Deprecated: mysql_escape_string(): This function is deprecated; use mysql_real_escape_string() instead. in /home3/drhashemi/public_html/engine/classes/mysqli.class.php on line 151  موانع و چالش های شکل گیری دانشگاه کارآفرین در آموزش¬عالی استان فارس » وب سایت دکتر سید احمد هاشمی در شیوه های نوین آموزش
هدیه معنوی این مجموعه را به روح پاک مادر و پدر بزرگوارم تقدیم می کنم و از همه خوانندگان محترم برای ایشان التماس دعا دارم
موضوع: مقالات كنفرانس هاي داخلي    نويسنده: administrator    تاريخ: 5 خرداد 1391    بازديدها: 3604
موانع و چالش های شکل گیری دانشگاه کارآفرین در آموزش عالی استان فارس
دکتر سید احمد هاشمی
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد
Hashemi-ahmad @ yahoo.com
لامرد- دانشگاه آزاد اسلامی- معاونت آموزشی و دانشجویی
ابوالفضل عباسی
کارشناس علوم تربیتی
A.abolfazl1369@yahoo.com


چکیده
کارآفرینی را باید یکی از ضروریات هزاره ی جدید دانست، عصری که به جامعه ی اطلاعاتی و هنگامه جهانی شدن موسوم است؛ کارآفرینی به مثابه عامل رشد و توسعه ی هر جامعه ای محسوب می شود. در این باره، دانشگاه کارآفرین، به عنوان مرکز تولید علم و فناوری و محل کاربردی نمودن دانش، می تواند نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه کشور در عرصه های جهانی داشته باشد .
توجه به توسعه ی دانشگاه کارآفرین، چندی است که در کشور مورد توجه قرار گرفته است، ولی این کار، به معنای واقعی، شکل گیری دانشگاه کارآفرین نبوده است. در این زمینه موانع و مشکلات مختلفی تأثیر دارند، از جمله موانع آموزشی و پژوهشی، موانع و مشکلات مالی- اقتصادی، مشکلات فرهنگی و اجتماعی، نبود ارتباط بین دانشگاه و جامعه و عدم توسعه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات.
مقاله حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی، با اهداف شناخت مقدماتی از کارآفرینی و دانشگاه کارآفرین و نیز برخی موضوعات مهم مرتبط با آن ها، به تعریف، اهمیت و ضرورت ایجاد دانشگاه کارآفرین در استان فارس را مطرح می کند و با ارائه ی مدلی مفهومی از موانع اجرای دانشگاه کارآفرین در استان فارس، به بررسی چالش هایی که دانشگاه های استان در استقرار و توسعه آن مواجه اند، می پردازد و در پایان مقاله نیز، موارد مذکور جمع بندی و در قالب بحث و نتیجه گیری، پیشنهادهای مرتبط با آن، برای توسعه ی دانشگاه کارافرین در آموزش عالی استان فارس ارائه می شود.
واژگان کلیدی: کارآفرینی، دانشگاه،دانشگاه کارآفرین، چالش
مقدمه
يكي از اهداف و وظايف مهم نظام آموزش عالي هر كشور، پرورش نيروي انساني متخصص و كارآمد مورد نياز جامعه است. گرچه دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشور تلاش هايي را در اين زمينه آغاز كرده‌اند، ولي متأسفانه به علت نامناسب بودن سرفصل ها و عنوان درس هاي دانشگاهي با نيازهاي جامعه، دانش‌آموختگان دانشگاه ها از تخصص و كارآيي لازم براي تصدي مشاغل مربوطه برخوردار نيستند، زيرا آموخته‌هايشان چندان با نيازهاي واقعي جامعه ارتباط ندارد.
دانشگاه نهادی اجتماعی است و قدمتی حدود هشتصد ساله دارد . این نهاد در مراحل اولیه خود ، برای مدت طولانی ، فقط به فعالیت های آموزشی می پرداخت (دانکن و دیگران ،1988) ؛ اما براساس پویایی درونی دانشگاه و اثرات بیرونی بر ساختارهای دانشگاهیی و علمی ، دو انقلاب علمی به وقوع پیوسته است . اولین انقلاب ، آکادمیک و تحول علمی در اواخر قرن نوزدهم در دانشگاه های آلمان رخ داده است که طی آن دانشگاه ها علاوه بر مأموریت آموزشی و تدریس، مأموریت پژوهشی را نیز به عهده گرفتند. انقلاب علمی دوم، بر اساس متکی شدن نوآوری ها بر دانش علمی، اواخر قرن بیستم اتفاق افتاد که طی آن دانشگاه علاوه بر مأموریت آموزشی و پژوهشی، عهده دار مأموریت سومی شد و آن نوآوری فناورانه بود. امروزه دانشگاه هایی که دارای مأموریت سوم باشند، دانشگاه های کارآفرین نامیده می شوند(سلجوقی،54:1385).
کارآفرینی یکی از ضروریات هزاره ی جدید می باشد. عصری که به جامعه ی اطلاعاتی و هنگامه ی جهانی شدن موسوم است و در بردارنده ی پیامدهای مهمی هم چون فراگیری فناوری های نوظهور و تغییر و تحولات شتابناک در عرصه ی مبادلات بشری و رقابت شدید و بی رحمانه در عالم کسب و کار است؛ در چنین فضایی کار آفرینی به مثابه ی عامل رشد، توسعه ی فیزیکی و از شاخص های تأثیر گذار در رصد کردن چشم انداز مطلوب هر جامعه ای یاد می شود که این خود بر تأثیرات عمیق و گسترده ی آن در به چالش کشیدن انسان های عصر پست مدرن دلالت دارد (کلارک ، 2004). در هزاره ی نو با پدیده ی نوظهور جهانی شدن مواجه هستیم. و در این میان نقش آموزش عالی بیش از پیش حساس تر شده است.
در دنیای امروز، به دلیل وجود عواملی همچون رشد فزاینده رقابت در سطح ملی و بین المللی و تغییرات سریع محیطی و فناورانه ، وجود دانشگاه کارآفرین در کشورها امری ضروری است تا بدین وسیله جوامع بتوانند کارایی و اثربخشی خود را افزایش دهند(طاهری،11:1378).
اغلب دانشگاه ها فقط آموزش را در گستره ی رسالت خویش بدون هیچ برنامه و تمهیداتی به منظور تزریق اندیشه ی کارآفرینی و ارزش آفرینی فراگیران را در دستور کار خود قرار می دهند و شاید رسالت خویش را فقط آموزش بدانند و کم تر برنامه هایی با درونمایه ی کار آفرینی داشته باشند و متعاقباً شاهد فراغت هزاران دانش آموخته ای می شویم که کم ترین نشانه ی نو آوری و اندیشه آفرینی در آنان نیست و همواره پی جوی کار و اشتغال در هر زمینه ای، ولو بی ارتباط با نوع تخصص و رشته ی تحصیلی، ایشان باشد (لرگانی،میرعرب و رضایی،120:1386).
و از سوی دیگر، توسعه جوامع مختلف به میزان بسیار زیادی به حضور و کارکرد این دانشگاه ها بستگی دارد (بارنز و دیگران ، 2002).دانشگاه کارآفرین، کانون اصلی تربیت نیروی انسانی متخصص و آموزش دیده است که بابرخورداری از ایده هاو اندیشه های نو ، می تواند هر لحظه در شریان های حیاتی جامعه که حرکت رو به رشدی دارد ، نیروی نوینی را تزریق کند و جامعه نیز با به کار بستن ایده های نوظهور دانشگاهیان ، می تواند اندیشه توسعه را محقق سازد (گاندر ،1987).
بسیاری از مسائل و چالش ها از قبیل:امنیت،اشتغال،بهداشت و درمان،فرهنگ سازی،تحقیق و توسعه و غیره در جوامع وجود دارند که نیازمند اندیشه های نو و بدیع است(کاوارد و دیگران 1994 ؛ کراندال و دیگران 1990؛شورتل و دیگران ،1996) .
امروزه، دانشگاه های ما باید باور داشته باشند که یک مجموعه ی اجتماعی هستند؛ بی شک، هر سیستم زمانی که رابطه ی بهینه خود را با محیط از دست بدهد و به داد و ستد اطلاعاتی با محیط نپردازد یا این روند حالت ایستا به خود بگیرد، هویت مستقل و جامعیت خود را از دست خواهد داد. عدم تطابق و سازگاری به موقع دانشگاه با محیط پیرامون سبب اختلال و تنش در ایفای کارکردهای دانشگاه خواهد شد، لذا یکی از الگوهای جدید، رویکرد سیستمی به نظام آموزش عالی است که در این رویکرد دو مؤلفه مشتری مدار ونتیجه گرایی از نوع عملکردی نقش کلیدی و اساسی در کیفیت خروجی سیستم دارند (میرعرب ،2007).
برای حل مسائل و مدیریت بر چالش های بزرگ و چندبعدی موجود در کشورنیز، دولت و مسولان جامعه نیازمند ارائه دیدگاه ها و طرح های جدیدی هستند تا بتوانند منشاء خدمات بهتری در جامعه باشند(شفیعی،1384) در عصر ما آموزش معطوف به کارآفرینی در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. این برنامه ها عمدتاً با هدف ایجاد تجربه های علمی و تربیت نیروهایی با ویژگی های کارآفرین طراحی شده اند و معمولاً این برنامه ها به دانشجویان در تولید ایده های نوین و برنامه ریزی به منظور علمی ساختن این ایده ها کمک می کنند. در این برنامه ها از روش های مختلف آموزشی به منظور ارتقای مهارت های دانشجویان برای ورود به بازار کار و تأسیس شرکت های تجاری استفاده می شود (میرعرب،2007). بارتون کلارک (2004) نیز معتقد است؛ که دانشگاه های پویا در هزاره ی جدید دانشگاه هایی هستند که کارآفرین باشند و بتوانند ارزش های تخصصی و مدیریتی را تلفیق کنند.
با توجه به مواردی که بدان اشاره شده است، در مقاله حاضر سعی خواهد شد تا بطور مستند به مرور ادبیات موضوعی مربوط، موانع و چالش های شکل گیری دانشگاه کارآفرین بررسی شود تا به عنوان مبنایی جهت توسعه ی دانشگاه کارافرین باشد.
تعریف کارآفرینی
واژه کارآفرینی از ریشه (Entreprendre) به معنی متعهد شدن و نیز اصطلاحاً به معنی واسطه یا دلال نشئت گرفته است (احمدپور،3:1381).
كارآفريني فرايندي از ارائه انديشه‌هاي تازه و نو، بهره‌گيري از امكانات و فرصتهاي موجود با تكيه بر دانش، پيشه و كار مربوط به آن و پذيرش خطر است (رحیمی، 1380؛ 61).
كارآفريني پلي ميان زايش ايده، توليد و انجام خدمات، مبادله اطلاعات و كالا است (هاشمی،1380؛ 126).
كارآفريني فرآيندي است كه فرد كارآفرين به ايده‌هاي نو و خلاق و شناسايي فرصت‌هاي تازه و با بسيج منابع، مبادرت به ايجاد پيشه و كار و شركت‌هاي نو، سازمانهاي جديد و نوآور و رشد‌يابنده مي‌كند. اين فرآيند كه مستلزم پذيرش خطر و ريسك است، منجر به عرضه محصول يا خدمت تازه به جامعه مي‌شود (مقیمی، 1381؛ 7).
كارآفريني ناظر به رفتارها و فعاليتهاي خطرپذير و نوآور و بهره‌گيري از فرصت هايی و كارآفرينان كساني هستند كه همراه با خطرپذيري، فرصت‌هايي را غنيمت مي‌شمرند و با تكيه بر انديشه‌ها و تجربه‌های خويش راهكارهاي تازه براي سودآوري جستجو مي‌كنند (جهانگیری، 1380؛51)
کارآفرینی موتور محرک اصلی در توسعه اقتصادی است (پالمر ،1987؛ 48). کارآفرینی یعنی شناسایی و بهره برداری از افکار فرصت طلبانه برای ایجاد و توسعه شرکت های کوچک (بروکهاوس و هورویتز ،1986؛ 45). کارآفرینی فرایندی است که در آن کارآفرین ، فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند(دراکر ، 1985). در مجموع این که کارآفرینی عبارت است از « فرایند نوآوری و بهره گیری از فرصت ها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسک های مالی ، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت می پذیرد» (هیستریچ ،2007).
دانشگاه کارآفرین
دانشگاه مؤسسه ای است که با هدف ترویج دانش و تربیت نیروی انسانی در زمینه های مختلف علوم و فنون به ارائه آموزش عالی و انجام تحقیقات در سطح عالی اشتغال دارد و با زبان گسترش مرزهای دانش سخن می گوید . معمولاً سه وظیفه عمده بر عهده دانشگاه هاست که عبارت اند از : آموزش نیروی انسانی، تحقق و توسعه، ارائه خدمات به بخش گسترده تری از جامعه در به کار گیری فناوری در صنعت . نقش آموزشی دانشگاه ها در فرایند توسعه، بر تربیت نیروی انسانی که کلید راه گشای توسعه محسوب می شود، استوار است و نقش تحقیقاتی آن شرط لازم برای موفقیت توسعه است (داسی ،1984).

دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی است با هدف تولید دانش و کاربرد آن در بخش های مختلف جامعه برای رسیدن به ابعاد مختلف توسعه . از این منظر ، دانشگاه کارآفرین دانشگاهی است که مفروضات اساسی آن نقش داشتن در توسعه اقتصادی از طریق تحقیق و آموزش است (ریزمان و جنکس ،1986؛ یکویتز و دیگران، 2000) . دانشگاه کارآفرین، دانشگاهی است که با یک راهبرد سازمان یافته، دانش تولید شده خود را برای کاربرد به درون بخش های اقتصادی و اجتماعی جامعه تزریق می-کند (ایتکویتز و دیگران،2003).
ضرورت دانشگاه کارآفرین در توسعه ی استان
به طور كلي نظام آموزشي از دبستان تا دانشگاه مهم ترين عامل توسعه به ويژه توسعه انساني و تربيت نيروي انساني متخصص است. آن چه در اين زمينه بايد مورد توجه واقع شود، اين نكته است كه آموزش ها و كيفيت آن ها بايد با نيازهاي واقعي جامعه تناسب و هم آهنگي داشته باشد.
گرچه آموزش امري معنوي است، ولي نتايج و آثار آن مي‌تواند در راستاي اهداف مادي رشد و توسعه اقتصادي نيز به كار رود و چون رشد و توسعه، كل جامعه را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد، همه تخصصها اعم از علوم انساني، تجربي يا مهندسي در جهت پيشبرد اهداف موضوعيت پيدا مي‌كنند (اطاعت،1378).
هرچند اولین مباحث مطرح شده در مورد پیشرفت و توسعه ی یک جامعه، تکیه بر مزیت های نسبی و صرفه های اقتصادی ناشی از عملکرد جمعی است، اما در اواخر قرت بیستم، بسیاری از محققان دانشگاهی و صاحبان صنایع به باور مشترکی رسیده بودند و آن توانایی رقابت در عرصه های بین المللی و باقی ماندن در دهکده ی جهانی بود (داسی، 1984)؛ اگر نظام آموزش عالي بتواند نقش مهمتري در قبال توسعه اقتصادي ايفا كند، جايگاه آن در جامعه روشن‌تر خواهد شد (تسنیمی، 1376). در جوامعی كه مراكز آموزشي و پژوهشي، پويا و زنده هستند و با جامعه ارتباط دوسويه دارند. پديده رشد و توسعه در آنها جدي است و حركت، نوآوري و ابداع وجود دارد. البته جايگاه واقعي آموزش عالي زماني مشخص مي‌شود كه نقش آن در امر توسعه همه‌جانبه همچون توسعه فرهنگي، اجتماعي و سياسي نيز مورد توجه قرار گيرد. در اين شرايط است كه مي‌توان انتظار چشم‌اندازي روشن داشت و به آينده اميدوار بود.
نکته ی قابل تأمل است که دانشگاه کارآفرین انتقال بین المللی فنّاوری و دانش را نیز تسریع و تسهیل می کند (دالتون و دیگران، 1999). از دانشگاه ها به عنوان یکی از نهادهای پیشرو در جامعه انتظار می رود که نقش مهمی را در فرایند توسعه عهده دار شوند و این مهم تجملی نمی یابد مگر در کارآفرین کردن دانشگاه ها (هافمن و دیگران، 2001). دانشگاه کارآفرین شکاف بین تحقیق و توسعه را پر می کند و با ارائه ی منابع لازم به جامعه برای توسعه و نیز با ایجاد هم افزایی، ترویج یادگیری و تغییر سریع، رقابت در عرصه ی بین المللی را افزایش می دهد (کیاکجوری و رودگرنژاد، 1386).
دانشگاه کارآفرین از دو جنبه تاثیرگذار است: نخست از جنبه ی درونی، تحول و تکاملی که برای ایجاد فضای کارآفرینی در دانشگاه به وجود می آید و دوم، از جنبه ی بیرونی و تأثیری که محیط خارجی بر دانشگاه دارد تا نظام نوآوری در آن تحقیق یابد (تامپسون ، 1999). در دانشگاه کارآفرین، فعالیت های کارآفرینانه با هدف ارتقای عملکرد ملی و منطقه ای و نیز کسب مزیت های مالی برای دانشگاه و هیئت علمی آن صورت می گیرد. افزون بر انتقال نتایج پژوهش به جامعه، دانشگاه کارآفرین می کوشد به شرکت هایی با فنّاوری کم و متوسط کمک کند تا سطح علمی و فنّاوری شان بالا رود (پلیکان ، 1992؛ فاتح راد و دیگران، 1384، 149)؛ بنابراین، هر قدر یک کشور از بنیه ی علمی و اقتصادی قوی تری برخوردار باشد و بتواند هزینه های کارآفرینی جهانی شدن حضور چشمگیرتری خواهد داشت (هورلی ، 1999)؛ از این رو، توسعه ی همه جانبه و پایدار عمدتاً به سواد و توسعه ی فنّاوری متکی است و توسعه ی فنّاوری نیز بر پایه ی خلاقیت و نوآوری و توسعه ی علمی و دانایی صورت می گیرد و دستیابی به توسعه ی علمی امروزه تنها از طریق دانشگاه کارآفرین میسر است (کیاکجوری و رودگرنژاد، 1386). به طور کلی کارآفزینی می تواند نقش های زیر را در استان ایفا کند:
• موجب ايجاد اشتغال مي‌شود.
• باعث افزايش سود و سرمايه سرمايه گذاران مي‌شود.
• موجب دگرگوني ارزشها و تحول ماهيت آنها مي‌شود و ارزشهاي تازه‌اي به وجود مي‌آورد.
• موجب پرشدن خلأها و شكافهاي بازار كار مي‌شود. يعني با توجه به دگرگوني شرايط بازار كار و فراهم‌شدن فرصتهاي تازه، تصميم‌هاي تازهاي گرفته مي‌شود.
• موجب گذار از ركود اقتصادي، جبران عقب‌ماندگيهاي اقتصادي و آسان‌شدن روند رشد و توسعه كشور مي‌شود.
• عوامل و شرايط لازم را براي توليد كالاها، محصولات و بازاريابي آنها فراهم مي‌سازد.
• كارآفريني به هنگام بحران و ناتواني بخش خصوصي در ايجاد اشتغال مي‌تواند باعث جلوگيري از پس روي اقتصاد شود.
• باعث تأمين رفاه اجتماعي مي‌شود.
• موجب رقابت صنايع بويژه صنايع مشابه داخلي با يكديگر و سرانجام موجب بهبود و بالارفتن كيفيت كالاها مي‌شود.
• باعث تقويت و تكامل صنايع داخلي مي‌شود و بدين ترتيب زمينه رقابت صنايع داخلي و خارجي فراهم مي‌آيد و سرانجام به افزايش صادرات و دريافت ارز براي كشور مي‌انجامد.
• كارآفريني موجب به وجود آمدن محصولات، خدمات، روشها، سياستها، افكار و راهكارهاي نو براي حل مشكلات استان مي‌شود.
موانع و مشکلات توسعه ی دانشگاه کارآفرین در استان فارس
در ايران تا آغاز برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، به كارآفريني توجهي نشده بود. اما در اين برنامه به علت وجود بيكاري گسترده بويژه در ميان جوانان و دانش‌آموختگان دانشگاهها و پيش‌بيني تشديد اين معضل در دهه 1380، كارآفريني مورد توجه قرار گرفته است؛ از طرف دیگر، استقرار دانشگاه کارآفرین و فرهنگ سازی آن در کشور، خود با مسائل و مشکلات خاصی مواجه است. این مشکلات و موانع عبارتند از:
1. موانع آموزشی و پژوهشی
از موانع دانشگاه کارآفرین در ایران، وجود زیرساخت غلط و سنتی آموزش و پژوهش است. این زیرساخت ها را می توان شامل برنامه ی درسی، برنامه های پژوهشی و تحقیقاتی دانست. امروزه بيش تر درس هاي دانشگاهي بويژه در رشته‌هاي علوم انساني به شيوه نظري ارائه مي‌شود و تلاش جدي براي كاربردي كردن آن ها نشده است. بيش تر دانشجويان يك رشته مطالب درسي را حفظ كرده و امتحان مي‌دهند و سرانجام موفق به گرفتن مدرك مي‌شوند. از اين رو بيشتر فارغ‌التحصيلان دانشگاه ها با نيازهاي بازار كار هماهنگي و همخواني ندارند و تخصص ها و مهارت ها هم‌جهت و هم‌سو با نيازهاي بازار كار شكل نمي‌گيرد. به علت كاربردي نبودن درس هاي دانشگاهي بويژه در رشته‌هاي فني، دانش‌آموختگان آمادگي براي كار ندارند. در این رهگذر دو راهبرد را می توان مورد استفاده قرار دارد:
الف) تغییر برنامه های پژوهشی: برای ایجاد دانشگاه کارآفرین، باید تحیقات و پزوهش ها مبنای تولید علمی قرار گیرد که از آن بتوان در جهت برطرف نمودن مسائل و مشکلات جامعه بکار برد. و تلاش جدی برای کاربردی شدن پژوهش ها انجام گیرد.
ب) تغییر برنامه های درسی: یکی از مهم ترین عناصر نظام آموزش عالی و دانشگاه ها برنامه های درسی است که نقشی تعیین کننده در تحقق اهداف و رسالت های آموزش عالی از نظر کمی و کیفی دارد. از این رو توجه به برنامه ی درسی شغل محور با رویکردی کارافرینانه بجای موضوع محوری محض ضرورتی اساسی می باشد. برنامه ریزان و مسئولین آموزشی و پژوهشی استان فارس لازم است در این زمینه تمهیدات واقع بینانه ای متناسب با شرایط موجود اتخاذ کنند؛ چراکه با توجه به استعدادها و ظرفیت های مختلفی که در این استان وجود دارد می توان فرایند تولید علم را در خود دانشگاه آغاز کرد و زمینه های کارردی کردن آن را در استان بوجود آورد.
2. موانع فرهنگی و اجتماعی
از ديگر مشكلات در زمينه اشتغال، نهادينه نشدن فرهنگ كارآفريني در سطوح گوناگون جامعه است. متأسفانه به جاي ايجاد فرهنگ كارآفريني، فرهنگ كارمندپروري در جامعه رشد و گسترش يافته است كه اين امر با توجه به پايين بودن ظرفيت جذب نيرو در اداره‌ها و سازمانها مشكلاتي پديد آورده است.
فرهنگ سازمانی، یکی از عوامل مهم در رفتار سازمانی است. در فرایند ایجاد تحول در دانشگاه، فرهنگ سازمانی، می تواند هم به عنوان مانع و هم تسهیل کننده مطرح باشد. برای جلب مشارکت اعضای دانشگاه و همچنین ایجاد اثربخشی در فعالیت های کارآفرینی دانشگاه، باید فرهنگ کارآفرینی در اعضای دانشگاه ترویج شود؛ به طوری که هر عضو دانشگاه خودش مروج فرهنگ و نگرش کارآفرینی باشد؛ چرا که فرهنگ می تواند عامل سوق دهنده و یا جلوبرنده ی ابتکارها، خلاقیت ها و یادگیری سازمانی باشد (یداللهی، 1384) بنابراین با توجه به این که استان فارس با تنوع قومی و فرهنگی زیادی مواجهه است لازم است آموزش های لازم در این زمینه با گستردگی بیش تری انجام شود. توصیه می شود این امر با ایجاد هماهنگی با سایر نهادهای مختلف استان از جمله سازمان اموزش و پرورش انجام شود.
3. موانع اقتصادی و مالی
مشکلات مالی در اکثر کشورهای جهان سوم باعث شد که دانشگاه، محلی برای گرفتن مدرک برای امرار معاش تلقی شود و حتی استادان، محققان، پژوهشگران به جای دغدغه ی تولید علم و پژوهش درگیر مشکلات مالی زندگی باشند؛ در این باره ابن خلدون استدلال می کند شرایط بد اقتصادی اهل علم را منجر به انحراف و کمک به انقراض جامعه و علم می داند. همچنین، تخصیص کم بودجه به امر پژوهش و تحقیق می تواند به نارسایی و مشکلات در این زمینه شدت بخشد (یداللهی، 1384). در این راستا اگر را رابطه ی دوسویه ای بین آموزش کارآفرینی و بهبود سطح اشتغال و اقتصادی جامعه قایل باشیم خواهیم توانست این مانع را از بین ببریم. بنابراین لازم است مسئولین و مدیران عالی استان با تخصیص بودجه ی مناسب به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی به رونق این امر کمک نمایند.
4. موانع سازمانی و مدیریتی
وجود یک ساختار سازمانی متمایل به بوروکراتیک، تمرکز بیش از حد، عدم استقلال مالی دانشگاه ها، ) نبود ساختار منعطف، انتخابی نبودن رؤسای دانشگاه ها و تغییرات پی در پی مدیریتی، وجود قوانین و مقررات دست و پاگیر همگی باعث شده ساختار سازمانی و مدیریتی نظام آموزش عالی به دور از کارآفرینی باشد.
5. نبود ارتباط بین آموزش عالی و بخش های مختلف جامعه
مشكل ديگر، نبود ارتباط ميان دانشگاهها و مراكز توليدي و صنعتي است، به گونه‌اي كه امروزه به رغم ايجاد و گسترش دانشگاه هاي صنعتي، حلقه‌هاي پيوند آنها با صنعت و توليد چندان شكل نگرفته است.
هدف کلی، استفاده از همکاری های میان دانشگاه و صنعت، جهت دهی مطلوب و مؤثر به برنامه ها و تصمیم های مرتبط با مسائل و چالش های چند بعدی موجود در اجتماع و ارائه ی خدمات هر چه بهتر و بیشتر به جامعه است (آرمسترانگ ، 1982، 59). مسلماً مراکز آموزشی باید نیروهای متخصص را در جهت نیل به اهداف دستگاه های اجرایی تربیت نماینده تا سریعتر به اهداف اجرایی و نتایج علمی ارزشمند برسیم. هم اکنون بیساری از دستگاه های اجرایی پس از جذب نیروی مورد نیاز خود ناچارند مجدداً مدت های طولانی نیروی استخدامی خود را در قالب دوره های آموزشی مختلف در جهت نیازهای خود بازیابی نمایند.در کشورهای پیشرفته ،ارتباط سازمانهای دولتی موسسات پژوهشی و همینطورصنایع،با دانشگاه ها تنگاتنگ است ،اما در کشور های در حال توسعه این ارتباط تاکنون فوق العاده ضعیف باقی مانده و سازمانها و ارگانهای مختلف کارهای سلیقه ای و بدون آگاهی از نیاز های کشور صورت می دهند. سازمانهای تحقیقاتی و دانشگاهها از یکدیگر اطلاعی ندارد و چه بسا دوباره کاری یا کارهای فاقد اولویت انجام دهند. بنابراین ایجاد یک نظام همانگ در این مورد ضروری است(عکاشه 1378)
دانشگاه و صنعت از عوامل بسیار مهم در شکوفایی جامعه است؛ به نحوی که صنعت با شاغل نمودن فارغ التحصیلان دانشگاه، علاوه بر استفاده از دانش آنان در شکوفایی خود، خروجی دانشگاه را به کار بسته و مانع از بیکار و بی ارزش شدن آنان می شود. به طور کلی، با رشد و شکوفایی دانشگاه و صنعت، جامعه نیز از جنبه های مختلف متحول می شود؛ از این رو، همکاری دانشگاه و صنعت، جامعه نیز از یک منظر، تغییرات اساسی در دانشگاه ها را می طلبد که کارآفرین کردن دانشگاه می تواند مهم ترین گام در پیشبرد این همکاری محسوب شود.
6. عدم گسترش تکنولوژی و فناوری ارتباطات
در این زمینه می توان به تنگناهایی مانند: بی سوادی، فقر، تعداد رایانه های شخصی پایین، عدم وجود محیط فارسی اینترنتی، فقدان تجربه اندوزی، عدم توجیه اقتصادی و فنی برای عرضه ی فنّاوری اطلاعات و ارتباطات در برخی مناطق، فقدان انگیزه ی تولیدکنندگان کالاهای معنوی به علت فقدان قانون و عدم حمایت و بی رونقی بازار اطلاعات می باشند (دانایی فرد، 1384).
نتیجه گیری
«كارآفريني» يكي از راههايي است كه شايسته است به عنوان اقدامي پايدار در جهت اشتغال‌زايي در اولويت قرار گيرد به گونه‌اي كه مردم بويژه جوانان را چنان تربيت كند كه توانايي اقدام و عمل مناسب همراه با انعطاف‌پذيري و پذيرش موقعيت-هاي شغلي ناامن و پيچيده را در بازار كار داشته باشند و بتوانند مشاغل تازه‌اي همراه با نوآوري و خطرپذيري شايسته ايجاد كنند.
در عصر ما آموزش معطوف به کارآفرینی در دانشگاه های کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به افزایش است. این برنامه ها عمدتاً با هدف ایجاد تجربه های علمی و تربیت نیروهایی با ویژگی های کارآفرین طراحی شده اند و معمولاً این برنامه ها به دانشجویان در تولید ایده های نوین و برنامه ریزی به منظور علمی ساختن این ایده ها کمک می کنند. در این برنامه ها از روش های مختلف آموزشی به منظور ارتقای مهارت های دانشجویان برای ورود به بازار کار و تأسیس شرکت های تجاری استفاده می شود.
در این رهگذر آموزش عالی و به تبع آن دانشگاه ها نقش حساس و خطیری در توسعه ی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه به عهده دارند؛ از طرف دیگر، بقای دانشگاه ها در گرو کارآفرینی دانشگاهی است؛ بنابراین، امروزه شکل گیری دانشگاه کارآفرین برای حل مسائل کشور و بهبود روند توسعه امری ضروری است. در این زمینه موانع و مشکلات مختلفی بر اجرای دانشگاه کارآفرین تأثیر دارد. این موانع و مشکلات شامل آموزشی و پژوهشی، اقتصادی و مالی، فرهنگی و اجتماعی، سازمانی و مدیریتی، نبود ارتباط بین بخش صنعت و دانشگاه و عدم توسعه ی فناوری اطلاعات می شود.
پیشنهادها و کاربردهای مدیریتی
دانشگاه کارآفرین به عنوان مرکز تولید علم و دانش و فنّاوری می تواند نقش بسزایی در پیشرفت و توسعه ی کشور در عرصه های جهانی داشته باشد. در این زمینه جهت توسعه ی دانشگاه های کارآفرین در استان فارس پیشنهادهای زیر ارائه می شود:
• دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي بايد تلاش كنند تا دانشجويان را با دانش و تئوري هاي اقتصادي و كارآفرين آشنا سازند، تا آنها را در موقعيت مناسبي براي شناخت عوامل اقتصادي و غيراقتصادي مؤثر در رشد وتوسعه استان قرار دهند.
• ايجاد يا گسترش رشته‌هاي، دوره‌اي، واحدهاي درسي و مراكز كارآفريني در دانشگاهها و سازماندهي اين مراكز در قالب شبكه‌هاي كارآفريني ضروري است. در اين برنامه‌ها بايد مناسب‌بودن محتواي دوره‌ آموزشي، گزينش مفاهيم درسي مفيد و مناسب، استفاده از فنون گوناگون براي بهبود عملكرد آموزشي و كيفيت يادگيري دانشجويان در مراحل مختلف آموزشي مورد توجه قرار گيرد.
• برنامه‌ريزي براي تربيت كادر آموزشي كارآفريني در دانشگاه ها
• ايجاد يا گسترش مراكز كارآفريني در دانشگاه ها و سازماندهي آنها در قالب شبه‌هاي كارآفريني ضروري است. به سخن ديگر، بايد سازمانها و تشكيلاتي در دانشگاهها ايجاد شود كه دانشجويان افزون بر فعاليتهاي آموزشي و پژوهشي، در فعاليتهاي اقتصادي نيز مشاركت داده شوند. ايجاد كارگاههاي خوداشتغالي در دانشگاهها باعث مي‌شود كه دانشجويان گذشته از كار كردن به هنگام تحصيل، تجربه‌هاي همخوان با رشته تحصيلي‌شان نيز با توجه به امكانات كنوني دانشگاهها پيش از فارغ‌التحصيل شدن به دست آورند.
• راهنمايي علمي، بسترسازي، حمايتهاي مشاوره‌اي و مالي لازم از طرحهاي كارآفرينانه دانشجويان و استادان ضروري است. اين حمايتها و تسهيلات بويژه در مورد طرحهايي كه به مرحله اجرا رسيده، بيشتر لازم است. افزون بر اين، شناسايي كارآفرينان موفق دانشگاهي و معرفي الگوهاي دانشگاهها و دانش‌آموختگان كارآفرين به دانشجويان نيز به گرايش بيشتر دانشجويان به ارائه چنين طرحهايي مي‌انجامد.
• مسئولین استان بايد تلاش كنند از دانشگاها و مؤسسات آموزش عالي كارآفرين پشتيباني كند. اين پشتيباني مي‌تواند به شكل سياستگذاري، ايجاد انگيزه، برنامه‌ريزي، تأمين امنيت سياسي و اقتصادي و تصويب قانون مربوطه صورت گيرد. افزون بر اين، دولت بايد با تسهيل روابط علمي و صنعتي مربوط با كارآفريني درحوزه تكنولوژيهاي گوناگون، جريان نوآوري در سطح كشور را در قالب نظام ملي نوآوري انسجام بخشد.
• ايجاد يك بانك اطلاعاتي نيز بايد مورد توجه باشد زيرا فراهم ساختن اطلاعات لازم براي آگاهي استادان و دانشجويان از نيازها ومسايل كاري رشته تخصصي‌شان در رشد و ايجاد روحيه كارآفريني آنها بسيار مؤثر است. از اين رو ايجاد بانكهاي اطلاعاتي در اين دانشگاهها ضروري است. چنين بانكهايي مي‌توانند اطلاعات لازم را براي آشنايي با اقدامات و فعاليتهاي كارآفرينانه در اختيار دانشجويان قرار دهند.


اطلاعات
براي ارسال نظر، بايد در سايت عضو شويد.

منوي اصلي

موضوعات

آرشيو

پيوندها

هر گونه کپی برداری از این سایت با ذکر منبع مجاز می باشد.
برای مشاهده بهتر سایت لطفا از مرورگر فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8 استفاده نمایید
دانلود نرم افزار فایرفاکس یا اینترنت اکسپلورر 8