برنامه ی درسی صلح محور در مدارس ضرورتی جهت ایجاد امنیت در جامعه
دکتر سید احمد هاشمی
ابوالفضل عباسی
a.abolfazl1369@yahoo.com
چکیده
آموزش صلح به عنوان یکی از مسائل اساسی در حوزه ی تعلیم و تربیت می باشد که توجه و دقت نظر داشتن به آن می تواند زمینه ساز امنیت پایدار در سطح ملی و بین المللی شود. از این رو ضرورت دارد جامعه ی آموزشی از نقش و مسئولیت های خود در قبال هدایت نسل جدید برای حل مشکلات جهان پر از خشونت آگاه گردد. برنامه های آموزش صلح درصدد خلق فرصت های لازم برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر عدالت، امنیت و زیست مسالمت آمیز است. توجه به نقش ویژه ی « آموزش صلح» در جریان تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در فرایند جهانی شدن، لازم است که معلمان، کارشناسان آموزشی، متخصصین برنامه ی درسی و همه ی افراد و عوامل تأثیر گذار بر آموزش به این مهم توجه نمایند و با فراهم کردن بستر و زمینه های لازم این مهم را تحقق بخشند.
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نقش و جایگاه برنامه ی درسی صلح محور در جهت گسترش امنیت جامعه پرداخته است.
واژگان کلیدی: برنامه ی درسی، صلح، آموزش صلح
مقدمه
امروزه فرآیند جهانی شدن با شتاب روزافزون در حال عبور از مرزهای سیاسی، محدوده های فرهنگی، خانوادگی و فردی است و درواقع کلیه ی شئون زنگی افراد را تحت تأثیر خود قرار داده است. دو جنگ جهانی و آثار به جا مانده از آن، رشد سیستم های تسلیحاتی اتمی، ظهور جوامع فراصنعتی- امپریالیستی و تعارض میان آن ها، واقعه ی یازده سپتامبر و تخریب های زیست محیطی در سطح بین المللی نشان داده است که مردم عادی و حتی ساکنین نقاط دور افتاده از آثار شوم این تغییرات و رخدادها مصون نبوده و مجموعه ی این وقایع، جهان را با مشکلات و معضلات جدیدی روبرو ساخته است.
بدیهی است در چنین وضعیتی معضلاتی همچون بی عدالتی، تبعیض، ناامنی، پوچی، بی طرفی و... زندگی انسان را بیش از پیش تهدید خواهد کرد. در واقع زندگی همراه با ترس و به دور از امنیت چه در محیط داخلی کشورها و چه از ناحیه ی برون مرزی نوعی بی ثباتی ایجاد کرده است که آرامش زندگی انسانی افراد را با مشکل روبر نموده است. روشن است در چنین وضعی عدم آموزش صحیح این گونه پدیده ها، آثار شوم و غیرقابل جبرانی را در زندگی افراد به وجود خواهد آورد.
از این روسازمان ملل به عنوان راهکاری پیشگیرانه، دهه ی 2010-2000 را دهه ی بین المللی فرهنگ صلح و عدم خشونت نامیده است و در این زمینه سازمان یونسکو اهمیت ترویج فرهنگ صلح را این گونه معرفی نموده است : « آموزش فرهنگ صلح منجر به پرورش و ترویج اعتقادات و اقداماتی خواهد شد که مردم هر کشور باید متناسب با ساختارهای ویژه ی فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود به آن عمل کند. عامل اصلی تحکیم این فرهنگ در جامعه تبدیل رقابت های خشونت آمیز به همکاری های مبتنی بر ارزش ها و اهداف مشترک است.» ( به نقل از مجله ی پیام یونسکو، 2:2000). صلح، نتیجه و ادامه ی یک نظام شهروندی و مردم سالار چند جانبی و چند گرایی الهام گرفته از حقوق بشر است که به سوی توسعه و گسترش مداوم و دراز مدت سوق داده می شود. مردم سالاری، بهترین پشتیبان بین المللی و ملی صلح است، زیرا تعارض ها را در چهارچوب یک تشکیلات سازمانی به منظور برخورداری از پویایی اجتماعی و پیشرفت های مشترک، جهت می بخشد ( ادیب نیا، 110:1389).
با توجه به این وضعیت ضرورت توجه به آموزش صلح1 به مثابه ی یک نیاز قدیمی، اما با ماهیت و محتوای پیچیده تر، در همه ی نظام های آموزشی جهان خصوصاً مدارس احساس می شود. با آن که برنامه های درسی صلح با نام برنامه های درسی مدارا، برنامه های درسی برای تفاهم، کثرت گرایی فرهنگی و ... وجود دارند و در اغلب مدارس جهان در قالب دروسی مانند مطالعات اجتماعی و اخلاق و مهارت های زندگی ارائه می شوند، اما به نظر می رسد همچنان در این زمینه نیازمند بازاندیشی و اتخاذ رویکردهای جدید هستیم ( کاردان، مترجم،1367). البته آموزش به تنهایی راهگشا نمی باشد و فقط می-تواند نقش اساسی در تحول فهم جامعه ی جهانی داشته باشد، ولی با طراحی یک محتوای آموزشی مناسب می توان دستیابی به یک زندگی متعادل سازگار با حقوق بشر را مهیا ساخت و نسبت به چالش هایی که توسط جهانی شدن و فن آوری های جدید و پدیده های مربوط به آن ایجاد شده است، واکنش مناسب نشان داد.
جوامعی که برنامه های آموزش های خود را طوری تنظیم می کنند که افراد قادر باشند زندگی در دنیای جدید را به آسانی تجربه نمایند و دانش ها، ارزش ها، دیدگاه ها و توانایی های لازم را در این عرصه فراگیرند قادر خواهند بود گام های مؤثری را در زمینه ی عدالت اجتماعی و برقراری صلح در جهان بردارند ( یونسکو2، 2001). از این رو، بایر و استالی3 (2003)، بیان می دارند که جامعه ی آموزشی باید از نقش و
مسئولیت های خود در قبال هدایت نسل جدید برای حل مشکلات جهان پر ازخشونت آگاه گردند.
امروزه آموزش صلح در جهان ما جایگاه نازلی دارد. در کشورهای جهان سوم، موانع زیادی مانند ضعف ساختارهای سیاسی، اختلافات داخلی، ایدئولوژی های افراطی و تمامیت خواه باعث نادیده گرفتن برنامه ی درسی صلح محور شده است (سیدیاها ، 54:1987). در چنین شرایطی شاید به سختی بتوان از « آموزش صلح» در مدارس صحبت کرد. اما در عین حال مطالعات بیان شده این حقیقت را گوشزد می کند که « آموزش صلح » امروزه یک نیاز و ضرورت اساسی است که باید در قالب برنامه ی درسی صلح محور توسعه و تداوم یابد ( مک فارلند1،1999).
ریردون2 (1996)، در این باره اظهار می دارد: اهداف آموزش صلح باید برحسب نتایجی که از آن انتظار می رود به طور دقیق تعریف شود. و در این راستا آموزش های لازم از سنین کودکی شروع شود؛ چراکه افراد نیازمند زندگی در یک جامعه ی مبتنی بر صلح و امنیت هستند.
توجه به نقش ویژه ی « آموزش صلح» در جریان تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان در فرایند جهانی شدن، لازم است که معلمان، کارشناسان آموزشی، متخصصین برنامه ی درسی و همه ی افراد و عوامل تأثیر گذار بر آموزش به این مهم توجه نمایند و با فراهم کردن بستر و زمینه های لازم این مهم را تحقق بخشند. روشن است هر گونه کاستی و سهل انگاری در این زمینه ضررهای جبران ناپذیری را برای نسل آینده به همراه خواهد داشت که امر زندگی در دنیای امروز را مختل خواهد نمود. پس ضروری است که، فعالیت ها و برنامه های آموزش صلح، باید در تمامی سطوح طراحی و تدوین شود.
دراین رابطه با توجه به نکات گفته شده و اهمیت و ضرورت آموزش صلح در دنیای امروز در جهت ایجاد امنیت، در ادامه به بررسی راه ها و مؤلفه های برنامه ی درسی صلح محور پرداخته می شود.
مفهوم صلح
واژه ی صلح در جوامع گوناگون با معانی متفاوتی مورد استفاده قرار می گیرد. به عبارت روشن تر، برداشت-های افراد از این واژه و تعبیری که از آن ارائه می دهند تابع متغیرهای متعددی است که در کانون آن عوامل سیاسی و فرهنگی قرار دارد و نشان دهنده ی جنبه های مختلفی از مفهوم گسترده ی صلح است.
به طور مثال، منظور براگ اوتن (2:1985) از صلح، عدم خشونت در کلیه ی اشکال آن ( مستقیم و غیرمستقیم) و نیز تضمین حقوق اعضای جامعه و منطبق با متن منشور سازمان ملل از مفهوم صلح می-باشد.
سیدیاها (54:1987)، یک نویسنده ی هندی در مقاله ای از صلح به عنوان یک فرایند نه یک نتیجه یاد می نماید. او می نویسد: صلح فرایندی است که به واسطه ی آن هیچ کس ضرر نمی کند. به عبارت دیگر، صلح مجموعه ای از مهارت ها در زمینه ی برقراری ارتباط و رعایت قواعد اخلاقی است.
درتعریف کلی تر می توان واژه های صلح را، فقدان هرگونه خشونت در جوامع مستقل یا وابسته، داخلی یا خارجی دانست؛ که نتایج آن برابری حقوق انسان ها به نحوی است که، هر عضو جامعه به طور یکسان در تصمیم گیری ها شرکت کند به نحوی که همه در خدمت و تزیع منابعی که در حفظ آن نقش دارند، مشارکت نمایند. هم چنین برخی افرادسیاسی و نظامی، مانند هاوارد ( 54:1987)، مورخ برجسته ی سیاسی و نظامی و استاد تاریخ دانشگاه هاروارد، تعریف سیاسی و نظامی خود ار از صلح این گونه بیان می-کنند: ... معنی صلح از دیدگاه دیپلمات های کهنه کار، عدم جنگ و بهترین استفاده ی ممکن را از جهان بردن است.
در یک طبقه بندی کلی، می توان حداقل دو برداشت متفاوت از صلح را در واژه ها و لغات به کار رفته در جوامع مختلف از یکدیگر تشخیص داد، برداشت های عموم مردم و نقطه نظرات صاحب نظران و اندیشمندان. این مفاهیم عبارتند از : « صلح منفی» یا « حفظ صلح» و « صلح مثبت» یا « ایجاد صلح». همان طور که ماریا مونته سوری ( 7:1949)، می گوید: اگر آن چه که عموماً از صلح استنباط می شود، پایان بخشیدن بهخشونت و جنگ (صلح منفی) است، اما صلح واقعی، ترویج و اعتلای عدالت و عشق در بین انسان ها و ایجاد دنیایی بهتر است که در آن هماهنگی، همسازی و توافق حاکم باشد.
به هر حال، صلح در چارچوب های مختلفی مطرح شده است، و این تعاریف به وضوح نشان دهنده ی حجم وسیعی از معانی، مفاهیم و مقوله های صلح است. تعاریف ارائه شده تاکنون از جنبه های درک، میزان کاربرد و شدت با یکدیگر متفاوت هستند ( گالتونگ ، 155:1985). بنابراین بهمنظور دستیابی به یک دیدگاه جامع و کل نگر، باید تمامی برداشت های متعدد از صلح و ظرفیت های انسانی مرتبط با آن مدّنظر قرار گیرد.
شناخت صلح و آموزش صلح
تحولات اجتماعی، صنعتی، سیاسی و علمی همواره آموزش را تحت تأثیر خود قرار داده است. از این رو به بررسی تأثیراتی که تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و تحقیقات صلح براساس دیدگاه و شناخت آموزش صلح در اوایل دهه ی 1950 تا 1990 گذشته است، پرداخته می شود. این بررسی در چهار دوره ی زمانی مختلف انجام گرفته است.
1- دوره ی خلع سلاح اتمی: از اوایل دهه ی 1950 تا اواسط دهه ی 1960ادامه داشته است، زمانی که توجه اکثریت به جنگ سرد منعطف شده بود و مطالعات صلح بر محور موضوعات خلع سلاح قرار گرفته بود.
2- دوره ی عدالت اقتصادی و اجتماعی: از اواسط دهه ی 1960تا اواسط دهه ی 1970 ادامه داشت. زمانی که مفهوم صلح بیانگر تغییر از خشونت مستقیمبه خشونت غیرمستقیم (ساختاری) بود و توجه اکثریت بر قبول داشتن عدالت اقتصادی و اجتماعی و تأکید بر درگیری های بدون خشونت بود و بر وجود کشورهایی با برخورداری از صلح مثبت، تأکید می شد.
در این راستا یونسکو از اواسط دهه ی 1970 تلاش هایی را برای ارتقاء عدالت اجتماعی و اقتصاد در آموزش به کار گرفت و در این رابطه، پیشنهاد پیرامون « آموزش شناخت بین المللی، همکاری و صلح» را مطرح نمود و موارد اساسی را که تمام دانش آموزان باید آن ها را مطالعه کنند، در موارد زیر خلاصه نمود:
1. تساوی حقوق انسان ها
2. مطمئن کردن مردم از وجود حقوق بشر
3. حفظ صلح و خلع سلاح
4. رشد اقتصادی و تحول اجتماعی
5. محافظت از میراث فرهنگی انسان ها
6. محافظت از منابع طبیعی
7. نقش سازمان ملل در حل چنین مشکلات ( هیکس ، 1983)
3- دوره ی آموزش خلع سلاح: ایندوره از اواسط دهه ی 1970 تا اواسط دهه ی 1980 به طول انجامید و محور اصلی آن بر تربیت نیروهای بومی آموزش خلع سلاح قرار گرفت. در این دوره نگرانی پیرامون مسائل زیست محیطی آغاز شده بود.
4- دوره ی وابستگی متقابل جهانی و سیاره ای: این دوره شامل اواسط دهه ی 1980 تا عصر کنونی می باشد و توجه عمده یآن پیرامون وابستگی متقابل جهانی و سیاره ای است و تأکید فراوان بر مسائل محیطی در جهت دستیابی به زندگی بهتر، بدون تباهی محیط زیست دارد.
تعریف برنامه ی درسی صلح محور
در رشته ی مطالعات برنامه ی درسی، اصطلاح « برنامه درسی» با توجه به جهت گيری های متخصصان و فعالان اين رشته معانی متفاوتی دارد. برنامه ی درسی به نتايج، تجارب، فرآیندها، توالی ها، طرح ها يا فعاليت ها اشاره می کند ( ملکی، ۱۳۷۸: 14-12).
ارائه ی يک تعريف جامع و مانع از برنامه ی درسی دشوار است؛ به عقیده ی دال (6:1982) برنامه ی درسی شامل محتوا و فرآیند رسمی و غير رسمی که از طريق آن، فراگیرندگان تجربیات یادگیری (دانش، مهارت و نگرش) را تحت نظارت مدرسه یاد می گیرند.
اما تعریف « برنامه ی درسی صلح» بسیار دشوارتر از تعریف اصطلاح « برنامه ی درسی» است. این امر به دلیل پیچیدگی تعریف اصطلاح « صلح » است. مفهوم صلح به معنای نبود جنگ نیست و واژه هایی مانند دوستی، هم گرایی، هم آهنگی، علاقه مندی، آرامش و عدم تعارض به درستی معنای این واژه را بیان نمی-کنند.
تعریف صلح در معنای «نبود جنگ» مبتنی بر اندیشه های جان گالتونگ است. گالتونگ نوعی سازمان اجتماعی، که بهترین فرصت را برای صلح واقعی می آورد، توصیف کرده است. او برای ایجاد صلح ایده ی کوچک کردن و تمرکززدایی قدرت را مطرح می کند و عقیده دارد سازمان های کوچک محیط بهتری را برای ظهور اقتدار و قدرت محلی، مشارکت و سطوح بالای اقتدار درون گروهی را فراهم می آورند. به باور گالتونگ کشورها، نهادها و مجامع بزرگ حس قدرت فراوان و وسوسه کننده ای را در رهبرانایجاد می کنند و از طرفی مهار قدرت در سازمان ها و نهادهای بزرگ دشوار است و این عوامل زمینه ی ظهور جنگ را فراهم می آورند. گالتونگ صلح منفی را حالتی تعریف کرده که نیازمند مجموعه ای از ساختارهای اجتماعی است که امنیت را تأمین و از بروز خشونت فیزیکی مستقیم به وسیله ی افراد و گروه ها یا ملت ها جلوگیری کنند.
ضرورت و اهمیت برنامه ی درسی صلح محور
در آغاز هزاره ی جدید چالش های عمیقی فرا روی بشریت قرار گرفته است. مواردی متعددی چون انزوا و گوشه گیری جوانان از جامعه، افزایش میزان جنایات خشونت بار جوانان، تخریب محیط زیست و درگیری های متعدد محلی و بین المللی از جمله ی این مسایل می باشند؛ که ذهن بسیاری از افراد و جوامع را به خود مشغول کرده است.
از نظر کانت، منازعه در زندگی انسان ( تا آینده ای نا معلوم) پایانی ندارد و خشونت به عنوان ابزاری فرهنگی مطرح شده که زندگی افراد را تهدید می کند و امنیت جهانی را با مشکلات عدیده ای روبرو ساخته است ( به نقل از صانعی دره بیدی، 1384). از این رو بسیاری از نظام های ملی آموزشی در هزاره ی سوم، آموزش برای زندگی در آینده را از مهم ترین برنامه های خود معرفی نموده اند. یادگیری با هم زیستن، آموزش برای تفاهم های بین المللی، آموزش برای توسعه، آموزش چند فرهنگی، آموزش شهروندی و آموزش ترویج صلح درقالب پروژه ی آموزش جهانی صلح برای همه، از جمله مهم ترین آن ها می باشد ( معدن دار، مترجم، 225:1384 -224). در این بین آموزش صلح به عنوان یکی از ضروریات اساسی می باشد که افراد برای زندگی در دنیای امروز به آن نیاز دارند. از نظر رآردن ( به نقل از سندی و پرکینز1،2002)، صلح به معنای
عدم تعارض، در همه ی اشکال فیزیکی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی و ساختاری تعریف می شود که همه ی افراد برای زندگی مسالمت آمیز در هر جامعه ای به آن نیازمندند.
به رغم آن که موضوع آموزش صلح به اندازه ی آموزش ریاضیات، فیزیک و شیمی اهمیت دارد، اما نظام ها ی برنامه ریزی درسی در کشورهای جهان به ندرت برنامه ی درسی مستقلی با عنوان برنامه ی درسی صلح محور تدوین و اجرا کرده اند. هم اکنون موضوع صلح و امنیت در قالب برنامه ی درسی مطالعات اجتماعی یا تاریخی به صورت های پراکنده و ناکافی ارائه می شود ( نقش تبریزی، مترجم، 148:1384). فقدان پیوستگی نظری و تعاریف فلسفی در مورد اهداف، موضوعات، شیوه ها و ارزشیابی از مواردی است که باید به آن توجه شود ( هندریکسون2،1999). از این رو با توجه به تغییرات روز افزون در وضعیت سیاسی، اجتماعی و آموزشی1 بسیاری از جوامع، موضوع چالش برانگیزی به نام آموزش صلح را مطرح نموده است ( ترنی- پرتا2 و همکاران، 13:1999). بنابراین لازم است برنامه ای جامع و مدون در این زمینه طراحی و اجرا شود. این موضوع تنها به متخصصان حوزه ی علوم تربیتی و انسانی مربوط نمی شود بلکه سیاست بازان و برنامه ریزان را نیز به فکر فرو برده است.
حال با در نظر گرفتن این موضوع که یکی از کارکرد های اصلی هر نظام آموزشی، آماده کردن افراد برای زندگی در عصر حاضر می باشد؛ ضرورت این امر در مدارس و برنامه های درسی آشکار می گردد.
نظام های آموزشی و برنامه ریزان درسی، باید به دنبال ارائه ی دانش، مهارت ها و نگرش های مورد نیاز برای آماده سازی فراگیران در برخورد با مسایل و چالش های زندگی آن ها باشند ( اولیور و هیتر3، 158:1944). آموزش ابتدایی نیز دوره ای از تحصیل است که به عنوان اساس دوره های بالاتر آموزشی، سازنده ی تجربه های قبلی دانش آموزان است. در صورتی که این تجربه ها معنادار باشد می تواند شرایط یادگیری مادام العمر را فراهم نماید ( احمدی، 3:1380). بنابراین آموزش صلح به عنوان یکی از مسایل اساسی عصر حاضر، باید در برنامه ی درسی دوره ی ابتدایی جایگاه و نقشی اساسی خود را پیدا کند.
آموزش صلح در برنامه های درسی
مونته سوری نگرانی های خود را در رابطه با آموزش صلح این گونه عنوان کرده است:
« آموزش ... افراد را تشویق می کند تا به دنبال علایق شخصی خود بروند. دانش آموزان در مدرسه آموزش می بینندکه هیچ کمکی به اطرافیان خود نکنند و برای پیشرفت همکلاسی های خود هیچ تلاشی نکنند و تنها نگرانی شان این باشد که در پایان سال رتبه ی بالا کسب کنند و جایزه ی این رقابت را به خود اختصاص دهند. این مخلوقات خودخواه و بیچاره که به طور تجربی ثابت شده است از لحاظ روحی و ذهنی خسته هستند، بعدها در زدگی خود را همانند دانه ای جدا بر روی کویری می یابند که هر کس جدا از همسایه ی خود زندگی می کند، آن ها بی حاصل و بی ثمر هستند و اگر طوفانی بیاید این ذره های ریز انسانی که هیچ وابستگب به زندگی و دنیا نداشته اند، به راحتی از هم پاشیده خواهند شد» ( مونته سوری ، 34:1972).
با توجه به چالش های عمیق جهانی، تقریباً کلیه ی کشورها در شرف تجدید یا اصلاح سیتم های آموزشی خود هستند تا از این طریق به رفع نیازهای مربوط به قرن 21 بپردازند. در این روند پاسخ به چالش ها را دیگر نمی توان در زمینه ی ملی جستجو کرد بلکه مستلزم همکاری گسترده و هماهنگی فراگیر است.
« شورای جهانی برنامه ی درسی و آموزش » در سال 1971 توسط معلمانی از سرتاسر جهان تشکیل شد. در مقدمه ی اساسنامه این شورا که یکی از سازمان های معروف جهانی در امر آموزش است و مسئولیت و جایگاه معینی را در امر آموزش صلح به خود اختصاص داده، چنین بیان شده است:
اکنون زمانی است که جامعه ی جهانی و آموزگاران وظیفه ی اطمینان بخشیدن به مردم را دارند. آموزش نقش مؤثری در ارتقاء برابری، صلح و تصور حقوق بشر جهانی دارد. در نتیجه، تمامی برنامه های درسی و آموزشی مؤسسات آموزشی برای کودکان، جوانان و سالمندان باید در جهت ارتقاء عزت نفس افراد، آگاهی اجتماعی و ایجاد توانایی شرکت در تمامی سطوح جامعه ی جهانی از ملی تا جهانی باشد ( کارسون ، 19:1988).
این شورا خواستار تمرکز بیش تر بر روی مسائل صلح، هم در حوزه ی کتب درسی و برنامه های آموزشی و هم در محدوده ی دانش و نگرش و توانش دانش آموزان، هستند ( ریردون ،1982). آن ها معتقدند در حقیقت مدرسه باید مکانی برای آموزش و پرورش صلح و مفاهمه باشد (همان منبع). زیرا کودکان و نوجوانان امروز، رهبران و تصمیم گیرندگان فردای جامعه هستند و هرگونه تلاش برای ایجاد باور عمیق نسبت به صلح و ضرورت احترام به خود، دیگران و محیط پیرامون، می تواند در خلق و حفظ جهانی صلح-آمیز مؤثر باشد ( دواین ، 18:1998).
البته پژوهش های صلح نشان داده اند که صلح تنها به واسطه ی تغییر اگاهی انسان به وجود نمی آید و تنها با خواست مردم محقق نمی شود، بلکه مسأله ی صلح به امکان تغییر مؤثر ساخت های اجتماعی نیز مؤثر است. از این رو « آموزش صلح» باید بر مفاهیم کلیدی مانند تجاوز سازمان یافته، خشونت ساختمندو عدالت اجتماعی تکیه کند. به همین منظور، آموزش باید به عمیق ترین مرکز شخصیتی انسان و به قضاوت اخلاقی سرشت و طبیعت صلح، کنجکاوی و همکاری دست یابد ( بالنو ، 77:1966).
ابعاد و مؤلفه های آموزش صلح
الف) دانش صلح:
منظور از دانش صلح، مجموعه ای از آگاهی، اطلاعات، درک و فهم های صلح آمیز است که هر فرد برای زندگی در جامعه نیاز دارد ( فتحی ، 2001). در این رابطه می توان مؤلفه هایی نظیر اگاه یاز مفاهیم و نحوه ی به دست آوردن اطلاعات، آگاهی از حقوق و آگاهی های فردی، آشنایی با مفهوم تغییر، آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی و ... را در نظر گرفت.
ب) توانش صلح:
منظور از تونش صلح، مجموعه ای از مهارت ها، قابلیت ها و توانمندی هایی است که فرد برای رفتار صلح آمیز به آن نیاز دارد ( همان منبع). در این رابطه می توان مؤلفه هایی نظیر توانایی احترام به حقوق و درک متقابل، گفتگو و تفاهم، مهارت های ارتباطی و ... را در نظر گرفت.
ج) نگرش صلح:
منظور از نگرش صلح، مجموعه ای از طرز تلقی ها، باورها و دیدگاه های صلح آمیز است که برای یک فرد ضروری است ( همان منبع). در این رابطه می توان مؤلفه های نظیر تقویت فرهنگ بردباری و محو خشونت و درگیری، پرورش روحیه ی مشارکت، همکاری و ... را در نظر گرفت.
ابعاد و مؤلفه های پیشنهادی صلح در برنامه ی درسی
مفاهیم و مؤلفه های دانش صلح مفاهیم و مؤلفه های توانش صلح مفاهیم و مؤلفه های نگرش صلح
آگاهی از حقوق و آزادی های فردی ایجاد توانایی احترام به حقوق و درک متقابل پرورش روحیه ی مشارکت، همکاری، همبستگی و انتقاد پذیری
آشنایی با مفهوم تغییر از طریق تغییرات فرد، طبیعت، جامعه ایجاد توانایی احساس همدردی با دیگران در سطح گروه، جامعه ی محلی و بین-المللی احترام به تمامی اشکال زندگی و حیات
آگاهی از قوانین و مقررات اجتماعی به منظور ایجاد نظم و مسئولیت پذیری تقویت مهارت های ارتباطی و گروهی از طریق فعالیت های گروهی کسب روحیه ی جمع آوری اطلاعات لازم برای تجزیه و تحلیل مسایل اجتماعی
آگاهی از تاریخ و سیر تحولات تاریخی مسئولیت پذیری ( فردی، اجتماعی) علاقه مندی به مطالعه ی تاریخ و حفظ میراث فرهنگی و هویت ملی و مذهبی
آگاهی از حقوق بشر و آزادی های اساسی و مبارزه با تبعیض توانایی درک محیط زیست و ارتباط صحیح با آن تقویت فرهنگ بردباری و خشونت و درگیری
آشنایی با روابط متقابل انسان و محیط ( اجتماعی و زیستی ) مهارت در حل مسالمت آمیز تعارض ها بدون درگیری و خشونت
ارتقاء آگاهی از صلح و روش های حصول به آن التزام عملی به قانون
آگاهی از عدالت اجتماعی و فرصت های برابر توانایی رعایت اخلاق و اصول پذیرفته شده ی اجتماعی
نتیجه گیری
با دقت نظر در برنامه ی درسی مدارس ابتدایی جهان مشاهده می شود که همراه با فرایند جهانی شدن، آموزش هایی باهدف آگاه ساختن از مسائل عمده ی جهانی، از قبیل توسعه ی پایدار، حقوق بشر، صلح و امنیت محیط اغاز شده است و « آموزش صلح» در اکثر کشورهای دنیا به عنوان یک آموزش مدون مطرح شده و در تمامی برنامه های درسی رخنه نموده است. و از آن به عنوان ضرورتی مهم در جهت ایجاد امنیت نام برده شده است.
صلح، مجموعه ای از آگاهی، اطلاعات، درک و فهم ها، نگرش ها و مهارت های صلح آمیز است که هر فرد برای زندگی در جامعه به آن نیاز دارد. از این رو آموزش صلح به عنوان یکی از ضروریات اساسی می باشد که افراد برای زندگی در دنیای امروز به آن نیاز دارند. بسیاری از نظام های ملی آموزشی در هزاره ی سوم، آموزش برای زندگی در آینده را از مهم ترین برنامه های خود معرفی نموده اند. یادگیری با هم زیستن، آموزش برای تفاهم های بین المللی، آموزش برای توسعه، آموزش چند فرهنگی، آموزش شهروندی و آموزش ترویج صلح درقالب پروژه ی آموزش جهانی صلح برای همه، از جمله مهم ترین آن ها می باشد. مدارس به عنوان نهادهای ارائه دهنده ی خدمات آموزشی و پرورشی نقشی حساس و مهم را در آموزش و توسعه ی این مهم، در سطح جامعه و بین المللی ایفا می کنند. نظام های آموزشی و برنامه ریزان درسی، باید به دنبال ارائه ی دانش، مهارت ها و نگرش های مورد نیاز برای آماده سازی فراگیران در برخورد با مسایل و چالش های زندگی آن ها باشند. آموزش ابتدایی نیز دوره ای از تحصیل است که به-عنوان اساس دوره های بالاتر آموزشی، سازنده ی تجربه های قبلی دانش آموزان است. در صورتی که این تجربه ها معنادار باشد می تواند شرایط یادگیری مادام العمر را فراهم نماید. برنامه های درسی مدارس باید طوری طراحی و تبیین شود که این مهم را در خود بگنجاند. از این رو پیشنهادهای پژوهشی جهت تقویت برنامه های آموزش صلح در مسیر ایجاد امنیت در جامعه ارائه می گردد.
1- در تنظیم اهداف برنامه های درسی دانش، توانش و نگرش صلح در نظر گرفته شود.
2- برای توسعه ی آموزش صلح لازم است علاوه بر تنظیم اهداف، محتوا و فعالیت ها،تکالیف و راهبردهایی در برنامه های درسی دانش آموزان طراحی و تدوین شود.
3- گروه های آموزش صلح در قالب برنامه های فرهنگی و پرورشی در مدارس پیش بینی گردد.
4- اهمیت صلح و آموزش صلح برای اولیاءو مربیان مدارس تبیین شود.
5- پژوهش های کاربردی در رابطه با برنامه های آموزش صلح جهت شناسایی ضعف ها و کاستی ها انجام شود.
6- راهبردها و مهارت های صلح آموزش داده شود.
7- فرصت مناسب برای فعالیت های چندگانه در جهت ایجاد صلح و تمرین هدایت شده پیش بینی شود.
8- به مسائل روانشناسی فردی و اجتماعی دانش آموزان توجه ویژه شود.