دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد
موضوع:
نقش آموزش درتوسعه ی امنیت فرهنگی،سیاسی،....
دکترسید احمد هاشمی* عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لامرد،گروه علوم تربیتی،لامرد،ایران
علی کرمی
Department of education,Lamerd Branch,Islamic Azad University,Lamerd,Iran *
1.alialamarvdasht@yahoo.com
چکیده
با توجه به اهميت و شكل گيري زيرساختهاي اصلي در عصر كنوني، يكي از عوامل اصلي امنیت وپيشرفت و توسعه حكومتها در كشورهاي توسعه يافته امر آموزش و پژوهش است. آموزش و پرورش هدفدار چیزی جز دیکته کردن و استثمار است چرا که آموزش و پرورش برای توسعه و تکامل جامعه می بایستی نقش انبیایی بازی کند و در طول حرکت قرار گیرد نه در عرض آنکه با استقلال فردی، اجتماعی، و ... در تضاد می باشد . اینجا است که آموزش و پرورش تعریف بهینه می گردد که در تضاد با الگوهای تغیر پذیر غربی یا شرقی است . لذا در این شرایط برای ایجاد روحیه تلاش و هویت و حیثیت بخشیدن به فرهنگ و آموزش و ناقلان آن می باید در برنامه ها تجدید نظر شود تا آموزش و فر هنگ جنبه ارزشی و حیثیتی خود را از دست ندهند بنابراين، در زمره كشورهاي اسلامي جهان (ايران) ميبايست جايگاه حقيقي پژوهش در تمامي جوانب و ساختارهاي حكومت روشن و شفاف باشد. از اين رو جهت اصلي مقاله را در خصوص بررسي زيرساختهاي اصلي در آموزش و پژوهش معطوف داشته و نگاه عميق به جوانب مختلف آن و تأثيرش در فعاليتهاي كيفي مدارس و دانشگاه ،هدف اصلي نويسنده بوده است .
کلیدواژه : آموزش، تکامل جامعه، مدارس و دانشگاه، هویت.
مقدمه
جامعه انسانی در برگیرنده انسان ها و میراث بشری است. آموزش تعامل انسانها را در محیط پدید می آورد که به طور مداوم تکامل می یابد. مطالعه تاریخ تکامل آموزش را در گذشته نشان می دهد که به دنبال انقلاب صنعتی تغییرات عمده ای در کل ساختار نظام اجتماعی - آموزشی جامعه ی بشری رخ داده است. جهان در چند قدمی انقلاب بزرگ دیگری به نام انقلاب اطلاع رسانی قرار دارد که تاثیر بنیادین آن بسیار بیشتر از انقلاب صنعتی بوده اس.آموزش و اطلاع رسانی را می توان برای بیان فرهنگ ها و اندیشه ها به کار گرفت. استفاده صحیح و مناسب از این حیطه سطح گفتگوی تمدن ها را در میان ملل مختلف ارتقا می بخشد و از میان برداشتن فواصل فیزیکی میان ملل و اقوام مختلف، امکان بیان و شناخت فرهنگ ها را هموار ساخته است. به کارگیری این حیطه در مدرسه های امروزی شیوه های سنتی اشاعه اطلاعات آموزشی را دچار تغییر و تحولات اساسی کرده و دستاوردهای نوینی را برای ارتقاي سطح آموزشی در سراسر جهان به ارمغان آورده است.
جایگاه امنیت در نظام آموزش
آموزش در ایران در دو دهه گذشته با چالش ها و مسائل متعددی مواجه شده است. گسترش کمی دانشگاه ها، کثرت مؤسسات آموزشی متنوع، افزایش تعداد دانشجویان و گاهاً وجود خیل عظیم دانش آموخته بیکار از جمله چالش هایی هستند که نظام آموزش را با مشکلات عدیده ای روبرو کرده است. این چالش ها لزوم مسئولیت پذیری و پاسخگویی را در نظام آموزشی ایران منجر شده است و نظام دانشگاهی را وادار به بازاندیشی در ساختار، رسالت، کارکردها و فرآیند های خود نموده است. از آن جا که دانشگاه ها از جمله مهم ترین نهادهایی هستند که جوامع جهت رشد و توسعه به آن نیاز دارند شفافیت، پاسخگویی، بهبود کیفیت در آنها الزامی است.(دائره المعارف آموزش عالی، ج اول، 1376)به عقیده ی بازرگان( 1374) هدف های اصلی هر نظام دانشگاهی را را می توان بر چهار محور ترسیم کرد. این هدفها که در سه زمینه ی آموزش، پژوهش و عرضه خدمات است، در صورتی بطور مطلوب تحقق می یابند که از اولین گام(طراحی) تا گام نهایی (عرضه برونداد) به ارزیابی اقدامات و نتایج حاصل از کوشش ها پرداخته شود.از این رو با توجه به اینکه توسعه ی سیاسی و اقتصادی منوط و وابسته به توسعه ی علمی و فرهنگی است و منشأ آن دانشگاه ها هستند امر نظم و امنیت از جایگاه بالایی در این عرصه برخوردار است.می توان پذیرفت که همه افراد ذینفع در نظام آموزشی کشور به بهبود و ارتقای کیفیت کنونی آن، در سطح و اجزای مختلف تأکید دارند. هنگامی که از بهبود و ارتقا سخن می گوییم پیشاپیش پذیرفته ایم که از وضع موجود راضی نیستیم یا به تعبیر دیگر آن را مطلوب نمی دانیم و در هر صورت خواهان تغییر آنیم، تغییر در جهت اعتبار(کیفیت) بیش تر جهت نیل به اهداف در نظر گرفته شده.(محمدی 1381) « رانتزی» در مورد اهمیت و جایگاه ارزیابی عقیده دارد:« اگر بخواهیم حقیقتی را در مورد یک نظام کشف کنیم باید به رویه ارزیابی آن توجه نماییم. در جوامع پیش رفته و پویا جهت انجام فرآیند تصمیم گیری و برنامه ریزی، ارزیابی و چگونگی انجام آن از اهمیت خاصی برخوردار است و نظام آموزشی نیز جهت انجام این فرآیند نیاز به یک نظام دقیق و منطقی دارد که از طریق آن بتوان به کمیت و کیفیت وضع موجود آموزش دانشگاه ها و مؤسسه های آموزش عالی پرداخت و به ارزیابی آن اقدام نمود.
عناصر آموزش
آموزش شامل عناصر مادی و غیرمادی(معنوی) است. الف) عوامل مادی شامل همه موضوعات و یا چیزهایی می شود که قابل دسترسی برای مردم یک جامعه است؛ مانند نوشتن، اسکناس، رایانه، تلفن، اجاق گاز، اتومبیل، کاغذ و ... . منابع همه اینها (گیاهان، درختان، معادن، یا مواد معدنی)، که می توان آنها را به شکل های مختلفی برای مقاصد گوناگونی چون: حمل و نقل انسان ها، حیوانات و کالاها، برای پختن غذا، برای محاسبه کردن و نظایر آن تبدیل کرد.ب) آموزش غیر مادی شامل ابداعات غیر ملموس انسانی است (چیزهایی که نمی توان آنها را مستقیماً از طریق حواس شناخت). چهار نوع از این ابداعات که به طور قابل توجهی بر رفتارها تأثیر می گذارند عبارتند از: باورها، ارزش ها، هنجارها و نمادها.( داداش زاده،1383)
ویژگی های آموزش
1. آموزش مجموعه ای منتظم و کلیتی سازمان یافته است: یعنی بین اجزای آموزش ارتباطی مستقیم یا غیر مستقیم وجود دارد و هر جزء در بقای کل نقش ایفا می کند.
2. آموزش افراد یک جامعه را قادر به پیش بینی رفتار یکدیگر می کند: افراد می توانند برحسب رفتار و گفتار خود، واکنش های دیگران را از پیش تشخیص دهند و بدانند که برای دریافت واکنش مطلوب چه رفتار و گفتاری باید داشته باشند.
3. آموزش آموختنی است،غریزی نیست. به عبارت دیگر آموزش از عادات و تجربیاتی تشکیل می شود که افراد در طول حیات خویش می آموزند. فلسفه وجود تعلیم و تربیت در جامعه انسانی بر اساس همین ویژگی است.
4. آموزش وسیله ای است برای کنترل اجتماعی.از آنجا که افراد، شیوه های رفتاری و الگوهای جامعه را از طریق آموزش ، یاد می گیرند، آموزش وسیله ای است که رفتار و تمایلات و کردار آنان را یکنواخت می کند و از طریق مجازات هایی که اعمال می کند، باعث کنترل و ایجاد نظم در جامعه می گردد.
5. آموزش پدیده ای پویا، انتقال پذیر و پایدار است. آموزش با انتقال تجربه ها و الگوها ، قالبهارا در ذهن افراد جامعه، حک می کند و زمانی که این قالبها حک شد، آثار تجربه ها، عمیق و مداوم و پایدار می شوند. فرایند حک کردن از طریق « آموزش » انجام می شود. یادگیری در مقیاس وسیع وقتی رخ می دهد که جامعه ای مورد تهاجم جامعه دیگر قرار گیرد، فاتحان می کوشند تا شیوه های زندگیشان را بر مغلوبان تحمیل کنند و مغلوبان نیز به نوبه خود، شروع می کنند به سازگاری با برخی اعمال فاتحان.
اهمّيّت آموزش
آموزش ها بوجود آمده اند تا در زمان های مختلف به نیازهای گوناگون بشر پاسخگو باشند و نوع، خصوصیات، اهداف و خدمات آن ها با توجه به نیازهای جوامعی که در خدمت آنها بوده اند، تعیین شده است. هرگاه شرایط و رشد آموزش ها در جامعه ای فراهم آمده آن جامعه مراتب ترقی را یکی پس از دیگری طی کرده و هر زمان که به هر دلیلی آموزش ها در کنج انزوا و بی مهری قرار گرفته اند، سیر قهقرایی جامعه هم آغاز گردیده است. آموزش در مدارس و دانشگاهها انواع مختلفی دارند و هر کدام از آنها برای رسیدن به هدفی خاص بوجود آمده اند و برای آنها می توان یک سلسله هدف کلی در نظر گرفت که عبارتند از:آموزش عمومی ،آموزش اطلاع رسانی،فراهم آوردن امکانات پژوهش،تعالی بخشیدن به نظم وامنیت و ایجاد تفریح وتفنن. در عصر حاضر آموزش سهم بسزایی در توسعه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه داشته و نقش مهمی در حفظ و پیشرفت فرهنگ، آموزش رسمی و خود آموزی و غنی کردن اوقات فراغت ایفا کرده است. در سال های اخیر آموزش مواد خواندنی برای استفاده معلولان تدارک دیده اند و به اعضای محروم و روستاییان کشور یاری کرده اند تا جایگاه شایسته ای در جامعه بدست آورند. آموزش با مبادله دانش سرو کار دارد و با تدارک اطلاعات آماده و بسته بندی شده از طریق ابزاری مشتری پسند به انتقال و مبادله دانش یاری رسانده است. (رنجبر،1380)آموزش در جامعه ای که دانش و وسایل ارتباطی آن در حال پیچیده شدن است باید نقش وسیعتری ایفا کند. نقش دیگر آموزش ارائه خدمات اطلاع رسانی است. آموزش های امروزی با بکارگیری تکنولوژی های پیشرفته و دیجیتالی و از راه دور قادر هستند وظیفه ی اطلاع رسانی و اشاعه اطلاعات را به بهترین و سریعترین نحو انجام دهند.خلاصه کلام اینکه در سیاست گذاری و برنامه ریزی ملی ارتباط، توسعه و عمران، آموزش و مراکز اطلاع رسانی را چه در بخش عمومی و چه در بخش خصوصی لازم است. آموزش از اندام های پیکر برنامه ریزی ملی هستند. رشد فردی اعضای جامعه در گرو آن است که به چه نحو از دستاوردهای جامعه بشری آگاه شوند و به عنوان افرادی آگاه چگونه در کار جامعه شرکت جویند.
آموزش های عمومی
آموزش های عمومی با توجه به اهداف و رسالت هایی که برای آنها معین شده است، می توانند نقش عمده ای در تحقق اهداف آموزشی و امنیت جامعه ایفا کنند. البته با توجه به کارآیی و رسالتی که برای آموزش های عمومی متصور است، هنوز به جایگاه درخوری در برنامه های مدارس و دانشگاهها نرسیده اند. آموزش های عمومی را از مظاهر دموکراسی در دنیای جدید دانسته اند. چرا که در حقیقت پایه های دموکراسی بر آزادی بیان و اندیشه نهاده شده است، و آموزشهای عمومی روشی است که با کمک به رشد و شکوفایی اندیشه افراد جامعه به آنها کمک می کند تا با دانش و احاطه بیشتری عقاید خود را ابراز کنند. آموزش عمومی این فرصت را برای همه افراد جامعه فراهم می کند که به شکلی فعال در امور فرهنگی و اجتماعی جامعه خود دخالت داشته و در فرایندهای فرهنگی و اجتماعی و کاهش جرم و بزهکاری جامعه نقش مؤثری ایفا کنند.( ازکیا(1370) نقش مهم آموزشهای عمومی ایجاد تمرکز بر رشد فرهنگی واجتماعی در جامعه است. در بیانیه یونسکو نیز از آموزش های عمومی به عنوان بزرگراهی برای رشد فرهنگی و اجتماعی افراد و گروه های اجتماعی نام برده شده و از رسالت های مهم آموزش های عمومی ارتقای آگاهی افراد از هویت ملی و نیز حمایت از گفتگوهای فرهنگی و تنوع اطلاعات عمومی و برقراری نظم و به تبع آن ایجاد امنیت ذکر شده است.
آموزش نیاز صنعتی شدن
در شرایط خاص حال حاضر از یک سو نیاز به صنعتی شدن جامعه و نو سازی کشور در زمینه های علمی از اهمّيّت خاصی برخوردار است و صنعتی شدن و نوسازی منجر به شکوفایی اقتصادی و توسعه صنعتی- اقتصادی کشور خواهد گردید. ورود صنعت غربی، نصب و راه اندازی آن، طبیعتاً، آموزش آن را نیز به همراه خواهد داشت.آموزش وارداتی با فرهنگ سنتی کشورمان رودررو قرار خواهد گرفت و لازم است در حفظ ارزشهای ملی و امنیت آن کوشا بوده و به فکر آن باشیم. البته حفظ و ارزشهای ملی به معنی مومیایی کردن آن نیست، بلکه باید در پیشبرد و بازآفرینی آن کوشا بود. دفاع از ارزشها نباید به معنی کهنه پرستی و نفی فرهنگ جهانی باشد. حفظ ارزشها در این جا یعنی زنده نگهداشتن و باز آفرینی میراث و ارزشهای اصیل گذشته. در تبادل آموزشی نباید یک علم را فدای علم دیگری کرد، بلکه باید تعادل پویا بین آموزش ها ایجاد کرد. در آموزش ملی وسایل ارتباط جمعی نقشی بسیار مهم و ارزنده دارند و نقش مدرسه و دانشگاه از اهمّيّت ویژه ای برخوردار است. (شبلی،1375)در حالی که مدرسه عصاره اندیشه انسان ها و نتیجه پژوهش و تفکرخاصی است که از چندین صافی گذشته است. دانشگاه سازنده و توسعه دهنده فرهنگ نخبگان است و از این رو نقشی اساسی و چشمگیر در پویایی علمی و آموزشی و جاودان شدن اندیشه ها دارد. در تاریخ بشر جامعه ای که به مدرسه و دانشگاه اهمّيّت می دهد و در رشد گسترش آن برنامه ریزی و سرمایه گذاری می کند، به تفکر، پژوهش و تحقیق بها می دهد، فرهنگی پویا و زنده دارد و از نظر علمی در سطح بالا وضریب امنیت بیشتری دارد. عکس این قضیه نیز صحت دارد.
هدف دانشگاه ایجاد امنیت
مهمترین هدف مؤسسات آموزشی و دانشگاهی باید تلاش برای برنامه ریزی در راستای توسعه آموزشی و پژوهشی دانش آموزان به عنوان نخستين گروه برقرارکننده ی امنیت جامعه باشد. بنابراین عمده فعالیت مؤسسات آموزشی و دانشگاهی در دسترس قرار دادن منابع اطلاعاتی در موضوعات گوناگون و کمک به آنها در برنامه های درسی شان و پیشبرد آنها است. اهداف مؤسسات دانشگاهی مانند دیگر سازمانها که اکثر آنها در راستای آموزشی- فرهنگی می باشند و عبارتند از:
1.کمک به برنامه های آموزشی- پژوهشی دانشگاه.
2.کمک به برنامه ریزی های فرهنگی دانشگاه.
3.کمک به برنامه های آموزشی در کلیه رشته هایی که در دانشگاه تدریس می شوند.
از آنجا که بیشتر آسیب دیدگان از گروه های اجتماعی پایین هستند، لازم است تا دانشگاهها در این زمینه بیشتر فعالیت کنند. زیرا ملت معمولاً از نظر مالی دچار تنگناهایی هستند. (نجاتی حسینی،1379)در واقع مؤسسات آموزشی و دانشگاهها می توانند با ارائه خدمات ویژه به این گروه آنها را به طور دائم و مستمر از نظر علمی و توسعه مهارت های مورد نیاز یاری کنند. پس باید با همکاری کارشناسان، موسسات مواد و منابع مورد نیاز تهیه و بنحو مطلوبی در اختیار این گروه گذاشته شود. لازم به ذکر است که تهیه منابع مورد نیاز برای این قشر از جامعه به دقت فراوانی نیاز دارد. زیرا باید مطالب ساده و جذاب طراحی شود تا بتوان به نوعی امنیت جامعه را بالا برد و در بعضی از موارد برای آنان کاربرد حرفه ای و شغلی نیز داشته باشد. مثلاً کشاورزان می توانند از مطالب ساده ای که برای کشت انواع محصولات مفید است وامنیت بیشتری دارد استفاده کنند.
نقش آموزش عالي
آموزش عالي در ايران بر حسب ضرورتهاي تاريخي،فرهنگی ،سیاسی و امنیتی دگرگونيهاي بسياري پيدا كرده است. ساختار و كاركردهاي امروزي آن را، به طور كلي، ميتوان در نهاد دانشگاه باز شناخت. دستاوردهاي آنها در قلمرو فلسفه، رياضيات وعلوم و فنون، از قرن 2 هـ . ق به دنياي اسلام انتقال يافته به تشكيل بيت الحكمهها، دارالعلمها، مدرسهها و نظاميهها ميانجامد. آن گاه مدرسههاي اسلامي از راه اسپانيا، در قرن 12 م الگوي نخستين دانشگاههاي اروپايي قرار مي گيرند و بالاخره در قرن 19 م دانشگاه هاي جديد اروپايي به نوبه خود،الگوي نظامهاي آموزش عالي و جايگاه رشد آن يعني دانشگاه ، پديده اي جهاني است كه پاسداري ، امنیت و پيشبرد آن، بنا به ضرورتهاي تاريخي، از جامعهاي به جامعه ديگر منتقل شده است.( شفیع آبادی،1372)در جامعه صنعتي كه با پيدايش سرمايهداري و آغاز انقلاب صنعتي در اروپا پديد آمد، نقش دانشگاه دگرگوني اساسي يافت. انقلاب صنعتي، نخست جنبه علمي دانشگاهها را تقويت كرد و سپس گرايش فني و صنعتي را كه تمايل عمومي در اين گونه جوامع بود، در اين مؤسسهها قوت بخشيد. از اين رو، دانشگاهها به سوي آموزش حرفهها، ايجاد خدمات پشتيباني توسعه اقتصادي و اجتماعي و پيشبرد علوم و فنون تمايل پيدا كردند و در اين زمينه، گاه چنان مبالغهاي شد كه نقش ديرين دانشگاهها در آشناسازي دانش طلبان با ارزشهاي اصيل فرهنگي و ديني فراموش شد يا مورد بياعتنايي و حتي تحقير قرار گرفت.از ويژگيهاي اين مرحله، بازشدن درهاي دانشگاهها به روي تمام طبقات جامعه است، به طوري كه آموزش عالي رفته رفته همگانيتر شد و پيوند ميان دانشگاهها و جامعه مستحكم تر گرديد.
نقش اسلام در امنیت و آموزش
با ظهور اسلام و گسترش آن در ايران، نه فقط علم راكد نشد، بلكه اسباب پراكندگي و نشر هر چه بيشتر آن در ميان مردم فراهم گرديد و امنیت بیشتری را به همراه آورد. گسترش اسلام، موجبات برخورد فرهنگهاي باستاني را فراهم ساخت و دستاوردهاي فرهنگي ملل كه زير بيرق اسلام گرد آمده بودند، سرچشمه علوم اسلامي را به وجود آورد. دوره فرهنگ و تمدن اسلامي از قرن دوم تا قرن هفتم هجري در اوج شكوه و قدرت بود واز هر نظر بر تمدن اروپايي برتري داشت. (قشلاقي،1373)با حمله مغول، ركود فرهنگي در جهان اسلام و ايران رو به افزايش گذاشت وامنیت دستائردهای علمی را ازبین برده و به همراه آن، مراكز آموزشي و علمي نيز دچار رخوت و سستي شدهاند. اين دوره، به زعم بسياري از محققان، دوران طلايي تمدن اسلامي ايران بوده و شالودهاي بسيار استوار به حيات فرهنگي ايران بخشيده است. نهضت فرهنگي اين دوره از تاريخ خصوصيتهاي جالبي داشته است، از جمله :
1 ـ آموزش و پرورش، مقام و موقع بسيار والايي به دست آورده و بسياري از بزرگان حكمت و فلسفه كه خود محصول و پرروش يافته نظام آموزش عالي ايران بودهاند توجه خاصي به امر تعليم و تربيت كرده و آثار گران بهايي از خود بر جاي نهادهاند. كاربرد علمي و نفوذ اين آثار در ريشه دادن به فرهنگ ايران و اسلام و شكل دادن به هويت ايراني ـ اسلامي چنان عميق و بنيادي بوده كه در مقابل طوفانهاي مدهش و بي امان چون حمله مغول و كشتارها و خراب كاريها و تسلطهاي ممتد و پي در پي سياسي بيگانه مقاومت كرده و بالاخره آنها را در خود جذب كرده و باافتخار سر برافراشته است.
2 ـ نظام استواري در آموزش عالي برپا ساخته است كه دانش در آن سلسله مراتب و مرزي نداشته، شاگرد خود معلم بوده، و استاد خود محصل و هر دو يك راه و مقصد ميپيمودهاند. تعليم و تعلم به مدرك ختم نميشده و نشانه يادگيري، تبحر و كارايي دانش پژوه بوده و برخلاف نظام اروپايي، مؤسسههاي آموزش عالي مختص اشراف زادگان ياطبقات خاص نبوده است.در سالهاي بعد از انقلاب اسلامي نظريه پردازان ومشي آفرينان آموزش عالي كوشيدهاند با تدوين برنامههاي آموزش عالي، مسئوليتهاي فوق را در چشم انداز قرار دهندتا بتوانند امنیت فرهنگی ، سیاسی، علمی و پژوهشی را به جهانیان نشان دهند.
نقش آموزش بر ثبات امنیت
نقش و تاثیرات آموزش بر ثبات امنیت، عدالت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و استقلال و... و همچنین تکوین فرهنگ جامعه ی مدنی و احیاء اندیشه ها و بینش های مکتبی در جهت تقویت انساندوستی و اعتدال فرهنگی جامعه مدنی از لحاظ فردی و اجتماعی و نهادینه کردن استقلال ملی و مکتبی بر همگان آشکار است. لذا برنامه ریزی اهداف آموزش برای پاسخگویی به نیاز جامعه اولا متناسب با زمان و ثانیا ساختارهای آموزشی در جهت ارتقاء کمی و کیفی جامعه اعم از مادی و معنوی، علمی و فرهنگی با شرایط جغرافیایی خود مانوس شده و با آن همسو گردد. چرا که به نسبت گذشت زمان از قرابت رفتاری ساختارها کاسته گردیده و در صورت عدم درک و درایت مدیریت ایجاد بحران می نماید. (اردبيلي،يوسف)چون بحث موضوعی ما جایگاه و تاثیرات آموزش و پرورش در جامعه پویاست تلاش می شود تا نقش آموزش و پرورش را جزو جدایی ناپذیر از جامعه و از سویی در خدمت به جامعه به عنوان پیشرو معرفی کرده تا بر توانمندی های اجرایی آن در جامعه افزوده گردد و از تئوری زدگی نیز خارج گشته و در جهت کاربردی سوق داده شود. و چگونگی رشد را در بتن و متن جامعه جستجو و با جذب در جامعه آن را در خود هضم نموده تا بر توانمندی های فرهنگی و اقتصادی خویش بیافزاید. و در پیکار با جامعه از ایجاد بسیج علمی و یا شورای علمی کار به ارتقاء علمی و عملی نیز دست یابد. یا شورای علمی کار به رشد فرهنگی جامعه با همایت مستقیم و قابل کنترل در عین حالیکه به روحیه جامعه در جهت سلامتی روحی و روانی آن توجه کرده و آنرا تکامل می بخشد و باعث انقلاب علمی در انقلاب مکتبی نیز خواهد شد .که این زایش های انقلاب علمی موجبات تحرک فراگیر در پویایی آموزش و پرورش در جامعه و نظام را نیز فراهم خواهد آورد. و جامعه را بدنبال یدک خواهد کشید نه این که آموزش دنباله رو جامعه باشد. و ما نباید مشکل و معضل بحرانی این نهاد عظیم با ترکیب بزرگترین قشر اجتماعی حساس قابل تعلیم و تربیت را در برنامه ها و و مدیریت آموزشی آن خلاصه کنیم و در آن جستجو نمائیم. (نوابي نژاد،1373)و باید به علت انطباق برنامه ها و اهداف و نا همگونی آن با جامعه اشاره کرد و مدیریت های گسسته فیزیکی و انسانی آن را نیز از یاد نبرد. وقتی برنامه ها و اهداف آموزش و پرورش با زمان قرین نگردد هر چند سالم باشند باز هم در متن اجرا محو و گم شده و پاسخ منفی خواهد داد. و روز به روز بر مشکلات و معضلات خواهد افزود و حتی آن را پیچیده و گنگ نیز خواهد ساخت.پس با پاسخگویی به نیاز های جامعه از اساس و بنیان فرهنگ ، استقلال، مکتب و هویت خویش نیز دفاع کرده و آموزش را با ارزشهای مکتب در هم آمیخته و از الگوهای تغییر ناپذیر اجتناب نمائیم و از طرفی با جذب و هضم متغیر ها در خود بر توانمندی هایمان بیفزائیم تا انسان سازی، تعهد، پیمان و اصلاح مفهوم پیدا کرده و اصولی از قوه به فعل در آیند . و با تمرکز مدیریت طولی تعریف جدیدی از روابط در این نهاد میبایست صورت گیرد ات به نقش این نهاد در جامعه افزوده و از سویی در تعاریف روابط آن با جامعه تجدید نظر گردد تا فاصله های ایجاد شده بین آنها رفع شود تا این بستر مبنی بر نیاز جامعه و پاسخگویی به آن در آید و امنیت کامل برقرار گردد .
نقش آموزش و پرورش
آموزش و پرورش در عین فراگیری آموزش های فعال علمی روز و تلفیق و ترکیب آن با خواسته های جامعه مراحل تکوین و تکامل شخصیت و انسانیت همراه با تعهد اجتماعی و اعتقادی در جهت نیل به باوری ، استقلال فردی ، اجتماعی ، مکتبی ، اقتصادی و ... را نیز داشته باشد.آموزش و پرورش باید جامعه را دگرگون سازد نه اینکه جامعه آموزش و پرورش را و نقش این نهاد در پیش برد اهداف می باید پیشرو باشد نه پیرو . بنابر این پیش در آمد سلامت تحولات جامعه در گرو به خدمت در آوردن این نهاد در جامعه است . و شالوده تربیت مدیر ، متهد وانسان در این نهاد می باید صورت گیرد . وقتی ساختارهای جامعه پیشرو قرار گرفته و احساس بی نیازی به آن نمایند روابط بین این دو وجود نداشته باشد اینچنین جامعه ای از درون دچار بحران خواهد شد . و بایست روابط گروهای مختلف آموزش و پرورش با جامعه تغییر یابد و به شکل مدون و مبسوط جنبه قانونی به خود گیرد تا فرهنگ زایی در عین اقتصاد گرایی برای آموزش بار آوری مدنی و مادی ایجاد نماید . (بازرگان، 1383)وقتی ساختارهای جامعه با آموزش همسویی و پیوند نداشته باشند ، ثروت بر علم برتری یافته و جایگاه علم تضعیف می گردد و برای فعال تر کردن نقش علم و نیاز جامعه به علم میبایستی از نفوذ ثروت به نفع علم استفاده بهینه برد تا جایگاه دانش تضعیف نگردد . و از سویی وقتی ثروت در خدمت علم و آموزش قرار گیرد ، جامعه برای همیشه روحیه ی کنجکاو و بشاش مبتنی بر فرهنگ و تمدن که بر اصول مکتبی و علمی است، خواهد داشت که خدمتگذاری و تعهد را تضمین نماید .
جامعه و آموزش :
در جامعه روی دیگر سکه آموزش و پرورش است که می باید مورد توجه قرار گیرد و چگونه از آموزش استقبال نماید تا با آموزش و پرورش هدفمند به رشد و توسعه و امنیت اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی و ... نایل گشته و فرهنگ در آغوش جامعه و جامعه در بستر فرهنگ انتظام یافته و مفاهیم عدالت، مساوات، آزادی ، برابری، برنامه و قانون را تعریف نماید . و لازمه ی پیشبرد اهداف آموزش و پرورش، بسیج کلیه ساختار های جامعه برای رشد و تعالی این نهاد و انگیزشمند کردن آن نهاد میابشد . چون سخن از بسیج آمد میبایست تعریف جدیدی از بسیج متناسب با آموزش و پرورش ارائه داد و مفهوم بسیج در ابعاد نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و ... با هم متفاوت است . بسیج در ابعاد فرهنگی هر چند که از یک محتوی نشأت می گیرند متفاوت است .( زینلی پور، 1382) بسیج نیروی صرف نیست بلکه بسیج محتوی و قالب صرف است که بایستی متناسب با نیاز و موقعیت زمانی کاربرد و تعریف گردد . و هدف از بسیج در ابعاد فرهنگی هدفمند کردن ، تمرکز در خلاقیت، دقت ، زمان شناسی ، نظم ، تعهد و برنامه ریزی و ... است . جامعه برای ارتقاء این مفاهیم در این قشر عظیم مورد بهره برداری قرار گیرند تا آموزش و پرورش هدفدار که تأمین کننده روش ها و شیوه های اجتماعی تحرک بشر بسوی امید است را فراهم آورد . نه آنکه در یکسو مورد بهره بردای خاص شود و انحصار ایجاد گردد . بیایید با ایجاد و اصلاح در روابط ساختارهای جامعه کاروان اندیشه را که شامل کل جامعه است بسوی تکامل و علم دوزی متناسب با شرایط و استعداد خاص خویش هدایت نمائیم .
فقر فرهنگی عامل ناامنی
فقر فرهنگی ناشی از عدم درک جامعه و همچنین تقسیم نا برابر امکانات برای عدهای در مقابل کثیر است که پیامد آن ایجاد طبقه است . برای ترمیم این چالش مگر جامعه جایگاه دیگری غیر از آموزش و پرورش را برای سرمایه گذاری در جهت مهار آن می تواند جستجو کند که پاسخ مثبت از آن با کمترین هزینه داشته باشد . رقابتهای نا سالم اجتماعی که جامعه را از درون تهی می سازد بستگی به صرف برنامه های آموزشی دارند که می باید مورد توجه خاص قرار گیرند .( اصغر افتخاری (1380) عدم استفاده بهینه از استعداد آموزش و پرورش در جامعه و جامعه در آموزش و پرورش منجر به ایجاد فاصله بین این دو شده و پیامد آن چیزی جز محو ارزش ها و هویتها و برهنگی فرهنگی نخواهد بود .( آلوین تافر) این برهنگی از یک سو به عدم درک درست زمانی و از سوی دیگر شیوه و روش نا مناسب برنامه ریزی برنامه ریزان نسبت به این جامعه گسترده بر می گردد که از درون نسبت به اسلوب خویش مشکوک می گردد تا از راه و هدف اصلی خویش باز مانند و به مقصد نرسند . اگر امروزه در جهان شاهد قطب بندی ها و تقسیمات روابطی نا برابر هستیم همگی این تعاریف ناشی از کاربرد نا درست جایگاه آموزش و پرورش در جامعه و جامعه در آن بوده است . که بزرگترین معضل را برای جهان فراهم آورده است .
همسویی فعالیتها و آموزش
با انطباق فعالیتها و آموزش با محیط و بافت های فرهنگی و استفاده بهینه از آن برای رشد فرهنگ عمومی موزون در ابعاد مختلف آموزش و پرورش پیشرو و بومی با آموزه های فراگیر عمومی براحتی می تواند به خواسته های جامع پاسخ گفته و حتی جامعه را برای نیل به اهداف متعالی توسعه و ترقی فکری، مادی، معنوی و ... رهنمون گرداند و با ایجاد هما هنگی بستری مناسب برای رشد موزون فکری و امنیت و رفاه جامعه از چالش های تعریف نشده بین جامعه و از فاصله ی ایجاد شده بین نقاط شهری و روستایی که به فرهنگ بدل گشته است مانع می گردد و با اتحاد و بسیج فرهنگ عمومی بهره وری شکل گرفته و کمبود ها و نا برابری ها رفع شده و در درون برنامه ها هضم خواهند شد . (پویان (1364)و دیگر برتری یکی بر دیگری مفهومی نخواهد داشت و جاذبه های کاذب نیز پدیدار نخواهد گشت و محو خواهند شد و آموزش و پرورش به عنوان وظیفه تعالی بخش و تعدیل کننده ی بستر فرهنگی کشور با حفظ هویت ، استقلال و ارزش های مکتبی و اجتماعی و فرهنگی جامعه را به سوی برابری و عدالت سوق داده و از نا برابری ها و نا هنجاری ها خواهد کاست. و برای اینکه این بستر یعنی نقش آموزش پیشرو و فرهنگ پیشرو در جامعه القا ء گردد می بایستی در ابتدا آموزش و پرورش در کلیه ساختار هایش با حفظ شرایط و مو قعیت طبیعی . تمر کز گرایی را صورت دهد چرا که در شرایط جدید از لحاظ اقتصادی و فیزیکی نه تنها اگر کل بودجه یک مملکت را به آموزش و پرورش اختصاص دهند باز هم پاسخگو نخواهد بود و از طرفی در بعد فیزیکی نیز در چند دهه دیگر با این شرایط اگر کل فضای یک شهر را به آموزش اختصاص دهند باز هم فضای فیزیکی با کمبود مواجه خواهد شد.
بحث ونتیجه گیری
با توجه به آنچه بیان شده، می توان گفت که برای اصلاح نظام دانشگاهی ومدارس در جهت امنیت، استقرار یک نظام کارآمد ارزیابی که بوسیله ی آن بتوان ضمن بهبود و ارتقای امنیت و کیفیت آموزشی بهبودی کل نظام آموزشی را مد نظر قرار داد در عین حال که از متن نظام دانشگاهی و ضرورتهای آن برخاسته و منطبق بر ویژگی های این نظام باشد، ضروریست و از جایگاه بالایی برخوردار است. نتایج تجربیات پیشین در باب استفاده از امنیت نشان داده که اعتماد بنفس درونی برای این منظور مناسب است.(بازرگان، 1374) بنابراین، جهت سنجش این امر که کیفیت یک نظام آموزشی چگونه است؟ و دارای چه نقاط قوت و ضعفی است، بوسیله ی آموزش می توان وضعیت عوامل تشکیل دهنده ی نظام و عملکرد را مورد قضاوت قرار داد.(رانتزی، 1997 به نقل از فرخ نژاد 1384)بنابراین، اگر آموزش برخاسته از علایق و دل نگرانی های درون دانشگاهی در جهت آگاهی از وضعیت موجود و برنامه ریزی جهت رسیدن به وضع مطلوب باشد، در این صورت ضمن استمرار و تداوم در اجرا ، به صورت ابزاری سودمند در خدمت تحقق هدفهای فرد و سازمان قرار می گیرد. ضمن آنکه آموزش درونی علاوه بر اینکه رویکردی جهت آشکار کردن جنبه های مختلف کیفیت(درونداد، فرآیند و برونداد) نظام دانشگاهی و بهبود و ارتقای آن است، برای مقاصد یاری دادن به خود-تنظیمی(Self-regulation) امور، مشارکت فعال اعضای هیئت علمی در شفاف سازی اهداف امور دانشگاهی ، توانمند سازی آنان و پاسخگو کردن نظام دانشگاهی نسبت به نیازهای جامعه می تواند مورد استفاده قرار گیرد. (خلیلی (1369)از این رو، با این رویکرد می توان انگیزه و رغبت لازم را در افراد جهت مشارکت فعال در فرایند آموزش و تعیین نقاط قوت و ضعف گروه آموزشی مربوط ایجاد کرد و در جهت استقرار یک نظام آموزشی کارآمد و مناسب گامهای موثری برداشت همچنین برای پاسخگویی به افراد ذیربط استمرار کیفیت نظام دانشگاهی پس از آموزش درونی باید به آموزش بیرونی پرداخت. و در واقع اگر آموزش بیرونی در رشته های تخصصی ریشه دار شود می توان نوعی رقابت سالم بین مؤسسات آموزش عالی و در رشته های همگن بوجود آورد. شک نیست که انجام این امر مستلزم آن است که فرهنگ آموزش رایج شود که در چنین شرایطی انتظار می رود که کیفیت علمی مؤسسه های آموزشی کشور از سطح قابل قبولی برخوردار شود.
پیشنهادات کاربردی
آموزشهای های ساده و فاقد فناوری های کارا در دنیای جدید نمی توانند نقش امنیتی ایفا کنند. نادیده گرفتن تحولات در تکنولوژی ارتباطات و عدم بکارگیری آنها در انتقال پیامها و محتوای علمی وفرهنگی و هنری مطلوب، ما را در عرصه علم در حالت انفعالی قرار خواهد داد و شرایط را برای نفوذ پیام ها و محتواهای غیر علمی و مخرب آماده می سازد. از دیگر اقدامات مفید، بسترسازی برای سرمایه گذاری در زمینه فناوری های جدید و ارتقای سطح بهره گیری از سیستم های پیشرفته رسانه ای در امر ساخت، انتقال نصب، بهره برداری، جمع آوری، پردازش و انتشار اخبار، و دیگر فعالیت های مربوط به وسایل ارتباط جمعی به منظور افزایش توانایی و تجهیز در بخش علم و امنیت می باشد.در ایران توجه به امور آموزشی چند سالی است که توجه مسئولان را جلب کرده است. یکی از عوامل رشد و توسعه علمی،مدارس و دانشگاهها هستند. (نورانی بیدخت (1370)به نظر می رسد که در برنامه ریزی های دولت، مدارس و دانشگاه جایگاه درخوری داشته باشند، زیرا این دو عامل رابطه ای دو طرفه دارند. بدین معنا که از یک طرف دانشگاهها به حمایت همه جانبه دولت نیازمندند تا بتوانند به وظایف خود عمل کنند، و از سوی دیگر هر چه این نهاد موفق تر و مستحکم تر عمل کند در جامعه گام های موثرتری برداشته خواهد شد.در نهایت باید گفت جمهوری اسلامی ایران، منابع با ارزش فرهنگی و اسلامی دارد که با در دسترس گذاشتن آنها از طریق مدارس و دانشگاهها می توان طیف وسیعی از مخاطبان را در داخل و خارج از کشوراز محتوای آنها آگاه ساخت و با آموزشهای صحیح امنیت را به معنای واقعی تحقق بخشید.با توجه به این امردر راستای پیشبرد امنیت جامعه راههکارهای ارائه می گردد:
1. ایجاد آموزشهای سازمانی و هدفمند در ارائه خدمات اطلاع رسانی.
2. نقش مدیریت دانشگاهها و مراکز اطلاع رسانی (سازماندهی- نظارت و ارزیابی- تصمیم گیری مناسب).
3. استراتژی های بلند مدت؛ عاملی در جهت بهبود بهره وری.
4. کاربردی کردن خدمات اطلاع رسانی مدارس و دانشگاهها(عامل اساسی).
5. قوانین و مقررات جهت برقراری امنیت.
6. ایجاد کانون های تفکر بویژه تاسیس انجمن های علمی و پژوهشی و اطلاع رسانی.
7. توجه به رسالت و سياستهاي مراكز علمي و پژوهشي با توجه به ساختهاي اصلي پژوهش و تحقيق.
8. بررسی عوامل مرتبط به ساختارهاي اصلي امنیت ونقش تحقيق در امور ارزشي.
9. بررسي وضعيت موجود (مشكلها و تنگناها) و وضعيت موجود و مطلوب در نظام پژوهش .
10.تحقق ويژگيهاي ساختارهاي آموزشي و پژوهشي دربرقراری امنیت ونظم در جامعه.