات جمع آوری کرده به ارائه نظرات خود اقدام می نمایند. در ضمن این مرحله معلم به بررسی مطالب و محتوای مد نظر نیز می پردازد.
3- انتقال مطالب: در این مرحله معلم بایستی با ارائه تمرینها و فعالیتهائی به دانش آموز زمینه انتقال مطالب یادگرفته شده به زندگی واقعی اش را فراهم نماید. در این مرحله دانش آموز در صورت بروز مشکل از معلم خود راهنمائی و مشاوره طلب می کند.
4- هماهنگی فکری: فراگیران در این مرحله با توجه به موقعیتهای طراحی شده قبلی به هماهنگی و نظم فکری می رسند. دانش آموز پس از این مرحله بایستی قادر باشد به نظم ساختاری فکری برسد. البته نظارت معلم، زمینه ساز انسجام و نظم فکری می شود.
5- عادی شدن استفاده از مهارتهای فکری: اگر مراحل قبلی به درستی و صحیح به اجرا رسیده باشد؛ دانش آموز قادر خواهد بود که با شرکت در موقعیتهای اجتماعی به ارائه فکر، نظر و عقیده بپردازد. این مرحله منجر به خلاقیت و نوآوری فکری خواهد شد.
البته ذکر اين نکته لازم است که در تفکر محوري دانش آموران، بکارگيري روشهاي مشخص و ثابت چندان کارساز نيست. آنچه که توسط معلمان به عنوان يک امر ضروري بايستي توجه شود؛ استفاده از روشهاي مقتضي و مناسب براي اين منظور است. معلمان در کلاسها لازم است طوري عمل نمايند که تفکر کردن بصورت يک امر عادي و معمول در رفتار تربيتي دانش آموزان بوجود آيد.
مراحل اجرا در روش تدريس مبتني بر تفکر انتقادي
1- شناخت مسأله اساسی: شناخت مسأله تدريس براي دانش آموزان حياتي و ضروري است. چون درک و فهم مسأله، زمينه ساير فعاليت ها در فرايند تفکر انتقادي است. بنابراين تلاش در اين زمينه جهت فعاليت فکري دانش آموزان امري مثبت و سازنده مي باشد.
2- بررسي اطلاعات: در اين مرحله دانش آموزان به ارائه ي اطلاعات در مورد سوالات مطرح شده مي پردازند و اطلاعات را مورد بررسي قرار مي دهند.
3- استفاده از اطلاعات: پس از انجام دو مرحله شناخت مسأله و بررسی، اطلاعات در زمينه هاي مناسب بکار گرفته مي شود.
4- راهنمائي و بازخورد: معلم بايستي در حين يادگيري دانش آموز به راهنمائي او پرداخته و جهت تکميل آموخته ها به او بازخورد دهد.
بنابراين جهت استفاده از تفکر انتقادي در تدريس، معلمان بايستي به دانش آموزان در شناخت مسأله و ابعاد اساسي آن کمک نمايند زيرا که تا زماني اين امر براي دانش آموزان مشخص نگردد نبايستي توقع پيگيري و جمع آوري اطلاعات از دانش آموزان داشت. وقتي مسأله اساسي تدريس مشخص شود؛ دانش آموز نه تنها به دنبال جمع آوري اطلاعات، بلکه از اين اطلاعات نيز جهت حل آن مسأله استفاده خواهند نمود. در کنار استفاده از این موارد، چنانچه خود معلمان با تفکر مناسب با موقعیت های کلاسی رفتار نکنند؛ نتیجه مناسب و موثر بدست نخواهد آمد.
بنابراین معلمان و برنامه ریزان زمانی می توانند به دانش آموزان در طی مراحل فکری کمک نمایند که خودشان متفکر و منتقد باشند (شعبانی،1382).
آموزش و پرورش و تفکر انتقادي
يکي از نشانه های پويائي و سرزندگي در يک جامعه سالم، نظام تربيتي آن جامعه مي باشد. جامعه هاي سالم و توسعه يافته از يک نظام تربيتي پيشرفته نيز برخوردارند. در يک نظام تربيتي عوامل زيادي نظير معلم، دانش آموز، برنامه درسي و... دخالت دارند. معمولاً در نظام هاي تربيتي که روش تدريس معلمان بر اساس فعاليت فکري دانش آموز بوده و برنامه درسي نيز اين امر را تسهيل نمايد؛ آن نظام تربيتي در مسير پيشرفت حرکت نموده و نهايتاً جامعه از اين امر سود مي برد.
تحقيقات مختلف اين واقعيت را نشان مي دهند که بسياري از معلمان وقت خود را در کلاس صرف يادآوري مجدد حقايق علمي و ساده مي کنند و فقط يک درصد زمان صرف شده در کلاس به سوال هاي متفکرانه اختصاص داده مي شود (سيرتونيک ،1983). در يک محيط آموزشي دانش آموز بايد به طور آزاد به تحقيق بپردازد و در جهت تعالي آموخته ها گام بردارد (مک دونالد و ولفسون ،1973). ديوئي ماهيت و ذات تفکر انتقادي را قضاوت و ترديد ذکر مي کند و آنرا متمايل به بررسي فعال، پايدار و دقيق عقيده و دانش مي داند (پازارگادي،1381).
تفکر انتقادی به عنوان یکی از راهبردهای اساسی جهت آموزش استدلال و منطق به فراگیران می باشد. دانش آموزان وقتیکه در کلاسهای درسی نحوه و روش استدلال و تفکر را آموخته باشند؛ این روش را به شرایط و موقعیت های بیرون از کلاس نیز انتقال داده و از آن استفاده می نمایند. معلمان بايستي در کلاس درس به ارائه اطلاعاتي بپردازند که از يک نظم منطقي برخوردار باشد. در تدريس جهت ايجاد خلاقيت در دانش آموزان بايد ضمن ارائه مطالب سازماندهي شده، با استفاده از استدلال اين آگاهی ها به فراگيران منتقل گردد. ارائه مطالب مستدل و منطقي زمينه استفاده از استدلال را در دانش آموزان نيز فراهم مي نمايد.
يک کلاس خوب به رشد رفتار مفهومي کمک مي کند. بدين طريق که به معاني حقايق خارجي، در نظر گرفتن ارتباط حقايق در مقابل طرح اطلاعات مجزا، کوشش براي تشويق شاگردان به استفاده از نيروي تخيل در بررسي حقايق و... توجه دارد که اين عوامل منجر به تربيت افراد متفکر و حساس مي شود (شريعتمداري، مترجم،1371). اگر شاگرد خود در جريان يادگيري فعال باشد و نسبت به امر مورد يادگيري احساس احتياج کند و ارتباط آنرا با ساير امور درک کند فهم او به کار مي افتد و مطالب را عميقتر فرا گيرد (شريعتمداري،1376).
یکی از اندیشه های اساسی و محوری در تفکرات دیوئی توجه به ایجاد شرایط و موقعیت های مناسب جهت تفکر در فراگیران می باشد. معلمان بایستی در کلاس درس به ایجاد موقعیت هایی بپردازند که بر اساس این موقعیت ها، فراگیران به فعالیت فکری واداشته شوند. برخورد توأم با تفکر و کنجکاوی زمینه بررسی و ارزیابی ایده ها و پدیده ها را در دانش آموزان بوجود آورده و بدینصورت یادگیری عمیق تر و کاربردی تر می شود.
يکي از روشهايي که موجب ايجاد تفکر در دانش آموزان مي شود طرح يک مبحث علمي در کلاس مي باشد. در اولين قدم معلم بايستي يک مساله اساسي را مشخص کند و با طرح يک يا چند سوال، مسأله مورد بحث را براي دانش آموزان در جلسه قبل بيان کند. در اين شيوه معلم نقش راهنما را دارد و شاگرد در جريان بحث، مهارتهاي اساسي مثل ادراک صحيح يک مطلب، مفايسه نظريات، درک ارتباط مطالب، استنتاج، استدلال و ارزيابي را فرا مي گيرد (شريعتمداري،1381). در يک جامعه دموکراتيک، آموزش و پرورش مرکز آن است طوريکه جامعه دموکراتيک، موسسه اي براي آموزش و خودآموزي دائمي شهروندان مي باشد. از آنجا که جامعه دموکراتيک جامعه اي فکور مي باشد بايد همه شهروندان را پيوسته به فعاليت روشن بينانه و بيان عقيده بصورت روشن فراخواند (کاستورياديس به نقل از شريعتمداري،1380). در نظام تربيتي ما بر حفظ مطالب و انتقال معلومات و مهارتها تاکيد زيادي مي شود. يکي از مشکلات اساسي در اين نظام، تدوين برنامه هاي درسي بر محور مفاهيم زياد و انتقال آنها به ذهن دانش آموزان مي باشد.
نظريه هاي تربيتي زيادي، استفاده تفکر انتقادي را در آموزش و پرورش مورد تاکيد قرار داده اند. نظريه پردازان شناختي به نقش دانش آموزان در پردازش مطالب، تجربه و فعاليت آنان در جريان يادگيري تاکيد کرده اند (ولفولک ،1990).
همچنين اين نظريه پردازن به نقش خود تنظيمي دانش آموزان و يادگيري در محيط توام با حل مسئله نيز توجه نموده اند (کوبرن،1992). حال با توجه به اهميت نظام آموزش و پرورش در هزاره جديد که تکامل زندگي انسانها به آن وابسته مي باشد ضروري است که جهت اين امر تدابير منطقي بنيادين اتخاذ گردد که يکي از مسائل اصلي جهت اين امر، آموزش تفکر انتقادي مي باشد.
بنابراين وجود قائل شدن براي آموزش و پرورش بدون توجه به تفکر انتقادي يک وجود بي معناست. و تربيتي که به معناي واقعي بايستي زمينه تکامل فرد را ايجاد کند بدون تفکر انتقادي امکان پذير نيست. معلمان بايستي جهت ايجاد فضاي شاداب و اثر بخش تدريس به ارائه سوالاتي در شروع هر کلاس بپردازند. اين مسأله ضمن به چالش کشيدن فضاي آموزش در کلاس، موجب تعامل بيشتر بين معلم و دانش آموز نيز مي شود.
با توجه به ويژگيهاي گفته شده در مورد تفکر انتقادي و اثرات آن بر رشد شناختي، اجتماعي، اخلاقي، عاطفي و رواني فراگيران، همچنين تاثير اين روش بر آينده تربيتي کشورمان، ضروري است همه افرادي که به نوعي بر مسائل تربيتي تاثير دارند به اين روش با ديد مثبت نگريسته و تمام تلاش خود را براي فراگير نمودن آن به اجرا درآورند.

دریافت نتیجه گیری و منابع : دریافت


اطلاعات
براي ارسال نظر، بايد در سايت عضو شويد.

منوي اصلي

موضوعات

آرشيو

پيوندها

هر گونه کپی برداری از این سایت با ذکر منبع مجاز می باشد.
برای مشاهده بهتر سایت لطفا از مرورگر فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8 استفاده نمایید
دانلود نرم افزار فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8