چشم انداز استفاده از تفکر انتقادی در آینده علمی شهرستان لامرد
دکتر سید احمد هاشمی
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لامرد
hashemy.ahmad@yahoo.com
ابوذر همتی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد لامرد
چکیده:دیوئی این عقیده دارد که ارزش تفکر، رهایی از کارهای عادی، امور غریزی و امیال فرد می باشد. وی می گوید تفکر، مستلزم هدفداری، عاقبت اندیشی، آینده نگری، تخیل، نمادگرایی، توجه به مدلولات، لوازم، نتایج و آثار یک عقیده می باشد. او تفکر را به صورت گسترده مطرح ساخته و آن را به چند جنبه محدود نمی کند محقق نیز با اعتقاد به این که در تفکر، انتقاد نیز وجود دارد؛ به بررسی جامع و ویژه این ویژگی تفکر در نظام تربیتی پرداخته است.
از عوامل سازنده و مهم در انتقادی کردن یک فرد متفکر، نگرش و علاقه او به این مسأله می باشد. در حوزه نگرشی فرد، توجه به این نکته لازم است که او بایستی به کاربرد و استفاده از مسائل مورد انتقاد، تمایلی داشته باشد تا آنها را مورد نقد قرار دهد. در برخورد و زیر سوال بردن پدیده ها، فرد بایستی به یک نگرش مثبت، در مورد آنها رسیده باشد. بنابراین توجه به بیان مسائل مورد علاقه و نیاز فراگیران در حین تدریس توسط معلمان، زمینه استفاده از تفکر انتقادی را جریان تربیت فراهم می آورد.
انیس به این نکته اعتقاد دارد که تفکر انتقادی، تصمیم گیری بر باورهای فرد می باشد. ایشان در این اعتقاد به نوعی به این نکته توجه می نماید که در جریان تفکر انتقادی، فرد بایستی به مسائل و پدیده های مورد بحث علاقمند باشد تا زمینه این فرایند در وی بوجود آید. از آن جا که تفکر انتقادی زمینه فهم و توسعه با یادگیری را فراهم می نماید،
استفاده از آن به منظور یادگیری بهتر فراگیران و نهایتا توسعه علمی در موقعیت های مختلف است. این نوشتار با بررسی مفهوم تفکر انتقادی به دنبال آن است که در زمینه توسعه علمی شهرستان لامرد به ارائه مجموعه راهکار هایی بپردازد.
واژگان کلیدی: چشم انداز، تفکر انتقادی ، آینده علمی، متفکر، نگرش.
مقدمه: در جریان تفکر انتقادی فرد به دخالت های غیر منطقی در مورد امور و پدیده های مختلف نمی پردازد. برخورد غیر منطقی نسبت به مسائل مختلف، زمینه شکایت از آن پدیده ها و در نهایت برخورد قهری با مسائل علمی را در فرد بوجود می آورد. در این نوع تفکر ما به یک تیزبینی نیاز داریم که این دقت، ما را برای حل مسائل مختلف آماده می نماید.
در بعضی موارد تفکر انتقادی با حدس زدن اشتباه گرفته می شود؛ در صورتیکه این تفکر بر مبنای حقایق مختلف انجام می پذیرد. فرد با توجه به این حقایق به قضاوت پرداخته و نتیجه آن را در رفتار خود آشکار می کند. البته ذکر این نکته لازم است که برای قضاوت کردن در مورد پدیده های مختلف، معیارها بایستی مشخص باشند، چه بسا افراد دیگر در موارد مختلف به قضاوت پرداخته اما این قضاوت بر مبنای اصول و ملاکهایی نیست. در این نوع قضاوتها فرد دچار سردرگمی شده؛ که نه تنها برای فرد تولید علم نمی کند؛ بلکه او را حتی به یک سردرگمی و اغتشاش علمی دچار می کند.
«تفکر انتقادی یک فعالیت مولد و مثبت است و خلاقیت و ابتکار را در بر می گیرد. تحلیل صورت می گیرد. احتمالات و شقوق دیگر بررسی می شوند. این امر به تردید فکری منجر می شود. تغییر به سادگی پذیرفته می شود. زیرا تازه است نتایج اقدامات پیش بینی می شود» (شریعتمداری،1382ص 87).
عده ای از اندیشمندان همچون بیر اعتقاد دارند که تفکر انتقادی مجموعه ای از مهارت ها را شامل می شود (بیر1،1985ص270).
یکی از نظریه هایی که از تفکر انتقادی حمایت کرده نظریه ساخت گرایی می باشد این نظریه به خطاپذیری معرفت شناسی اعتقاد دارد. بر اساس این نظریه تمام معرفت های بشری با توجه به نسبی بودن آنها خطا پذیر می باشد (کوبرن1992ص51).
متخصصان و علمای تعلیم و تربیت در برنامه ریزی درسی به پرورش و تقویت تفکر و نگرش فراگیران توجه می کنند. آنها اعتقاددارند که دانش آموزان باید به جای یاد آوری مجدد حقایق علمی در فرآیند یادگیری فعال بوده و روش دستیابی به حقایق علمی را کسب کنند. یکی از مسائل و عوامل مهم در حوزۀ تفکر انتقادی، توجه به زمینه ها و موضوعات معینی است که این امر را به وجود می آورند. بعضی از وقتها معلمان به این نوع نگرش رسیده اند که دانش آموزان باید همیشه و در همه حال به انتقاد بپردازند. برای تفکر انتقادی محورها، مفاهیم و فعالیتهای مشخصی نیاز می باشد تا بر اساس آن انجام گیرد. چنانچه مک پک نیز به این نکته اشاره کرده که تفکر انتقادی بر اساس فعالیتها و موضوعات ویژه ای آشکار شده و در انزوا بوجود نمی آید.
مقایسه آموزش به روش سنتی با آموزش بر اساس تفکر انتقادی در روش تدریس های سنتی، تاکید بر فعالیت معلم و انتقال اطلاعات و مهارتها به دانش آموزان است؛ بطوریکه دانش آموزان این مطالب را به ذهن خود منتقل کرده و آنرا حفظ می نمایند. آنچه که در آموزشهای سنتی مورد تاکید می باشد تاکید بر محتوای دروس به جای فرایند تدریس می باشد.
پیاژه پس از بررسی و نقد روشهای مختلف آموزش، بهترین روش را روش فعال می داند و به همین خاطر این روش با آنچه در روان شناسی تکوینی ثابت شده سازگار است و نیل به اهداف جدید آموزش پرورش را که پرورش افراد پژوهشگر و خلاق است تسهیل می کند (کاردان،1381ص 255). در آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی، معلم نقش راهنما را داشته و دانش آموزان از راهها و منابع مختلف به کسب اطلاعات می پردازند. در این روش بر فرایند تدریس تاکید شده و لزومی به دریافت اطلاعات بدون فهم آنها نیست. پائولو فریره وابستگی آموزش سنتی بر عبارات تو خالی، اتکا بر عادت بجای اندیشه را باعث آموزش غلط می داند. وی معتقد است که آموزش باید بر تبادل افکار و مشارکت و بحث و جدل استوار باشد تا افراد را به سوی تفکر انتقادی سوق دهد (به نقل از عباسی،1382ص 25).
بنابراین در آموزش مبتنی بر تفکر انتقادی، به فرایند تدریس اهمیت زیادی داده می شود بطوریکه دانش آموز در جریان تدریس بایستی فعالیت داشته باشد و منتظر ارائه اطلاعات از طرف شخص دیگری نباشد آنچه در این آموزش از اهمیت زیادی برخودار می باشد توجه به نگرش و علاقمندی فراگیر در پیگیری مسائل می باشد. چرا که اگر نگرش دانش آموزان در جریان تدریس تغییر کند آنها بطور خودجوش به دنبال جمع آوری اطلاعات و تغییر در مهارتهای خود می پردازند.
نحوه سازماندهی کلاس درس به منظور تشویق و ایجاد تفکر انتقادی ایجاد تعادل بین محتوا و فرآیند يادگيري اگر تلاش معلمان در فرآیند یادگیری تمام کردن کتاب درسی و آمادگي فراگيران برای آزمون نهایی باشد. این روش از دیگر فعالیت های آموزشی از جمله پرورش تفکر انتقادی در کلاس جلوگیری می کند.
ایجاد تعادل بین سخنرانی و کنش متقابل معلم باید از طریق تشویق دانش آموزان به مباحثه و پرسش و با استفاده از دیگر روش های مناسب برای تبادل اندیشه در کلاس درس، بین سخنرانی خود و کنش متقابل دانش آموزان تعادل ایجاد کند.
سازماندهی و طراحی فضای کلاس فضای آموزشی در پرورش مهارت های تفکر انتقادی نقش بسیار سازنده ای دارد. سازماندهی و آرایش کلاس درس به منظور ایجاد فضا برای تعامل، بسیار دشوار اما مفید و موثر است که در ذیل به پنج نکته اساسی که برای موثرتر شدن این امر اشاره دارد پرداخته می شود:
الف) هر جلسه را با طرح یک مساله شروع کنید: در ابتدای شروع هر درس، تدریس را با یک سوال یا مساله ی جذاب شروع کنید که باعث جلب توجه دانش آموزان به درس مورد نظر گردد.
ب ) برای تشویق شاگردان به تعمق از سکوت استفاده کنید: علاوه بر روش حل مساله، بحث و گفتگو و حتی تبادل پرشور عقاید، سکوت هم می تواند به رشد تفکر انتقادی کمک کند.
ج) فضای کلاس را طوری مرتب کنید که باعث کنش متقابل شود: شرایط فیزیکی کلاس در ایجاد محیطی مناسب برای تفکر انتقادی داراي اهمیت زيادي است. فضای کلاس درس باید طوری طراحی شود که تبادل اندیشه را تسهیل کند. قرار دادن صندلی ها و میز ها در صف مستقیم و پشت سر هم، تبادل اندیشه و تفکر جمعی دانش آموزان را غیر ممکن می سازد. معلم ها با استفاده از تخیل و اندکی تلاش می توانند وضعیت فیزیکی کلاس درس را اصلاح و فضایی ایجاد کند که باعث تبادل افکار دانش آموزان شود.
در کلاس های کوچک و کم جمعیت می توان میز ها و صندلی ها را به صورت نیم دایره، دایره، چهار گوش یا به شکلU یا (نعل اسبی) مرتب کرد و در کلاس های بزرگتر هم می توان شاگردان را به گروه های کوچک تقسیم کرد. در این گونه سازماندهی کلاس، هدف اصلی این است که دانش آموزان یکدیگر را ببینند و با یکدیگر به مباحثه و فعالیت بپردازند.
د) در صورت امکان به وقت کلاس بیفزایید: تفکر انتقادی زمانی پرورش می یابد که دانش آموزان فرصت کافی برای تعمق و تفکر داشته باشند. کلاس درس با زمان محدود برای پرورش تفکر، مفید و موثر نخواهد بود و کلاس های طولانی برای آموزش فنون تفکر انتقادی بسیار بهتر و موثرتر از کلاس کوتاه مدت است. از این رو، معلمان باید در صورت کمبود وقت تلاش کنند بر وقت کلاس بیفزایند تا دانش آموزان فرصت بررسی، تبادل اندیشه و تجزیه و تحلیل اطلاعات را بیابند.
هـ) محیطی پذیرا ایجاد کنید: تلاش برای تشویق دانش آموزان به بحث و تبادل اندیشه به محیطی پذیرا نیاز دارد. یعنی جایی که هم دانش آموزان در آن احساس امنیت کنند و هم معلمان بتوانند به یکدیگر اعتماد و اطمینان نمایند. معلمان باید با دقت و احترام به اظهارنظر های دانش آموزان گوش دهند. آنان می توانند به طور مستند و معقول اظهارات نادرست دانش آموزان را رد کنند، اما هرگز نباید خود دانش آموزان را طرد نمایند یا مورد سرزنش قرار دهند. معلمان باید برای اظهارات غلط یا درست دانش آموزان در فرایند بحث و تبادل اندیشه ارزش یکسانی قائل شوند؛زیرا محصول اندیشه ی آنان است. و زمینه برای اندیشه مجدد و پویایی تفکرشان فراهم می سازد (شعبانی،1382صص93-97).
از مسائل اساسی در آموزش انتقادی در کنار توجه به فرایند محوری، خودجوشی و فعالیت شاگردان، توجه به محیط و فضای مناسب جهت تبادل و مشارکت اندیشه بین فراگیران می باشد. یکی از مولفه های اساسی در تفکر جمعی، ساختار فیزیکی کلاس اعم از نحوه قرار گرفتن صندلیها و طراحی فضای آموزشی است. امروزه کارشناسان تربیتی بایستی بر مهندسی ساخت فضاهای آموزشی نیز نظارت کرده تا این مسأله مرتفع گردد.
در کنار ایجاد شرایط لازم بمنظور تقویت تفکر انتقادی در کلاس درس، آنچه که به عنوان یک اصل مهم و اساسی باید پذیرفته شود این نکته می باشد که شیوه و روش آموزش معلمان نکته کلیدی در تقویت تفکر انتقادی در فراگیران می باشد. چه بسا که خیلی از این شرایط در یک کلاس درس فراهم باشد اما شیوه آموزش معلمان همان روشهای سنتی باشد که در اینصورت تغییر مهم و اساسی در دانش آموزان بوجود نمی آید.
عوامل بستر ساز تفکر دانش
اگر فراگير درباره ی موضوع مورد تفكر، ادارک یا دانش لازم را نداشته باشد؛ قادر به تفکر و تجزیه و تحلیل آن موضوع نخواهد بود. و به همین دلیل درباره ی هر موضوعی که می خواهیم در کلاس تدریس نماییم باید دانش آموزان راجع به آن اطلاعاتی داشته باشند و در غیر این صورت لازم است این اطلاعات یا منابع و راه های کسب آن ها را به شاگردان بگوییم و با آنها آشنا کنیم.
منش یا مشرب
باید دانش آموزان کم کم به این روحیه و دید برسند که باید با تردید منطقی به مسائل نگاه کنند و درباره ی هر موضوعی بدون تعصب و گرایش خاصی عمل کنند.
اقتدار
گرایش انتقادی معمولاً مورد توجه یا پذیرش قرار نمی گیرد. متفکران منتقد اهل مباحثه و پر سر و صدا هستند. آنان در واقع ماشین جامعه را به حرکت در می آورند و به سختی می توانند بین خطوط کاوشگری و خطر کردن گام بردارند (شعبانی،1382ص 89).
یکی از عوامل بسیار مهم و اساسی در متفکر بار آوردن شاگردان، کمک به آنها جهت شناخت راهها و منابع اطلاعاتی می باشد. این امر محرکی برای فراگیران جهت کسب اطلاعات بیشتر می باشد. البته مشخص و معین کردن راهها و شیوه های جمع آوری اطلاعات برای دانش آموزان، غالباً جهت راهنمائی و راهگشایی است. دانش آموز در فرایند تدریس و یادگیری بایستی خودجوش و با اراده بدنبال شناخت منابع اطلاعاتی بوده و بدون جهت گیری و تعصب به بررسی و جمع آوری اطلاعات بپردازد.
چارچوب تدریس مهارت های تفکردر تدریس مهارت های تفکر لازم است سه نکته زیر در نظر گرفته شود:
1– مهارت های تفکر انتقادی فقط با آموختن محتوای خاص آموزشی حاصل نخواهد شد
2– مهارت تفکر بدون آموزش درس معین یا آموزش آن مهارت کسب نخواهد شد.
3- انتقال مهارت تفکر پیش از به کارگیری محتوا یا آموختن مطالب خاص بندرت اتفاق خواهد افتاد.
در تحقیقات انجام گرفته، وظایف ذیل برای آموزش مهارت تفکر انتقادی توصیه شده است:
1 – سعی کنید بر روش های تدریس مهارت تفکر مسلط باشید. 2 – نیاز و انگیزش در کسب مهارت های تفکر امری الزامی است. 3 – به طور متناوب و همراه با تمرین های هدایت شده به آموزش مهارت تفکر بپردازید. 4 – به منظور سهولت انتقال، مهارت مورد نظر را در محتوا های گسترده و با راهنمایی های صریح به کار گیرید. 5– تعمیم مهارت تفکر مستلزم اجرای وظایف متعدد و به کار گیری اعمال گسترده تفکر است. 6- در مراحل مختلف آموزش مهارت تفکر بر مهارت خاص تأکید کنید.
چهار چوب ذیل در اجرای یافته ها و توصیه های ارائه شده راهنمای شماست:
1– معرفی مهارت(مقدمه)
2– تمرین های هدایت شده
3– کاربرد مستقل
4– انتقال و شرح و بسط
5– تمرین های هدایت شده
6– عادی شدن به کارگیری مهارت تفکر
راهنمای تدریس مهارت تفکر 1 – معرفی مهارت(مقدمه):
زمانی که معلمان در موقعیت آموزشی خاص احساس کنند دانش آموزان باید بهتر از گذشته قادر به تفکر باشند به آموزش مهارت تفکر می پردازند و بایستی به معرفی مهارت و مطالعه محتوا اقدام شود.
2– تمرین هدایت شده:
آشنایی با مهارت های تفکر و فراهم بودن بستر اندیشیدن کافی نیست. دانش آموزان باید ویژگیهای مهم مهارت تفکر را تمرین کنند. تجارب آموزشی حاکی از آن است که دانش آموزان به طور پیوسته زمان مناسبی را باید برای به کار گیری واقعی عمل تفکر صرف کنند.
3– کاربرد مستقل:
پس از اجرای تمرین های هدایت شده، معلم باید زمینه کاربرد مستقل را برای دانش آموزان فراهم کند. در این مرحله اجرا و تمرین مهارت تفکر باید بدون کمک معلم یا راهنمای دیگری صورت گیرد.
4– انتقال و شرح و بسط:
در این مرحله دانش آموزان باید بیاموزند که چگونه مهارت یا راهبرد معرفی شده قبلی را در موقعیتی جدید یا مجموعه ای نا آشنا به کار گیرند یا چگونه قواعد و مراحل جدید را با راهکار مهارت معرفی شده بعدی تلفیق کنند.
5– تمرین هدایت شده:
گاهی مهارت یا راهبردی به موقعیت یا محتوای جدیدی انتقال داده می شود؛ اما اگر تمرین نشود؛ تثبیت نخواهد شد. تمرین باید با راهنمایی معلم صورت گیرد و در ضمن تقویت مهارت تفکر راهنمایی معلم باید به تدریج کاهش یابد.
6– عادی شدن به کارگیری مهارت تفکر:
هدف اصلی در تدریس مهارت تفکر توانایی به کارگیری راهبرد مناسب در عمل تفکر به منظور قضاوت و تولید دانش جدید است. در این مرحله از آموزش، فرصتهایی برای رسیدن به این منظور فراهم می شود. تمام تکنیک های مفید مرحله کاربرد مستقل در این مرحله نیز مفید است. فعالیت های این مرحله شامل پاسخ به سؤال ها، شرکت در بحث های گروهی، تحقیق کردن، تحلیل اطلاعات و قضاوت در باره آنها است و معلم باید فرصت کافی را برای دانش آموزان جهت شرکت در مجموعه جدید فراهم کند و وظایف دانش آموزان در این مرحله نباید به طور مستقیم و به صراحت آموزش داده شود (شعبانی،1382صص 222- 218).
البته ذکر این نکته لازم است که تفکر محوری دانش آموران، بکارگیری روشهای مشخص و ثابت چندان کارساز نیست. آنچه که توسط معلمان به عنوان یک امر ضروری بایستی توجه شود؛ استفاده از روشهای مقتضی و مناسب برای اینمنظور است معلمان در کلاسها لازم است طوری عمل نمایند که تفکر کردن بصورت یک امر عادی و معمول در رفتار تربیتی دانش آموزان بوجود آید.
مراحل اجرای روش تدریس مبتنی بر تفکر انتقادی مرحله نخست درک و فهم مساله: در این مرحله تلاش می کنیم فراگیر را برای فهم مساله ای داده شده کمک نمائیم. چون درک و فهم، کلید اصلی سایر فعالیت ها در فرایند تفکر انتقادی است.
مرحله دوم دست ورزی اطلاعات: در این مرحله دانش آموزان را تشویق می کنیم بر اساس سوالاتی که طرح کرده اند اطلاعاتی ارائه دهند یا فرآهم آورند و اطلاعات تدارک دیده شده را در عمل مورد دست ورزی قرار دهند.
مرحله سوم کاربست اطلاعات داوری شده: در این مرحله، نتیجه فعالیت های دو مرحله پیش به ثمر می رسد. یعنی آن دسته از افکاری که اندیشیده ند و داوری گردیده است بکار گرفته می شود.
مرحله چهارم ارائه بازخورد و راهبرد های تکمیلی: در مرحله پایانی، معلم به دانش آموزان درباره كيفيت عملکردشان بازخورد می دهد (آقازاده،1384صص 325-324).
بنابراین جهت استفاده از تفکر انتقادی در تدریس، معلمان بایستی به دانش آموزان در شناخت مسأله و ابعاد اساسی آن کمک نمایند زیرا که تا زمانی این امر برای دانش آموزان مشخص نگردد نبایستی توقع پیگیری و جمع آوری اطلاعات از دانش آموزان داشته باشیم. وقتی مسأله اساسی تدریس مشخص شود. دانش آموز نه تنها به دنبال جمع آوری اطلاعات، بلکه از این اطلاعات نیز جهت حل آن مسأله استفاده خواهند نمود.
آموزش و پرورش و تفکر انتقادی یکی از نشانه ها پویائی و سرزندگی در یک جامعه سالم، نظام تربیتی آن جامعه می باشد. جامعه های سالم و توسعه یافته از یک نظام تربیتی پیشرفته نیز برخوردارند. در یک نظام تربیتی عوامل زیادی نظیر معلم، دانش آموز، برنامه درسی و... دخالت دارند. معمولاً در نظام های تربیتی که روش تدریس معلمان بر اساس فعالیت فکری دانش آموز بوده و برنامه درسی نیز این امر را تسهیل نماید؛ آن نظام تربیتی در مسیر پیشرفت حرکت نموده و نهایتاً جامعه از این امر سود می برد.
تحقیقات مختلف این واقعیت را نشان می دهند که بسیاری از معلمان وقت خود را در کلاس صرف یادآوری مجدد حقایق علمی و ساده می کنند و فقط یک درصد زمان صرف شده در کلاس به سوال های متفکرانه اختصاص داده می شود (سیرتونیک ،1983ص16). در یک محیط آموزشی دانش آموز باید به طور آزاد به تحقیق بپردازد و در جهت تعالی آموخته ها گام بردارد (مک دونالد و ولفسون ،1973ص1). دیوئی ماهیت و ذات تفکر انتقادی را قضاوت و تردید ذکر می کند و آنرا متمایل به بررسی فعال، پایدار و دقیق عقیده و دانش می داند (پازارگادی،1381ص 36). تفکر انتقادی به عنوان ابزار یادگیری است که به فراگیران هنر دلیل و منطق آموزش داده و آمادگی آنها را برای مواجهه با موقعیتهای خارج از کلاس درس افزایش می دهد (حسینی،1381ص21). لیپمن از فیلسوفانی است که بر جنبه شناختی آموزش و پرورش تاکید دارد. وی ملاک های شناختی را به چهار دسته اکتشافی، استدلالی، سازماندهی اطلاعات و ترجمه ای تفکیک می کند و اعتقاد دارد که با استفاده از این ملاک ها در وضعیت های مختلف، قوه استدلال و داوری در افراد رشد می یابد (لیپمن،1988ص 40). معلمان بایستی در کلاس درس به ارائه اطلاعاتی بپردازند که از یک نظم منطقی برخوردار باشد. در تدریس جهت ایجاد خلاقیت در دانش آموزان باید ضمن ارائه مطالب سازماندهی شده، با استفاده از استدلال این آگاهها به فراگیران منتقل گردد ارائه مطالب مستدل و منطقی زمینه استفاده از استدلال را در دانش آموزان نیز فراهم می نماید.
یک کلاس خوب به رشد رفتار مفهومی کمک می کند. بدین طریق که به معانی حقایق خارجی، در نظر گرفتن ارتباط حقایق در مقابل طرح اطلاعات مجزا، کوشش برای تشویق شاگردان به استفاده از نیروی تخیل در بررسی حقایق و... توجه دارد که این عوامل منجر به تربیت افراد متفکر و حساس می شود (شریعتمداری، مترجم،1371ص 174). اگر شاگرد خود در جریان یادگیری فعال باشد و نسبت به امر مورد یادگیری احساس احتیاج کند و ارتباط آنرا با سایر امور درک کند فهم او به کار می افتد و مطالب را عمیقتر فرا گیرد (شریعتمداری،1376ص 23). جان دیویی، تمرکز بر شرایط بمنظور تفکر، به عنوان تنها روش مستقیم برای بهبود روشهای تدریس و یادگیری می داند. دیویی عاملی را که سبب تفکر می شود موقعیت مساله دار می نامد. یعنی شرایطی که یادگیرنده را با ابهام و سر درگمی مواجه کند زیرا تا وقتی که انسان با ابهام برخورد نکند؛ اندیشه اش به تحریک وادار نمی شود. آزمون اندیشه ها یا ارزیابی عقاید و به عبارتی برخورد نقادانه با مسایل سبب درک و فهم عمیق تر امور و هر آنچه توسط خود یادگیرنده به کمک آزمایش و ارزیابی یاد گرفته می شود امکان یادگیری بهتر و انتقال بهتر یادگیری ها را افزایش می دهد (علیپور،1383ص 27).
یکی از روشهایی که موجب ایجاد تفکر در دانش آموزان می شود طرح یک مبحث علمی در کلاس می باشد. در اولین قدم معلم بایستی یک مساله اساسی را مشخص کند و با طرح یک یا چند سوال، مسأله مورد بحث را برای دانش آموزان در جلسه قبل بیان کند. در این شیوه معلم نقش راهنما را دارد و شاگرد در جریان بحث، مهارتهای اساسی مثل ادراک صحیح یک مطلب، مفایسه نظریات، درک ارتباط مطالب، استنتاج، استدلال و ارزیابی را فرا می گیرد (شریعتمداری،1381صص 116-113). در یک جامعه دموکراتیک، آموزش و پرورش مرکز آن است طوریکه جامعه دموکراتیک، موسسه ای برای آموزش و خودآموزی دائمی شهروندان می باشد. از آنجا که جامعه دموکراتیک جامعه ای فکور می باشد باید همه شهروندان را پیوسته به فعالیت روشن بینانه و بیان عقیده بصورت روشن فراخواند (کاستوریادیس به نقل از شریعتمداری،1380ص 23). در نظام تربیتی ما بر حفظ مطالب و انتقال معلومات و مهارتها تاکید زیادی می شود. یکی از مشکلات اساسی در این نظام، تدوین برنامه های درسی بر محور مفاهیم زیاد و انتقال آنها به ذهن دانش آموزان می باشد.
نظریه های تربیتی زیادی، استفاده تفکر انتقادی را در آموزش و پرورش مورد تاکید قرار داده اند. نظریه پردازان شناختی به نقش دانش آموزان در پردازش مطالب، تجربه و فعالیت آنان در جریان یادگیری تاکید کرده اند (ولفولک1،1990صص 230- 228).
همچنین این نظریه پردازن به نقش خود تنظیمی دانش آموزان و یادگیری در محیط توام با حل مسئله نیز توجه نموده اند (کوبرن،1992ص51). حال با توجه به اهمیت نظام آموزش و پرورش در هزاره جدید که تکامل زندگی انسانها به آن وابسته می باشد ضروری است که جهت این امر تدابیر منطقی بنیادین اتخاذ گردد که یکی از مسائل اصلی جهت این امر، آموزش تفکر انتقادی می باشد.
بنابراین وجود قائل شدن برای آموزش و پرورش بدون توجه به تفکر انتقادی، یک وجود بی معناست. و تربیتی که به معنای واقعی بایستی زمینه تکامل فرد را ایجاد کند بدون تفکر انتقادی امکان پذیر نیست. معلمان بایستی جهت ایجاد فضای شاداب و اثر بخش تدریس به ارائه سوالاتی در شروع هر کلاس بپردازند. این مسأله ضمن به چالش کشیدن فضای آموزش در کلاس، موجب تعامل بیشتر بین معلم و دانش آموز نیز می شود.
با توجه ویژگیهای گفته شده در مورد تفکر انتقادی و اثرات آن بر رشد شناختی، اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و روانی فراگیران، همچنین تاثیر این روش بر آینده تربیتی کشورمان، ضروری است همه افرادی که به نوعی بر مسائل تربیتی تاثیر دارند به این روش با دید مثبت نگریسته و تمام تلاش خود را برای فراگیر نمودن آن به اجرا درآورند.
آیزنر برای اصلاح و بهبود مدارس جهت تقویت حیات ذهنی آنها ویژگیهایی همچون تعادل در برنامه، استقلال فکری، صورتبندی مسائل، پرورش حواس، عشق به درس، تعالی در تدریس و پرورش تفکر انتقادی را توصیه می کند (به نقل از شعبانی و مهرمحمدی،1379ص 117).
چمستر و جانسون1 ویژگی هایی را برای تفکر انتقادی بیان کرده اند که به ارائه ی بعضی از آنها پرداخته می شود:
• کنجکاوی اندیشمندانه : به بررسی توأم با شک بنیادی در مورد مسائل می پردازد.
1- این فرد پرسشهای جالبی طرح می کند؟ 2- نیاز به دانستن دارد؟ و ...
• عینت گرایی : بهره گیری از عوامل عینی هنگامی که فرد تصمیم گیری می کند و از متاثر شدن به وسیله احساسات یا عوامل ذهنی دوری می جوید.
1- فرد به مدرک نگاه می کند؟
2- فرد از گرفتار شدن در جنبه های احساسی مسئله خودداری می کند؟
• گستردگی فکر(ذهن باز) : خواهان در نظر گرفتن گسترده وسیعی از عقاید باشد.
1- فرد همه جنبه ها را در نظر می گیرد؟ 2- فرد از یک دیدگاه خاص طرفداری متعصبانه نمی کند؟ و ...
• انعطاف پذیری: نشان دادن تمایل برای تغییر دادن عقاید یا شیوه های بررسی و تحقیق.
1- فرد از یک موضع جدی و متعصبانه دوری می کند؟ 2- فرد رویکردهای متفاوت موجود برای یک مسئله را امتحان می کند؟
• شک گرایی معقول: نپذیرفتن یک نتیجه در حکم نتیجه واقعی و درست تا زمانی که شاهد و مدرک کافی فراهم شود.
1- فرد از پذیرفتن چیزهایی واضح خودداری می کند؟ 2- فرد دیدگاه هایی را مورد پرسش و تردید قرار می دهد که دلیل و مدرک کمی برای آنها وجود دارد؟
• صداقت خردمندانه: قبول اظهارات درست حتی اگر مغایر با مصلحت فردی باشد.
1- این فرد دلایل موافق و مخالف را می شنود؟ 2- فرد از حقایق حمایت می کند، حتی زمانی که آن ها علیه دیدگاه خود او باشد؟ و ...
• روشمند بودن: پیروی مداوم از یک خط مشی منطقی تا رسیدن به یک نتیجه.
1- فرد بحث را به صورت منطقی سازماندهی می کند؟ 2- فرد در جست و جوی نتیجه ای است که مستقیماً از شواهد حاصل می شود؟ و ...
• ایستادگی و پافشاری : استقامت به هنگام تلاش برای حل مشاجرات
1- فرد ایستادگی می کند؟ 2- فرد زمانی که دیگران از یافتن پاسخ دست برداسته اند، به جست و جو ادامه می دهد؟
• مصمم بودن: رسیدن به یک نتیجه، زمانی که مدارک آن را توجیه می کند.
1- فرد به یک نتیجه گیری می رسد؟ 2- فرد کارش را بر اساس تصمیم ادامه می دهد؟ و ...
• احترام قائل شدن به سایر دیدگاه ها: تمایل به پذیرفتن اینکه شاید فرد در اشتباه است و دیگران درست می گویند.
1- فرد مباحث و راه حل های مناسب پیشنهادی دیگران را می پذیرد؟ 2- فرد دیدگاه خویش را با یکی از چندین دیدگاه ممکن می شناسد؟ و ... (چمستر و جانسون به نقل از ملکی و حبیبی پور،1386ص 104-102).
تفکر انتقادی، تفکری است با تاکید بر فرایند یادگیری و به زیر سوال بردن اندیشه ها و باورهای خود و دیگران که با اولویت و تغییر در حوزه نگرشی فرد، زمینه تعامل اجتماعی او را فراهم می کند.
نتیجه گیری و ارائه پیشنهادها: تفکر انتقادی زمینه ی فرهنگ نقد و بررسی را در جامعه فراهم می نماید.
با توجه به پژوهش های انجام شده و بررسی نظرات و اندیشه های علمای تربیتی به ارائه مجموعه پیشنهادهایی جهت استفاده از تفکر انتقادی در نظام تربیتی شهرستان لامرد و به منظور استفاده از آن در آینده ی علمی شهرستان پرداخته می شود:
1- گسترش و توسعه بحثها و گفتگوهای کلاسی در بین فراگیران.
2- استفاده از روشهای تدریس فعال در کلاسهای درسی.
3- فراهم کردن موقعیتهای واقعی در کلاسهای درسی جهت انتقال یادگیری.
4- نوشتن کتابهای درسی مختلف تحصیلی بر اساس شاخصهای تفکر انتقادی.
5- راهنما بودن معلم در کلاسهای درسی به جای انتقال اطلاعات و مهارتهای درسی.
6- فراهم کردن موقعیت ارائه نظرات و اندیشه های مختلف از طرف فراگیران.
7- توجه به نظرات اندیشمندان حوزه تفکرانتقادی بویژه نظرات لیپمن در تدوین برنامه های درسی.
8- عدم تحمیل مطالب مورد یادگیری به دانش آموزان.
9- توجه به نیازهای واقعی دانش آموزان در محیط های یادگیری.
10- پرورش مهارت خود آگاهی و خود تنظیمی در فراگیران.
11- گسترش و توسعه مهارتهای تفکر انتقادی در بین فراگیران.
12- توجه به ساختار دانش به جای یادآوری و بازیابی مجدد دانش.
13- بوجود آوردن و طراحی محیطهای یادگیری در جهت توسعه تفکر در بین فراگیران.
14- آموزشهای پیش و ضمن خدمت کلیه معلمان در مقاطع تحصیلی مختلف جهت آشنایی با روش تفکر انتقادی.
15- توجه به تجربیات کشورهای دیگر در زمینه توسعه تفکر انتقادی در محیطهای تربیتی.