Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home3/drhashemi/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 151  نقش آموزش مهارتهای زندگی درارتقای امنیت درجامعه » وب سایت دکتر سید احمد هاشمی در شیوه های نوین آموزش
هدیه معنوی این مجموعه را به روح پاک مادر و پدر بزرگوارم تقدیم می کنم و از همه خوانندگان محترم برای ایشان التماس دعا دارم
موضوع: مقالات كنفرانس هاي داخلي    نويسنده: administrator    تاريخ: 5 خرداد 1391    بازديدها: 3765
نخستین همایش ملی آموزش وامنیت
دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد

موضوع:
نقش آموزش مهارتهای زندگی درارتقای امنیت درجامعه



دکترسید احمد هاشمی* عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لامرد،گروه علوم تربیتی،لامرد،ایران

علی کرمی


Department of education,Lamerd Branch,Islamic Azad University,Lamerd,Iran *


1.alialamarvdasht@yahoo.com



چکیده
دانش آمور هرچندهم که دارای استعدادوتوانایی مادرزادی باشدبازهم امکان یادگیری مهارتها راندارد و درهدر رفتن تواناییهایش درصورت غیرفعال ماندن وجهت ندادن به آنها وجود دارد. هرچندکسب مهارتهای زندگی به عنوان بنیان اصلی زندگی ،دارای قانونمندیهاوکارکردهای خاص ومعینی است.لکن به دلیل آنکه قادراست به اساسی ترین نیازهای زیستی وروانی واجتماعی ومعنوی انسان ازتولدتاپایان زندگی پاسخ دهد،زمینه های رشدهمه جانبه ی فردرافراهم آورد و در برابرآسیبهای اجتماعی اورامصون دارد.باتوجه به اهمیت محوری مهارتهای زندگی ،دراین مقاله به کرامت انسان ونقش مهارتها در خانواده ومدرسه پرداخته شده که هرانسانی مکلّف است کرامت خود راپاس داشته تابتواندمورد تکریم خداوبندگانش قرار گیرد وبا ارائه راهکارهایی به بررسی مهارتها پرداخته شده تا نشان دهد که آموزش مهارتها می تواند سلامت افراد را تأمین نموده و به تبع آن امنیت برقرار گردد.
کلید واژه: امنیت، مهارتهای زندگی، کرامت،رشد،توانایی.

مقدمه
برای موجودی که فطرتاً دارای جهت ذات می باشد،کاملاً طبیعی است که به خود بپردازد و در صدد شناخت کمالات خویش وراه رسیدن به آنهابراید. پس درک ضرورت خودشناسی نیازی به دلیل های پیچیده ی عقلی ندارد. از این رو غفلت ازاین حقیقت وسرگرم شدن به چیزهایی که به هیچ وجه درکمال وسعادت وسلامت آدمی مؤثّر نیست،امری است غیرطبیعی وانحراف آمیز،واین امراست که باید علتش راجستجوکرده و راه سلامت را از آن شناخت. به نظرژان پیاژه (Piaget gean )روانشناس معروف سوئیسی که مطالعات تجربی ارزشمندی دررشد (Development) وشناخت کودکان ونوجوانان انجام داده است.پایان سنین 14و15سالگی آخرین حدتکمیل ساختمان ذهنی است وازاین پس هیچ نوع ساختمان ذهنی در فرد بنا نمی شود وبه حداکثر تحول عقلی خودرسیده است وفقط تجربه است که اورابابزرگسال جدامی سازد.(روانشناسی ژنتیک.ص90)مهارتهای زندگی وآداب اجتماعی،برنامه ای است که درقالب فعّالیتهای مکمّل آموزشی وپرورشی به عنوان محتوای پنجره باز،ساعات پرورشی ودرفرصتهای خالی ساعات سایردروس واوقات فراغت( اوقات فراغت می تواند شامل،زمانهای مناسب به هنگام برگزاری مراسم آغازین (صبگاه)،مراسم نمازجماعت، ساعات پرورشی وساعات تعطیلی دانش آموزان،مانندروزهای جمعه وتعطیلات رسمی وتابستان درمدارس دولتی و زمان های خالی مدارس خاص،به ویژه مدارس شبانه روزی نمونه دولتی وغیرانتفاعی ودیگرمدارس می باشد. )مدارس برای دانش آموزان درنظرگرفته شده است.علاوه برآموزش وامریادگیری و تدریس درمدارس،آموزش وپرورش وبرنامه ریزان درسی ،براین باورند که لازم است دانش آموزان روش ها ومهارت های زندگی فردی واجتماعی رافرا گیرند تا عادتهای غلط آنان شکسته شده وباارتباط مناسب خود ، احساس لذّت کرده واحساسات وعواطف خودرا به اعضای خانواده و دوستان ونزدیکان ابرازکرده وروابط اجتماعی خودراتقویت نمایدتا از این راه بتوان به ایجاد نظم و برقراری امنیت پرداخت.دراین صورت یادگیری مهارت های زندگی باعث می شودکه دانش آموزازنظر روحی وروانی احساس شادی نموده وبه سلامت جسم وروح خود کمک کرده و در برقراری نظم وامنیت کوشاباشد.
نیازهای زندگی
نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی، فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان‌ها را با چالش‌ها، استرس‌ها و فشارهای متعددی روبه‌رو کرده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندی‌های روانی- اجتماعی است. فقدان مهارت‌ها و توانایی‌های عاطفی، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات، آسیب‌پذیر کرده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی، اجتماعی و رفتاری قرار می‌دهد.در سال 1993 آموزش مهارت‌های زندگی از سوی سازمان ملل متحد به کشورهای عضو به‌طور جدی توصیه شد. این تحول، فعالیت علاقه‌مندان به کاربرد روانشناسی در زندگی روزمره با هدف ارتقای بهداشت روانی جامعه را در ایران وارد مرحله جدیدی ساخت.مهارت‌های زندگی توانایی‌هایی هستند که به ما کمک می‌کنند تا در موقعیت‌های مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم، به‌طوری که آرامش داشته باشیم، لذت ببریم و در عین حال با دیگران ارتباط سازگارانه و مفیدی را برقرار کنیم و بدون توسل به خشونت یا خودخوری بتوانیم مسائل پیش‌آمده را حل کنیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی احساس شادمانی داشته باشیم. مهارت‌های اجتماعی شامل قابلیت‌هایی می‌شود که تواماً هوش اجتماعی نامیده می‌شوند. احمدي ،سيد احمدعقیده دارد مهارت‌های اجتماعی شامل قابلیت بیان افکار در تبادلات اجتماعی، دانش نسبت به نقش‌ها و ارزش‌های اجتماعی، مهارت درک شرایط مختلف اجتماعی، مهارت‌های حل مسئله و مهارت‌های ایفای نقش‌های اجتماعی است.اصولا مهارت با دانایی تفاوت دارد. همانطور که فرد با خواندن کتاب آموزش شنا، فقط علم به موضوع پیدا می‌کند و شناکردن یاد نمی‌گیرد، دانستن این مهارت‌ها هم کافی نیست بلکه با تمرین مستمر و به‌کارگیری به مرور در زندگی روزمره، می‌توانیم مهارت‌های اجتماعی را مدیریت کرده و در شرایط مختلف اجتماعی رفتار مناسب داشته باشیم.
کرامت انسان
آموزش وپرورش درکشورما اززمانهای پیش ازاسلام (دوره ی باستان) آغازشده وپس از طلوع اسلام بامایه گرفتن ازتعالیم حیات بخش اسلام ،به عنوان نقطه عطفی نورانی درتمدّن بشرمطرح بوده است.باپیدایش خط به عنوان یک وسیله ی ارتباطی مهم ،تحوّل شگرفی درزمینه ی آموزش بوجودآمد. از نظر ضمیری جنبه ی عملی (مهارتها) و جنبه ی نظری (تئور ی ها) به طورمشخّص نقش خودرادرآموزش وپرورش ایفامی کند. (ضمیری.1380.ص12)«وَلَقَدکَرَّمنَابَنِی آدَمَ...»( سوره ی اسراءِ.آیه ی 70. ) «مافرزندان آدم راکرامت بخشیدیم.» انسان خصیصه ای دارد که ایده آل جو وکمال طلب آفریده شده است وبه سلامت روح وروان خود اهمیّت وافر می دهد.ودرجستجویی چیزی است که اورابه منتهای آرزوی خویش برساند.اینجاست که اگرانسان خوب رهبری نشود و ازخودمراقبت نکند،ارتباط اوبا افرادتغییرشکل می دهد. (مطّهری.سیری درنهج البلاغه) .انسان موجودی است که گرامی شمرده شده است.خداونددرقرآن کریم می فرماید که انسان راازروح خود آفریده است(سوره ص آیه ی 72وسوره ی حجرآیه ی 29). پیامبراکرم(ص) می فرماید: «مَن اَکرَمَ اَخاهُ فَاِنَّمایُکرِمُ اللهَ.»« کسی که برادر خود را گرامی بدارد،درحقیقت خداراگرامی داشته است. » (کنزالعمال25488)ازاین رو هرانسانی مکلّف است که کرامت خود راپاس داشته تابتواندمورد تکریم خداوبندگانش قرارگیرد.پس لازم است که دردوجهت،سلامت روح وروان وجسم خودتلاش نمایدتا:
1.باپرداختن به فضائل ویادگیری مهارت ها ورفتارهای مطلوب اجتماعی وعاطفی وروانی وایجادفرصت های مناسب،سلامت جسم وروح وروان خودراتوسعه داده وآن رادرهمه جوامع واجتماع گسترش دهد.
2.بادوری ازلئامت هاوذلالت ها،روح خودراازگزندهرنوع پستی مصون دارد.

آموزش مهارتها
مهارت‌های زندگی شامل مجموعه‌ای از توانایی‌ها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش می‌دهند . در نتیجه شخص قادر می‌شود بدون اینکه به‌خود یا دیگران صدمه بزند، مسئولیت‌های مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالش‌ها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبه‌رو شود. محققان تأثیر مثبت مهارت‌های زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد، استفاده از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های هوشی و شناختی، یشگیری از رفتارهای خشونت‌آمیز، افزایش خوداتکایی و اعتماد به‌نفس و... مورد تأیید قرار داده‌اند، به‌ویژه در کاهش سوء ‌مصرف مواد بر نقش کلیدی مهارت‌های زندگی تأکید می‌شود.نوابی نژاد همچنین آموزش این مهارت‌ها را به‌عنوان یک روش عام پیشگیری از آسیب‌های فردی و اجتماعی مورد تأکید قرارداده‌است. در مطالعه اسمیت نشان داده شد که آموزش مهارت‌های زندگی به‌طور قابل‌توجهی منجر به کاهش مصرف مواد‌مخدر در جوانان می‌شودوجرم را کاهش داده و امنیت را برقرار می کند.اسمیت و گری نیز نشان دادند که آموزش مهارت‌های زندگی اثر معنی‌داری بر توانایی‌های رهبری و مدیریت در جوانان دارد.( نوابي نژاد،1373) فرایند نقش مهارت‌های زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر می‌توان نشان داد:یادگیری موفقیت‌آمیز مهارت‌های زندگی، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و علاوه بر این، کسب این مهارت‌ها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می‌دهد. به همین خاطر کسب مهارت‌های زندگی هم شخص را تغییر می‌دهد و هم محیط را، و این اصل دوسویه، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می‌بخشد.
مدرسه مكاني براي يادگيري رفتارها
خانواده نخستين محيط آموزشي و تربيتي كودك محسوب مي‌شود بنابراين نقش اوليا در یادگیری مهارتها بديهي است از آنجا كه در سن 6 سالگي كودك وارد مدرسه مي‌شود، مربيان و معلمان با آموزش مهارتها به دانش‌آموزان در مدرسه مي‌توانند موجب بهبود و وضع سلامت، روند رو به رشد تحصيلي كودك و كاهش روزهاي غيبت از مدرسه شوند. آنچه که قشلاقی می گوید این است که يكي از برنامه هاي پيشگيرانه و در راستاي ارتقاي امنیت جامعه ، برنامه ی آموزش مهارت هاي زندگي است. بسياري از پژوهش ها نشان داده اند كه آسيب هاي اجتماعي با مهارت هاي ارتباطي رابطه دارند و هدف اصلي برنامه آموزش مهارت هاي زندگي در مدارس اين است كه فرصت هايي را فراهم آورد تا افراد مهارت هايي را بياموزند و بتوانند در رابطه با ساير انسان ها و كل اجتماع به طور موثر ، شايسته و مطمئن عمل كنند. (قشلاقي،1373)مهارت هاي زندگي روش ها و مهارت هاي اصلي و ضروري براي يك زندگي سالم و سازنده است. به عبارت ديگر مجموعه اي از توانايي هستند كه سبب سازگاري ما با محيط و شكل گيري رفتارهاي مثبت و مفيد مي شوند. اين توانايي ها ما را قادر مي سازند كه نقش مناسب خود را در جامعه به خوبي ايفا كنيم و بدون آنكه به خود و يا ديگران لطمه بزنيم با خواسته ها و انتظارات و مسائل و مشكلات روزانه به ويژه در رابطه خود با ديگران به شكل موثري روبه رو شويم . مهارت هاي زندگي متنوع و مختلف هستند و طبقه بندي هاي متعددي در اين زمينه وجود دارد كه رويكرد آنها زمينه سازي براي كنار آمدن با فشارهاي زندگي و كسب مهارت هاي فردي و اجتماعي است كه همواره بخشي از واقعيت زندگي انسان بوده و در ادوار مختلف زندگي او به شكل هاي گوناگون تجلي يافته است.
یادگیری مهارتها لازمه ی ارتباط با افراد
افراد از طريق برقراري ارتباط صميمانه قادر خواهند بود كه احساسات و عواطف خود را به اعضاي خانواده، دوستان و نزديكان خود ابراز نموده و به تقويت ارتباط عاطفي خود با آنها كمك نمايند. در اين صورت است كه در مسائل و مشكلات پيش آمده، هيچگاه احساس تنهايي و عجز نكرده بلكه با كمك و ياري خواستن به موقع از ديگران موفق خواهند شد كه با مسائل و مشكلات پيش آمده ، به بهترين نحو ممكن برخورد نموده و راه حل هاي جديدي را كشف نمايند. بديهي است برقراري ارتباط صميمانه با ديگران تنها از طريق حرف زدن حاصل نمي شود، بلكه با خوب گوش دادن، احترام گذاشتن، مشاركت كردن، ابراز وجود و ... اين ارتباط ميسر خواهد شد.به نظر شفیع آبادی ارتباط بين فردي فرايندي است كه به وسيله آن اطلاعات و احساسات خود را از طريق پيام هاي كلامي و غير كلامي با ديگران در ميان مي گذاريم . اين توانايي باعث رابطه گرم و صميمي ما با ديگران به ويژه اعضاي خانواده مي شود و سلامت رواني و اجتماعي ما را بيش از پيش فراهم نموده و به محیطی امن برای ما منجر خواهد شد. درطول تاريخ فقط بشر نبوده است كه زندگي اجتماعي را پيشه كرده است، بلكه موجودات ديگري نظير انسان به اين شيوه زندگي كرده و مي كنند .( شفیع آبادی،1372) يكي از شباهت هاي زندگي اجتماعي انسان ها و ديگر موجودات، ارتباطات آنها با يكديگر است. ولي واقعيت اين است كه ارتباط هاي بين فردي ما انسان ها به حدي اهميت دارد كه وجه عمده تمايز زندگي جمعي انسان نسبت به ديگر موجودات را رقم مي زند. اگر افراد از مهارت هاي ارتباطي مناسب برخوردار نباشند، در بسياري از جنبه هاي زندگي آسيب پذير خواهند بود. افرادي كه از مهارت هاي ارتباطي ضعيف تری برخورد دارند، كمتر مورد پذيرش اطرافيان خود قرار مي گيرند. اين امر مي تواند ريشه در ارتباطات هاي درون خانواده فرد داشته باشد. نظام ارتباطي خانواده و نوع ارتباط اعضاي خانواده با يكديگر مي تواند از مهم ترين عللي باشد كه فرزندان در برقراري ارتباط دچار مشكل شده و كمرو، خجالتي و انزوا طلب بار آيند.
عوامل موثر بریادگیری مهارتهای زندگی
گوش دادن فعال: گوش دادن با شنيدن فرق دارد زيرا شنيدن امري است غير ارادي و شامل تمام صداهايي مي شود كه همواره از محيط دريافت مي كنيم . گوش دادن فعال مهارتي است كه فرد با كسب آن مي آموزد چگونه به پيام هاي كلامي و غير كلامي گوينده توجه نمايد تا مدرك معاني و فهم احساسات دقيق تر حاصل شود، كه اين امر زمينه تقويت روابط بين فردي را فراهم مي آورد.اهميت دادن: يعني بتوانيم به احساسات، نيازها و خواسته ها فرد مقابل توجه نشان دهيم . زماني روابط بين فردي تقويت مي شود كه با توجه به توان وظرفيت خود در مقابل عملكردهاي ديگران رفتار مناسبي داشته باشيم. سوال كردن : پرسيدن متداول ترين و درعين ساده ترين مهارت هاست. زيرا پرسيدن علاوه برشفاف سازي پيام ، باعث برانگيختن تفكر افراد مي شود . به خاطر داشته باشيم طرح سوال هاي مكرر، به قصد مچ گيري، نه تنها به تقويت رابطه بين فردي كمك نمي كند، بلكه باعث تضعيف و مختل شدن آن نيز مي شود.احترام گذاشتن: يعني پذيرفتن و گرامي داشتن بي قيد و شرط ديگران . با ديگران به گونه اي رفتار كنيم كه احساس نمايند برايشان ارزش و احترام قائل هستيم . يكي از نشانه هاي احترام گذاشتن ، رعايت قواعد و مقررات موقعيتي است كه درآن قرار مي گيريم .ابراز وجود: از جمله مهارت هاي مهم دربرقراري ارتباط، ابراز وجود است كه شامل بيان افكار، احساسات ،‌اعتقادات و حقوق خويش است ، به گونه اي كه در ديگران ايجاد مقاومت و ناراحتي ننمايد، بديهي است كه افراد خجالتي و كمرو در ابراز وجود بيش از ديگران با مشكل روبه رو هستند.نه گفتن : مهارتي است كه فرد بتواند در مقابل درخواست نابجاي ديگران از كلمه " نه" استفاده كند. كساني كه از قدرت نه گفتن عاجز باشند همواره در روابط درون فردي و بين فردي خود با ديگران با مشكل روبه رو شده و از ارتباط خود احساس امنيت و خرسندي نمي كنند. كار گروهي : از جمله ويژگي هاي كار گروهي تقويت همكاري ، همفكري ، همدلي و هماهنگي بيشتر بين اعضاي گروه مي باشد اين خود تقويت روابط بين فردي اعضاي گروه را بيش از پيش فراهم مي نمايد.( جان،ترجمه رئیس دانا،1376)
نقش آموزش و پرورش
وظيفه نهاد آموزش و پرورش ، در آماده کردن دانش آموزاني که نيروي انساني فردا تلقي مي شوند ، براي مواجهه و سازگاري با مقتضيات قرن بيست و يکم که از حساسيت ويژه اي برخوردار است بسيار حساس و سنگين است . اضطراب ، افسردگي ، سوء مصرف مواد مخدر ، رفتارهاي نابهنجار ، مشکلات تحصيلي ، عدم اعتماد بنفس از عمده ترين مشکلات رواني اجتماعي دانش آموزان است .شرایدن معتقد است که اهداف آموزش وپرورش در آموزش مهارتهای زندگی زماني تحقق خواهند يافت که برنامه ها و محتواي آموزشي با توجه به نيازها وامکانات دانش آموزان تهيه و اجرا گردند.ازطريق مدارس مي توان تواناييها ونيز محدوديت هاي دانش آموزان راشناخت واز امکانات موجود حداکثر استفاده را به عمل آورد.معلم با شناخت دانش آموزان در زمينه هاي گوناگون مي تواند آنان را به رشته هاي تحصيلي مناسب راهنمايي کندوآنان را در حل مشکلات ياري دهد.( شرایدن،مترجم فلامک،1382)گرچه آشنايي معلم با فنون راهنمايي تدريس و عملکرد او را مؤثر وپربار مي سازد،ولي معلم به تنهايي نه مي تواند ونه فرصت داردبه تمام مسائل و مشکلات رواني وخانوادگي وتحصيلي دانش آموزان رسيدگي کندوبراي هر کدام راه حل ارائه دهد.ازاين رو،همکاري معلم وخانواده و مسئولان مدرسه مي تواند دانش آموزان را در جهت رفع مشکلات تحصيلي و خانوادگي و رواني وتأمين ثبات عاطفي ياري دهدونهايتاً نيل به اهداف آموزش وپرورش را ممکن سازد.
فايده و اهميت یادگیری مهارتها
یادگیری مهارتها برای کودکان ونوجوانان وبزرگسالان يک فراگرد بسيار مهم و استثنايي در حل مشکلات و معضلات اين طبقات سني مي باشد.ضرورت یادگیری قبل از هر چيز ديگر، در رابطه با حرفه و شغل و مخصوصاً در نظام جديد آموزش و پرورش مطرح مي باشد.مظاهری عقیده دارد چگونگي تجديد نظر و تغيير يک برنامه تربيتي مفيدوسازنده و خلاق به عنوان يک اصل مسلم در جهت توسعه و پيشرفت فرهنگ وتمدن آشکارشده است.پيدايش انقلاب صنعتي در اروپا وانقلاب در تکنولوژي و فرستادن اقمار مصنوعي به فضا،نياز مراکز صنعتي به نيروهاي ماهري که حداکثر کارايي و بازدهي را داشته باشند، همه وهمه تغيير و تحول را در نظام آموزشي کشورها ضروري ساخته است. بايد برنامه هاي آموزش و پرورش تغيير وتحول يابند،و همچنين یادگیری مهارتها در آموزش و پرورش به تربیت نيروي انساني وجلوگیری از افت تحصيلي مي انجامد. (مظاهری،1370)با توجه به همين نکات است که اهميت و ضرورت یادگیری مهارتهای زندگی به عنوان يک اصل مهم در جريان تعليم وتربيت آشکار مي گردد.مدرسه به عنوان يک نهاداجتماعي بايد متناسب با احتياجات فردي و مقتضيات جامعه باشد.چون جوامع پيوسته در اثر عوامل مختلف (نظير جنگ ونزاع،بيماري،عوامل طبيعي ،انقلاب و غيره )تغيير مي يابند،مدرسه هم به عنوان يک نهاداجتماعي بايد متناسب با تغييرات جامعه تحول يابد.مدارس بايد با تحولات فرهنگي،علمي و اجتماعي هماهنگ و همگام باشند وبراي پيشرفت در اين زمينه ها،متغير و متحول گردند.
نقش معلمان درآموزش مهارتها به دانش آموزان
معلمان دربعد پيگيري اوليه با آموزش مهارتهاي زندگي در زمينه هاي تربيتي،تحصيلي وشغلي وتسهيل روند ارضاي نيازهاي اساسي دانش آموزان،ازجمله شکوفايي استعدادها وتوانمنديها احساس خود ارزشمندي واعتماد به نفس، خود شناسي وارتقاي سلامت رواني آنان نقش مؤثري را ايفا مي کند. اينگونه خدمات ازطريق تدريس درس مهارتهاي زندگي درقالب ساعت پرورشي،اجراي آزمونها وانجام فرايند هدايت تحصيلي واطلاع رساني شغلي وآموزش فرايند برنامه ريزي تحصيلي وطرح ريزي شغلي درفرصتهاي مناسب اجرا مي شود. از دیدگاه صافی، دانش آموزاني از سلامت رواني برخوردارهستند که اولاٌ خودرا فردي ارزشمند وقابل احترام بدانند وبه تواناييهاي خود اطمينان داشته باشند.ثانيا بتوانند بدون دغدغه خاطر وناراحتي با واقعيات زندگي مواجه شوند وکل وجودشان را همانگونه که هست بشناسند وبپذيرند،ثالثاٌ با آرامش خاطر واحساس امنيت وبا شوق واميد زندگي کنند.معلمين ازعوامل مؤثر آموزش مهارتها به دانش آموزان درمدارس مي باشند.استفاده ازخدمات آموزش وپرورش، درنهايت به تأمين امنیت در دانش آموزان منجر مي شود.( صافی،1373)هدف اصلي معلم تأمين سلامت فکر وروان و سالم سازي محيط فردي و اجتماعي است . معلم بي آنکه کسي را به دوش بکشد يا به پيش و پس براند چشم انداز تازه اي را به ماجراهاي ذهني او مي گشايد.چشم انداز و نگاهي که به آدمي مجال زيستن مي دهد و فرصتي فراهم مي کند تا فرد خودش را در ذهنش بازسازي کند و قدرتي را دراختيار فرد مي گذارد تا با بهره گيري از آن نوع جديدي از حضور را در پهنه ي روابط بين فردي تجربه کند .

نقش مشاور در یادگیری مهارتها
تفکيک و مرز بندي دقيق بين راهنمايي و مشاوره ي تحصيلي با ساير ابعاد راهنمايي و مشاوره ازجمله راهنمايي و مشاوره تربيتي ، شغلي و حرفه اي اصولي و منطقي نيست .مشکلات دانش آموزان ،زنجيره اي از عوامل فردي و اجتماعي است که نيازمند ديدي جامع نگرو نظام مند به استعدادها و توانائيها و علائق، شخصيت ،ساختار و وضعيت خانواده و ساير متغيرهاي محيطي است . مشاور مدرسه با آگاهي از ارتباط تنگاتنگ مشکلات تحصيلي با زمينه هاي رواني -اجتماعي دانش آموزان , با استفاده از متون و روشهاي راهنمايي و مشاوره از طريق شيوه هاي مختلف فردي ،گروهي و خانوادگي به دانش آموزان کمک مي کند تا با بررسي هاي همه جانبه مشکل بتوانند راه حل يا راه حلهاي مناسب را انتخاب و براي اجراي آنها برنامه ريزي نمايند و در نهايت عملکرد دانش آموزان در ابعاد مختلف بهبود يابد. (مطّهری،1345)تحقيقاتي که راجرزدر زمينه فوق به عمل آمده، معلوم کرده است که بيشتر دانش آموزان معتقدند که برنامه راهنمايي روي هم رفته با ارزش مي باشد.« اورايف » معتقد است که والدين وظايف مشاوران را به ترتيب ذيل درجه بندي مي کنند: برنامه ريزي - تلاش براي حل مسائل مدرسه - مشاوره با شاگردان در مورد حرفه آينده آنها - مشاوره با شاگردان درباره مسائل شخصي.

رابطه بین کیفیت زندگی و مهارتها
رابطه بین کیفیت زندگی و مهارتها همواره از دوران انقلاب صنعتی موضوعی دیرینه براي منتقدان اجتماعی و
فلاسفه بوده است، به گونه اي که در عصر حاضر صحبت از کیفیت زندگی بدون استفاده ازمهارتها امکان پذیر نمی باشد . مهمتر آنکه اندیشیدن در باره مهارتها به تنهایی درست نمی باشد زیرا انسانها خیلی سریع خود را بامهارتهای در دسترس تطبیق می دهند به نحوي که کمتر استفاده از این مهارتها باعث ایجاد هیجان درانسانها می شود و مهمترین دلیل آن استفاده از فناوري به عنوان جزء لاینفک عصر دیجیتال در ارتقاي کیفیت زندگی انسان می باشد . در نگاه کاکیا،کیفیت زندگی مفهومی چند وجهی، نسبی، متاثر از زمان و مکان و ارزشهاي فردي و اجتماعی است وداراي ابعاد عینی و بیرونی، ذهنی و درونی و متصور است. در نتیجه مفهومی بسیار انتزاعی است وتعریف آن ساده نیست. ارزش واقعی شناخت این مفهوم، ما را در جهت دادن به سیاست ها و برنامه ریزي هاي توسعه محلی و شناخت و اصلاح پارادایم هاي توسعه اقتصادي - سیاسی کمک می کند.کیفیت زندگی در سطح فردي به جهان بینی فرد و نگاه او به زندگی بستگی دارد. همه بحث کیفیت زندگی سرانجام به فرد بر می گردد، این فرد است که باید احساس کند همه تلاشهایی که در سطح جهانی و ملی و محلی صورت می گیرد، زندگی او را بهبود بخشیده است، تا بتواند احساس آرامش وامنیت نماید.( کاکیا،1380)زندگی هر فرد فرصتی است تکرار نشدنی و منحصر به فرد . یعنی هر فرد فقط یکبار در تاریخ هستی انسان متولدمی شود و آن فرصتی است بسیار کوتاه و طول عمري است که در تاریخ کیهان لحظه اي بیش به حساب نمی آید.باید این فرهنگ کوتاه را خردمندانه زیست و مدیریت کرد.می توان کیفیت زندگی کاري را در دو بعد عینی(جهان واقعی) و ذهنی(جهان متصور)طبقه بندي کرد ، ابعادعینی را مواردي چون شغل مناسب، درآمد، مسکن، آموزش(دسترسی به فرصتها و پرورش قابلیتها)، خدمات، امنیت و محیط زیست برشمرد. ترکیب وتنوع نیازها، برداشت فرد از واقعیتها و احساس امنیت و آسایش، برخورداري از آنچه براي فرد اهمیت دارد، احساس رشد و پیشرفت، احساس عقب نماندن از زمانه، نگاه فرد به زندگی، رنج، درد، مرگ، بیماري محدودیت، مساله آینده،پایداري، طبیعت و از همه مهمتر عشق از جمله ابعاد ذهنی این مفهوم است.

اهمیت خانواده درایجاد امنیت
اهمیت خانواده در تغییر کیفیت زندگی و ایجاد امنیت ، ایجاد آمادگی براي برخورد و رویارویی با پدیده هاي اجتماعی است . آیه74 سوره فرقان بر اهمیت خانواده در تشکیل جامعه نمونه انسانی اشاره دارد، چنان که
پیوند هاي سالم و درخشان خانوادگی را ایده آل پرهیزکاران معرفی می کند .خانواده یک واحد اجتماعی است که هدف از آن در نگاه قرآن ، تامین سلامت روانی براي سه دسته (زن وشوهر ، پدر و مادر و فرزندان) می باشد.( وکیلیان،1374)در درون واحد اجتماعی خانواده پدر و مادر ار آغاز تولد کودکان به عنوان الگو براي آنان مطرح هستند ، نقش ومعناي اهمیت خانواده در برقراری نظم وامنیت نیز در همین واقعیت نهفته است. چگونگی زندگی ، عادتها ، تمایلات و اهداف والدین از مهم ترین عوامل تاثیر گذار بر کودکان هستند. بنابراین نوع رفتار والدین در هماهنگ سازي خواستها و تمایلات خودشان از یک سو و تمایلات خانوادگی و اجتماعی از سوي دیگر و همچنین تلاش پیوسته آنان براي تامین امنیت و رفاه و سلامت روانی خانواده و نوع برخوردشان با وظایف دینی و اجتماعی از عوامل تاثیر گذار بر کیفیت زندگی می باشد.

بحث و نتیجه گیری
از این مباحث نتیجه گیری می گردد که مهارت‌های زندگی، از طریق آموزش و تجربه قابل استفاده است و فرایندی است که موجب ثبات در شخصیت و عمق در هویت شده، توسعه‌ فرهنگ فردی را سامان می‌بخشد و موجب رضایت و مقبولیت و موفقیت در زندگی می‌شودو اعتماد بنفس را بالا برده ونظم و امنیت را ارتقاء می دهد.«ایلین مالیگن» یکی از مربیان آموزش زندگی، در این رابطه می‌گوید: « آموزش زندگی، نه یک شیوه‌ درمانی بلکه شیوه عملی و مبتنی بر اهداف است. در این شیوه ما به‌جای پرداختن به ریشه‌های مشکلات موجود در زندگی، سعی‌می‌کنیم به راه‌حل‌های آنها بیندیشیم.»درحقیقت، آموزش زندگی با ارائه راه‌حل‌های نوین و مؤثر، فرد را برای مقابله با مشکلات فرا می‌خواند و در نهایت می‌آموزد که هر فرد، چگونه آموزگار زندگی خود باشد. (کریم زاده،1386)همه‌ ما انسان‌ها، اغلب در زندگی، با مسائل و مشکلاتی مواجه هستیم؛ مسائلی که گاه به‌دلیل دامنه، وسعت و شدت آنها، به‌نظر پیچیده و غیرقابل حل هستند. باید بدانیم که همه‌ مشکلات، با رعایت یک اصل مهم، به‌راحتی از بین خواهند رفت و آن اصل، چیزی نیست جز تعیین «بایدها و نبایدها».مهارت‌های زندگی توانایی‌هایی هستند که به ما کمک می‌کنند در موقعیت‌های مختلف، عاقلانه و صحیح رفتار کنیم، به‌طوری که با خود و دیگران سازگارانه ارتباط برقرار کرده و بدون توسل به خشونت بتوانیم مسائل پیش آمده را حل کنیم و ضمن کسب موفقیت در زندگی، احساس شادمانی داشته باشیم.
پیشنهادات کاربردی
مدیریت و آموزش مهارت‌های زندگی، به‌معنی برخورداری از توانایی‌های لازم در حل مشکلات و جلوگیری از تبدیل‌شدن آنها به بحــران‌های فرسایشی است.انسان همواره نیازمند بیان خویشتن است بیان خویشتن چه به صورت کلامی و چه غیر کلامی هنگامی موثر است که با فرهنگ ، سنت ها و ارزش های جامعه تناسب داشته باشد این مهارتها شامل ابراز عقاید امیال و حتی نیازها و ترس هاست . (ضمیری،1380) قدرت برقراری و حفظ روابط دوستانه فردی و اجتماعی اشخاص تاثیر به سزایی دارد در این زمینه می توان حفظ روابط مطلوب صمیمانه و همراه با مسئولیت با اعضای خانواده و سایر گروهها را نقطه آغاز کسب این مهارتها تلقی کرد علاوه بر ایجاد ارتباط پایان بخشیدن به یک ارتباط بین فردی به صورت سازنده و مفید نیز بخش دیگری از واقعیت های زندگی است که آن نیز به تمرین و تجربه نیاز دارد.لذا با یادگیری مهارتها می توان امنیت اجتماعی را ارتقاء داد ودراین خصوص راهکارهای ذیل می تواند راهگشا باشد:
1. ايجاد پايگاه‌هاي تغذيه ای سالم در مدارس.
2. ترغيب دانش‌آموزان به فعاليت‌هاي بدني و ورزشي در مدرسه و اوقات فراغت.
3. آموزش بهداشت فردي و عمومي به دانش‌آموزان و خانواده های آنان.
4. آموزش مهارت‌هاي زندگي به دانش‌آموزان و خانواده های آنان.
5. تامين بهداشت رواني در مدرسه وجامعه وخانواده توسط مسئولان.
6. جلب احساس مثبت دیگران و طرح درخواست های خود.
7. تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب از دیگران و رد درخواست های نامعقول آنان.
8. پذیرش کاستی های خودو آغاز وادامه تعاملات با دیگران همراه با ابراز احساسات مثبت.


اطلاعات
براي ارسال نظر، بايد در سايت عضو شويد.

منوي اصلي

موضوعات

آرشيو

پيوندها

هر گونه کپی برداری از این سایت با ذکر منبع مجاز می باشد.
برای مشاهده بهتر سایت لطفا از مرورگر فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8 استفاده نمایید
دانلود نرم افزار فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8