باسمه تعالي
فرا تحليل مهارت هاي مورد نياز مديران و دلالت هاي آن جهت توسعه علم در آموزش و پرورش
سیدرضا بلاغت
دکترسیداحمد هاشمی
چکيده
تامين نيازها در فعاليت انسان ها بسيار تاثير دارند و عدم تامين اين نیازها سبب پيدايش تشويش و اضطراب در افراد مي شود. نيازهاي آموزشي مديران نيز از جمله نيازهايي است كه اگر به آنها نپردازيم، مديران نخواهند توانست به طور كارآمد و مؤثر به وظايف خود بپردازند. توسعه علم در آموزش و پرورش مستلزم توجه به نیازهای مدیران است. نيازهاي آموزشي مديران نيز در زمينه هاي مختلف قابل بررسي است.يكي از اين زمينه ها برآوردنيازهاي آموزشي براساس مهارت هايِ سه گانه رابرت كاتز مي باشد. كاتز مهارت هايِ مورد نياز مديران را به فني، انساني و ادراكي تقسيم مي كند و براي هر يك ويژگي هايِ خاصي قايل است.فراتحليل نيازهاي مديران براساس اين مهارت ها،هدف اصلي اين پژوهش است.به عبارت ديگر اين پژوهش سعي دارد از طريق بررسی تحقيقات انجام شده در اين زمينه نشان دهد که آيا مديران آموزشي ما به آموزش اين مهارت ها نياز دارند ياخير،واگر نياز دارند آن ها کدامند و از آن ها چه دلالت هایی جهت توسعه علم در آموزش و پرورش قابل استخراج است. نتايج پژوهش به طور کلی نشان مي دهد که مديران به آموزش در زمينه ي مهارت هاي فني،انساني وادراکي نياز دارند. پژوهش حاضر نهایتاً دلالت هایی جهت توسعه علم در آموزش و پرورش ارایه کرده است.
واژه هاي کليدي: فراتحليل، نيازهاي آموزشي، توسعه علم، و مهارت هاي فني،انساني وادراکي.
مقدمه
تامين نيازها در فعاليت انسان ها بسيار تاثير دارند، زيرا«تلاش و كوشش افراد در زندگي به منظور تأمين احتياجات اساسي است. عدم تامين اين احتياجات چه در زمينه ي بدني و چه در جنبه ي رواني سبب پيدايش تشويش و اضطراب در افراد مي شود»(شريعتمداري، 1382، ص 251). بنابراين اگر نيازهاي انسان رفع نشود، يا دست به رفتار انطباقي مي زنند و يا اينكه باعث ناكامي آنها شده و به فعاليتهايي چون پرخاشگري، دليل تراشي، برگشت، تسليم و... مي پردازند(هرسي و بلانچارد، 1972، ص 20 تا 22). بر همين اساس تعيين و رفع نيارهاي مديران نقش بسيار زيادي در رفتار و فعاليت آنان دارد و طبق نظريه ي نيازها«وقتي كه موجود زنده احساس نياز مي كند، اين احساس يك احساس ناخوشايند است و زماني كه نياز او ارضاء مي شود اين حالت براي او يك حالت خوشايند است»(سيف، 1380، ص350). نيازهاي آموزشي مديران نيز از جمله نيازهايي است كه اگر به آنها نپردازيم، مديران نخواهند توانست به طور كارآمد و مؤثر به وظايف خود بپردازند.اگر آموزش و پرورش را به رشدتمام توانايي ها و استعدادهاي دانش آموزان تعريف كنيم(منديراتا ،2002،ص199) و از اهداف مهم آن، ايجاد رضايت فردي در يادگيرندگان، مجهز كردن آنان به دانش مورد نياز و آموختن مسووليت هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي و ... بدانيم(مارتين ،1991،ص7)، بي شك مديران آموزشي نقش اساسي در برآوردن موارد مذكور خواهند داشت. در واقع مديران آموزشي هستند كه با وظايف اصلي و كلي شان يعني برنامه ريزي، سازماندهي،رهبري وكنترل،سعي دررساندن نظام هاي آموزشي به اهداف شان را دارند(علاقه بند، 1379، ص 15). مديراني مي توانند اين وظايف را بخوبي انجام دهند كه دارايِ كارايي و اثربخشي باشند. اگر چنان که پیتر دراکر اعتقاد دارد، اثربخشي را«انجام دادن كارهاي درست» و كارايي را«درست انجام دادنِ كارها» تعريف كنيم(علاقه بند، 1379، ص 16)، جز از طريق برآورده کردن نيازهاي مديران، عملي نخواهد بود.
نيازهاي آموزشي مديران نيز در زمينه هاي مختلف قابل بررسي است واز جنبه هاي مختلف مي توان به آن پرداخت.يكي ازاين زمينه هابرآوردنيازهاي آموزشي براساس مهارت هايِ سه گانه رابرت كاتز مي باشد. كاتز مهارت هايِ مورد نياز مديران را به فني ، انساني و ادراكي تقسيم مي كند و براي هر يك ويژگي هايِ خاصي قايل است. فراتحليل نيازهاي مديران براساس اين مهارت ها، و دلالت هاي آن جهت توسعه علم در آموزش و پرورش، هدف اصلي اين پژوهش است.
بررسی موضوع
در این بخش ابتدا به بررسی مهارت های سه گانه، یعنی مهارت های فنی، انسانی، و ادراکی پرداخته می شود. سپس پژوهش های انجام شده در این زمینه معرفی، و نهایتاً از آن ها تحلیل و نتیجه گیری می شود.
مهارت هاي سه گانه
مهارت عبارت است از«توانايي هاي قابل پرورش شخص كه در عملكرد و ايفاي وظايف منعكس مي شود»(علاقه بند، 1375، ص 88). مهارت هاي سه گانه مديريت به شرح ذيل است:
1- مهارت فني:مهارت فني«توانايي و مهارت انجام يك فعاليت به روش و يا تكنيك هاي درست است. اين مهارت ها، بيشتر جنبه ي عملي دارند، بطور عيني در محيط بكار گرفته مي شوند. روش ها و مراحل انجام يك كار، بكار انداختن يك دستگاه و حفاظت از آن جنبه فني دارد»(ميركمالي، 1375، ص111). علاقه بند(1375) عقيده دارد كه مهارت فني عبارت است از«دانايي و توانايي در انجام دادن وظايف خاص كه لازمه آن ورزيدگي در كاربرد فنون و ابزار ويژه، و شايستگي عملي در رفتار و فعاليت است. مهارت هاي فني از طريق تحصيل، كارورزي و تجربه حاصل مي شوند. مديران معمولاً اين مهارت ها راطي دوره هاي آموزشي ياكارآموزي فرا مي گيرند.نظيردانش،فنون وروش هاي برنامه ريزي، بودجه بندي، كنترل، حسابداري، امور مالي، كارگزيني، كارپردازي و غيره. ويژگي بارز مهارت فني آن است كه به بالاترين درجه شايستگي و خبرگي در آن مي توان دست يابد؛ زيرا اين نوع مهارت، ماهيتاً دقيق، مشخص و داراي ضوابط عيني و قابل اندازه گيري است. از اين رو، كنترل و ارزشيابي آن، هم در جريان آموزش و هم درمرحله كاربرد و عمل، آسان است. مهارت هاي فني مورد نياز مديران آموزشي، علاوه بر موارد فوق، شامل مهارت و تبحر در برنامه ريزي آموزشي، ارزشيابي آموزشي، راهنمايي آموزشي، فنون و روشهاي تدريس و فنون اداري و ماليِ آموزش و پرورش است»(ص 88). گريفيث (1373، ص18) نيز در مورد مهارت فني مي گويد:«آنچه مديران طي دوره هاي آموزشي با آن آشنا مي شوند، در واقع نوعي مهارت فني است. دروسي از قبيلِ امور مالي، برنامه ريزي، برنامه هاي ساختماني، كارگزيني، برنامه نويسي درسي، خريد و امثال آنها از ابتدا به مديران آموزشي تعليم داده مي شود. مهارت هاي فني هم به سادگي تدريس و هم به آساني فرا گرفته مي شوند و هنگامي كه به كار گرفته شدند، يادگيري آن به شكل بارزي مي تواند ارزشيابي شود».
2- مهارت انساني:مهارت انساني يعني«داشتن توانايي و قدرت تشخيص در زمينه ي ايجاد محيط تفاهم و همكاري وانجام دادن كاربه وسيله ي ديگران،فعاليت موثر به عنوان عضوگروه،درك انگيزه هاي افراد و تاثيرگذاري بر رفتار آنان. مهارت انساني در مقابل مهارت فني است؛ يعني كار كردن با مردم در مقابلِ كاركردن با اشياء و چيزها. داشتن مهارت انساني مستلزم آن است كه شخص پيش از هر چيز خود را بشناسد، به نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد، عقايد و افكارش بر خود او روشن باشد، اعتماد به نفس داشته باشد، به ديگران اعتماد كند، به عقايد، ارزش ها و احساسات آنان احترام بگذارد، آنان را درك كند،ازتاثيرگفتار و كردار خويش بر ديگران آشنا باشد و بتواند محيط امن و قابل قبولي براي جلب همكاري ديگران فراهم سازد.مهارت هاي انساني به آساني قابل حصول نيستند وفنون وروش هاي مشخصي ندارند.امروزه، دانش علمي در قلمرو روان شناسي، روان شناسي اجتماعي و مردم شناسي اجتماعي ومردم شناسي وتجربه و كارورزي در شرايط گروهي و اجتماعي، به طور غيرمستقيم زمينه ي دستيابي به مهارت هاي انساني را فراهم مي سازند. كنش و واكنش متقابل مردم و حساسيت نسبت به انگيزه ها، انتظارات و رفتارهاي آنان، كمك مي كند تا شخص، به مرور بتواند علل و عوامل شكل دهنده رفتار افراد انساني را درك كرده و راه و رسم كاركردن با مردم و اثرگذاري بر رفتار آنان را بياموزد. مدير آموزشي براي اينكه بتواند در شمار يكي از اعضاي موثر محيط آموزشي درآيد و بين اعضاي تحت رهبري خود همكاري و تفاهم به وجود آورد، بايد به حد كافي از مهارت هاي انساني بهره مند باشد»(علاقه بند، 1375، ص89). گريفيث (1373، ص18) در مورد اين مهارت عقيده دارد:«توانايي مدير به عنوان عضوي از گروه در كار كردن موثر، و ايجاد كوشش هاي دسته جمعي در درون گروهي كه وي آن را رهبري يا اداره مي كند مهارت انساني ناميده مي شود. وجه تمايز مهارت انساني بامهارت فني عبارت است ازكاركردن باافراد(مهارت انساني)وكاركردن بااشياء(مهارت فني)». وي سپس درمورد ويژگي هاي مديري كه ازحد بالاي مهارت انساني بهره مند است ادامه مي دهد:«چنين مديري خويشتن را مي شناسد و از نقاظ ضعف و قوت و نگرش هاي فكري و ذهني خود آگاهي دارد. او صاحب آرامش و امنيت دروني است و اعتماد به نفس دارد و همين امر سبب مي شود كه او عقايد و آراي جديد را بررسي كرده و تغييرات مناسب را، در خود سيستم و نيز در افراد داخل سيستم به وجود آورد».
3-مهارت ادراكي: هرسي وبلانچارد (1972)معقتدند،مهارت ادراكي عبارت است از:«توانايي فهميدنِ پيچيدگي هاي كل سازمان وآگاهي ازاين كه آيا خود شخص درخورشرايط سازمان عمل مي كند يا نه»(ص 15). علاقه بند(1375) اين مهارت را اينگونه شرح مي دهد:«توانايي درك پيچيدگي هاي كل سازمان و تصور همه ي عناصر و اجزاي تشكيل دهنده كار و فعاليت سازمان به صورت يك كل واحد(سيستم). به عبارتِ ديگر، توانايي درك و تشخيص اين كه كاركردهاي گوناگون سازمان به يكديگر وابسته بوده، تغيير در هر يك از بخش ها، الزاماً بخش هاي ديگر را تحت تاثير قرار مي دهد. آگاهي از اين روابط و شناخت اجزا و عناصر مهم در موقعيت هاي مختلف، مدير را قادر مي سازد كه به طريقي تصميم گيري يا اقدام كند كه موجبات اثربخشي سازمان و رضايت كاركنان آن را فراهم نمايد. اكتساب مهارت ادراكي(مفهومي) مستلزم آموزش نظريه هاي علوم رفتاري، به ويژه نظريه هاي سازمان، مديريت و تصميم گيري وكاربرد عمليِ آن ها است.امروزه، دوره هاي آموزش دانشگاهي در رشته هاي تخصصي، آشنايي با نگرش و روش هاي سيستمي و استفاده از يافته هاي مطالعات و تحقيقات راجع به سازمان ها،زمينه ي دستيابي به مهارت ادراكي در مديريت را فراهم مي سازد.مديرآموزشي براي اين كه بتواند محيط آموزشي را بشناسد، روابط متقابل ميان عوامل مختلف را درك كند، اولويت هاي آموزشي را تشخيص دهد، تصميمات موثر را اتخاذ كند، و با اقدامات خود بهترين نتايج را عايد نظام آموزشي سازد، بايد از مهارت ادراكي قابل ملاحظه اي برخوردار باشد» (ص 89 و 90). رابينز(1374، ص 10) نيز در مورد اين مهارت مي گويد:«مديران بايد بتوانند از نظر فكري مسايل و مشكلات پيچيده را تجزيه و تحليل كنند و آنها را شناسايي نمايند. براي مثال، مديران به هنگام تصميم گيري بايد متوجه مسايل شده، راه حل مختلف را مشخص و ارزيابي كنند و درنهايت بهترين راه حل ممكن را انتخاب نمايند».
ميزان ارزش هر يك از مهارت ها در بين مديران مختلف، متفاوت است. مديران رده هاي سرپرستي به علت اينكه با زيردستان به طور مستقيم در ارتباطند و بايد آنها را راهنمايي كنند و يا آموزش دهند، به مهارت هاي بيشتري نيازمندند.در مقابلِ مديرانِ سرپرستي، مديران رده هاي عالي سازمان،بيشتربه مهارت هاي ادراكي نيازدارندتامهارت هاي فني.وظايف تصميم گيري،برنامه ريزي و سازماندهيِ آنها، ايجاب مي كند كه آنها از مهارت هاي ادراكي قابل ملاحظه اي برخوردار باشند. مهارت هاي انساني نيز براي تمام رده هاي سازمان تقريباً به يك ميزان مورد تاكيد قرار مي گيرد، زيرا مديران صرفنظر از نوع وظايف، مسووليت و يا مقام، با افراد انساني سرو كار دارند و براي جلب همكاري واثرگذاري بررفتارآنهابايداز مهارت هاي انساني برخوردار باشند(علاقه بند، 1375، ص 90).
فرا تحليل
الف) مروري بر تحقيقات انجام شده:در اين قسمت تحقيقات انجام شده در زمينه ی نيازهاي آموزشي مديران ذكر مي شود:
- عنوان: بررسي نيازهاي آموزشي مديران واحدهاي آموزشي دانشگاه تهران از طريق سنجش دانش آنان درباره فرايند سازماندهي در مديريت(حسين رزم فر، 1373).
- يافته هاي پژوهش:1-روساي انتخاب شده در نمونه ي مورد تحقيق هيچكدام به آموزش درباره فرايند سازماندهي در مديريت نياز ندارند.2- از معاونين انتخاب شده در نمونه ي مورد تحقيق دو نفر به آموزش درباره فرايند سازماندهي در مديريت، نياز داشته و بقيه به آموزش دراين زمينه نياز نداشتند.3- از مديران گروه هاي آموزشي انتخاب شده در نمونه ي مورد تحقيق دو نفر به آموزش درباره ي فرايند سازماندهي درمديريت، نياز داشته و بقيه به آموزش دراين زمينه نياز نداشتند.4- به طور كلي در نمونه ي مورد تحقيق اعم از روسا، معاونين و مديران گروه هاي آموزشي چهارده نفر به آموزش درباره ي فرايند سازماندهي در مديريت نياز دارند و هفتاد و يك نفر از آنها به آموزش نياز ندارند. 5- فهرست عناوين مورد نياز براي آموزش افراد نيازمند به آموزش عبارت است از: رابطه سازمان رسمي و غيررسمي، مفهوم حيطه ي نظارت، رابطه ي حيطه ي نظارت با ميزان پيچيدگي و تنوع كار مدير، مفهوم قدرت ورابطه ي آن بااختيار،مفهوم ستادوستاد شخصي،و چگونگي اختيار نيروهاي ستادي. به طور كلي نتايج اين پژوهش نشان مي دهد كه47/16 درصدازمديران واحدهاي آموزشي دانشگاه تهران به آموزش درباره ي فرايند سازماندهي در مديريت نياز دارند و 53/83 درصد از آنها به آموزش نياز ندارند.
- عنوان: بررسي نيازهاي آموزشي مديران مدارس متوسطه ي نظري استان لرستان(نعمت الله مرادي، 1373).
-يافته هاي پژوهش: به طور كلي نتايج حاصل از بررسي نظرات مديران نشان مي دهد كه مديران مورد بررسي در چهار زمينه به ميزان قابل توجهي نياز به كسب دانش و توانايي دارند كه بر حسب ميزان اهميت نيازها به شرح ذيلند:1- مديريت امور كاركنان و معلمان و موضوعات مديريت نيروي انساني در آموزش، نظارت و راهنمايي تعليماتي و روش هاي ارزشيابي از كاركنان و معلمان.2- شناخت ويژگي هاي دانش آموزان و موضوعات روانشناسي جوان و نوجوان، اصول و فنون مشاوره و راهنمايي، و روان شناسي تربيتي.3- اطلاعات مربوط به وظايف شغلي و موضوعات تئوري هاي مديريت، برنامه ريزي آموزشي،برنامه ريزي درسي، تكنيك هاي كنترل و هدايت سيستم دبيرستان و رهبري آموزشي.4- روش ها وابزارهاي انجام كار وموضوعات، آشنايي با آيين نامه ها و دستورالعمل ها و مباني نظري تكنولوژي آموزشي.نتايج بدست آمده از پژوهش به روش مطالعه ي موردی به طور كلي حاكي از اين است كه مديريت و اداره ي دبيرستان هاي مورد مشاهده بر اساس كاركردهاي اساسي مديريت صورت نمي گيردومديريت واداره ي اين دبيرستان ها به صورت امري سليقه اي و نامنظم فقط درجهت حفظ وضع موجود و اجراي بخشنامه و برنامه هاي ابلاغي در حداقل ممكن صورت مي پذيرد. در مجموع نتيجه كلي اين پژوهش اين است كه مديريت مدارس متوسطه ي مورد مشاهده در استان، رويه اي سليقه اي و نامنظم دارد و نظر مديران استان بر اين است كه براي اداره صحيح و مطلوب دبيرستان ها و ايفاي كامل و صحيح وظايف شغلي در چهار زمينه و بيست موضوع مشخص به ميزان قابل توجهي نياز به كسب دانش و توانايي دارند.
- عنوان: بررسي نيازهاي آموزشي مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي به منظور طراحي برنامه آموزشي مناسب و بالنده سازي آنان( اباصلت خراساني، 1379).
-فرضيات و يافته هاي پژوهش:1- بين عملكرد موجود و مورد انتظار مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي تفاوت وجود دارد. اين فرضيه با آزمون t محاسبه و با 95% اطمينان فرض صفر تاييد گرديد. 2- بين نيازهاي آموزشي واقعي مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي با نيازهاي آموزشي مشخص شده ازسوي مديران رابطه وجود دارد.اين فرضيه با استفاده از آزمون u مان ويتني محاسبه و فرض صفر با 95 درصد اطمينان تاييد گرديد.3- بين نيازهاي آموزشي مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي ودانش ومهارت هاي آنان رابطه وجود دارد. اين فرضيه با ضريب همبستگي اسپيرمن محاسبه و با نتيجه ي 87% همبستگي مورد تاييد قرارگرفت.4- بين سطح تحصيلات و عملكرد مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي تفاوت وجود دارد. اين فرضيه با آزمون تحليل واريانس يك طرفه محاسبه ودرنتيجه فرض صفرتاييد شد.5- بين رشته هاي تحصيلي و عملكرد موجود مديران و كاركنان سازمان مركزي دانشگاه آزاد اسلامي تفاوت وجود دارد. اين فرضيه با آزمون تحليل واريانس يك طرفه محاسبه و در نتيجه فرض صفر تاييد شد.6- بين نياز به آموزش هاي عمومي و نياز به آموزش هاي تخصصي تفاوت وجود دارد. اين فرضيه با استفاده از آزمون t محاسبه و در نتيجه با 95% اطمينان فرض يك تاييد شد.
- عنوان: بررسي نيازهاي آموزشي مديران آموزشي استثنايي استان تهران به منظور بهينه سازي برنامه ريزي آموزشي(زهرا دارابي، 1379).
- يافته هاي پژوهش:1- بين نوع رشته ي تحصيلي مديران مراكز آموزش استثنايي و نيازهاي شغلي آنان تفاوت معني داري وجود دارد.2- بين دانش ها و مهارت هاي مديران مراكز آموزش استثنايي و نيازهاي شغلي آنان رابطه ي معني داري وجود دارد.3- بين دانش ها و مهارت هاي شغلي مديران مراكز آموزش استثنايي و وظايف سازماني آنان رابطه ي معني داري وجود دارد. 4- بين محتواي دوره هاي آموزشي ضمن خدمت مديران مراكز استثنايي با نيازهاي شغلي آنان رابطه ي ضعيفي برقرار بوده و با افزايش آموزش هاي ضمن خدمت مديران، نيازهاي شغلي در حد كمي برآورده مي گردد. 5- مديران مراكزاستثنايي معتقدندكه گذراندن دوره هاي آموزش ضمنِ خدمتِ تخصصي شغلي،بازدهي وبهره وري آنان را افزايش مي دهد.
- عنوان: بررسي و تعيين نيازهاي آموزشي مديران سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به منظورطراحي دربرنامه ريزي آموزشي مناسب دردانشكده صداوسيما.(مهدي حاجي سياري،79-1378)
-يافته هاي پژوهش:1-مديران سازمان به آموزش هاي متفاوتي نيازدارند.2-تحصيلات قبلي مديران درانجام وظايف محوله موثروكافي نمي باشدو به آموزش هاي ضمن خدمت نيازمندمي باشند.3-مديران سازمان به آموزش هاي فني وتخصصي نيازدارند.4-مديران به آموزش هايي درزمينه مهارت هاي انساني نيازمند مي باشند.5-رشته هاي موجود دردانشكده درحدمتوسطي نيازهاي مديران درزمينه كاري شان رامرتفع مي نمايدولي چند رشته جديد ضروري به نظر مي رسد.
-عنوان: بررسي نيازهاي آموزشي در سه حيطه ي مهارت هاي فني، انساني و ادراكي و ارائه الگوي مناسب براي آموزش ضمن خدمت به مديران مدارس راهنمايي دختران شهر تهران(ناحيد انتصاري، 1379).
يافته هاي پژوهش:1- با 99 درصد اطمينان مي توان گفت كه اكثريت مديران با رشته هاي تحصيلي نامرتبط با پست سازماني خود يعني مديريت آموزشگاهي مشغول به كار مي باشند، لذا دانش و تخصص شغل مذكور را دارا نمي باشند.2- با 99 درصد اطمينان مي توان گفت مديران مدارس راهنمايي از نظر مهارت فني ضعيف مي باشند و اين ضعف بيشتر به دليل ضعيف بودن در چهار قلمرو الگوهاي تدريس، تجهيزات آموزشي، مديريت اداري و آيين نامه امتحانات مي باشد.3- با 99 درصد اطمينان مي توان گفت مديران مدارس راهنمايي مهارت هاي انساني لازم را دارا مي باشند.4- با 99 درصد اطمينان مي توان گفت مديران مدارس راهنمايي از مهارت هاي ادراكي لازم برخوردار هستند.5- مهمترين نيازهاي آموزشي مديران در هر يك از مهارت هاي سه گانه عبارت است از: الگوي تدريس در مهارت فني، درك نيازها در مهارت انساني، تعمق در مهارت ادراكي.6- الگوي آموزش ضمن خدمت متناسب با نوع نيازهاي آموزشي مديران در مهارت هاي سه گانه، آموزش حضوري است كه فرايند برنامه ريزي آن شامل چهار مرحله ي تعيين نيازهاي آموزشي، تدوين و طراحيِ برنامه ها، اجرا و ارزشيابي مي باشد.
- عنوان:نيازسنجي وارائه چارچوب كلي آموزش مديران مدارس راهنمايي شهرستان خدابنده(الياس بيگدلي، 1380).
- يافته هاي پژوهش:1- 65 درصدمديران اعلام نموده اند به آموزشهاي فني نياز دارندو35 درصد اعلام نموده اندكه به آموزش نيازندارند.2-4/61 درصدمديران مدارس راهنمايي اعلام كرده اند به آموزش مهارت هاي انساني نيازدارندو6/38درصداعلام كرده اند به آموزش مهارت هاي انساني نياز ندارند.3-6/62درصدمديران اعلام كرده اندكه به آموزش مهارت هاي ادراكي نياز دارند و 4/37 درصد اعلام كرده اند به آموزش مهارت هاي ادراكي نياز ندارند.4- نيازهاي آموزشي مديران به اين صورت اولويت بندي شده است: مهارت انساني> مهارت ادراكي> مهارت فني.5- به طور كلي 5/62 درصد از مديران اعلام كرده اند به آموزش نياز دارند و 5/37 درصد اعلام كرده اند به آموزش نياز ندارند.
- عنوان: تعيين نيازهاي آموزشي مديران مدارس متوسطه ي شهرستان قاين(خديجه عليپور مقدم، 1382).
- يافته هاي پژوهش:1- مديران مدارس به آموزش هاي خاص در زمينه مهارت فني، انساني و ادراكي نياز دارند.2- مديران مدارس در زمينه ي مهارتهاي فني در مقايسه با ديگر مهارت ها نياز بيشتر به آموزش دارند؛ نتايج نشان مي دهد كه بيشترين نياز آموزش مديران در زمينه ي مهارت هاي فني، آشنايي با ict و كمترين نياز آموزشي آن ها در اين زمينه، آشنايي با آيين نامه ها، قوانين و مقررات آموزشي و اداري است.3- مديران مدارس در زمينه ي مهارت هاي انساني نياز به آموزش دارند. نتايج بدست آمده نشان مي دهد كه بيشترين نياز آموزشي مديران در اين زمينه، آشنايي با تئوري هاي انگيزش به منظور ايجاد انگيزه در معلمان و دانش آموزان و كمترين نياز آموزشي آن ها در اين زمينه، آشنايي با گروه ها و سازمان هاي غيررسمي در آموزشگاه مي باشد.4- مديران در زمينه ي مهارت ادراكي به آموزش نياز دارند. نتايج بدست آمده نشان مي دهد كه بيشترين نياز آموزشي آن ها در اين زمينه آشنايي با مفهوم مدرسه محوري و كمترين نياز آنها شناخت فرهنگ ها، باورها و ازرش هاي اجتماعي حاكم بر آموزشگاه مي باشد.5- بيشترين نياز آموزشي مديران در سه زمينه ي مهارت هاي فني، انساني و ادراكي مربوط به مهارت هاي فني مي باشد.
- عنوان:بررسي نيازهاي آموزشي(نيازسنجي آموزشي)مديران مدارس متوسطه ي استان هرمزگان(بلاغت{پژوهشگر} وسازمان آموزش وپرورش استان هرمزگان؛1384).
- نتايج:1- مديران مدارس متوسطه ي استان هرمزگان به آموزش در زمينه ي مهارت های فني نياز دارند. بيشترين نياز آنان در اين زمينه آشنايي با پايگاه هاي اطلاعاتي مديران و كمترين نياز آنان، آشنايي با تربيت بدني براي نظارت بر امور ورزشي و تدوين برنامه و آشنايي با كتابخانه و شيوه هاي جديد كتابداري مي باشد.2- مديران مدارس متوسطه ي استان هرمزگان به آموزش در زمينه ي مهارت های انساني نياز دارند. بيشترين نياز آنان در اين زمينه خودشناسي به منظور شناخت نقاط قوت و ضعف خود و كسب دانش و اطلاعات در زمينه ي رهبري در آموزشگاه، و كمترين نياز آنان آشنايي با گروه ها و سازمان هاي غيررسمي در آموزشگاه مي باشد.3- مديران مدارس متوسطه استان هرمزگان به آموزش در زمينه ي مهارت های ادراكي نياز دارند. بيشترين نياز آنان در اين زمينه شناسايي موانع، محدوديت ها و كاستي هاي موجود در زمينه ي مديريت در آموزشگاه، و كمترين نياز آنان شناخت زمينه ي تاريخي، فرهنگي و اجتماعي مديريت مي باشد.4- مديران مدارس متوسطه ي استان هرمزگان هيچ اولويتي در زمينه ي ميزان نياز به مهارت ها قايل نيستند. به عبارت ديگر تمام مهارت ها(فني، انساني و ادراكي) در درجه ي اهميت يكساني براي آموزش قرار دارند.
ب)تحليل و نتيجه گيری
از تحليل وبررسي تحقيقات مذکور مي توان نکات مهمي را بدست آورد:
13/78 درصد پژوهش ها نشان مي دهند که مديران ما داراي نيازهاي آموزشي اند.اين نيازها را مي توان در سه حيطه ي مهارت هاي فني،انساني وادراکی قرار داد.هر چند که بعضي از اين پژوهش ها به طور مستقيم چنين تقسيم بندي راانجام نداده اند،اما محتواي آن ها درقلمروسه مهارت قرارمي گيرد(همانندرزم فر، مرادی وحاجي سياری).
پژوهش هايي که مهارت هاي مديران رامستقيمابه سه حيطه ي فني،انساني وادراکی تقسيم کرده اند، مولفه هاي تقريبا مشابهي رابرای اين مهارت ها برگزيده اند.
اولويت بندي نيازهاي مديران بر اساس مهارت ها، در تحقيقات متفاوت بوده است.مثلا در حالي که در پژوهش انتصاري، مهارت فني الگوي تدريس در اولويت بوده،عليپور نياز به مهارت فني آشنايي با ict را به عنوان اولويت بدست آورده است.
دوره هاي ضمن خدمت نيز که به منظور رفع نيازهاي آموزشي مديران تشکيل شده، در بعضي از موارد نتيجه بخش نبوده است. علت آن را بايد در عدم احساس نياز مديران به موضوعات آموزشي جستجو کرد.اين مساله بسيار مهم است زيرا به موضوع نيازسنجي برمي گردد.به عبارت ديگر در برگزاري اين دوره ها نيازسنجي صورت نگرفته است؛ امری که بسيار ضرورت است وحتي برخی از صاحبنظران (همانند آنرو و آنرو) عقيده دارند نيازسنجی ابتداي هر فعاليت آموزشی است (فتحي و اجاره گاه، 1377).
تحقيقات نشان می دهند که بسياری از مديران ما بر اساس تخصص خود مشغول به کار نيستند واداره ي امور بر اساس کارکردهای اساسي مديريت صورت نمي گيرد. همچنين تحصيلات قبلي بعضي از مديران با شغل آن ها متناسب نيست.
دلالت هاي پژوهش حاضر جهت توسعه علم در آموزش و پرورش
1) با توجه به اين كه 13/78 درصد پژوهش ها بر نياز هاي آموزشي مديران در زمينه ي مهارت هاي سه گانه دلالت دارند، شايسته است كه مسولان آموزش و پرورش با انجام پژوهشي در اين زمينه و اطمينان از وجود نيازها، به رفع آن ها اقدام كنند. وقتي نيازهاي مديران رفع شد، آن ها نيز بهتر خواهند توانست در توسعه علم در آموزش و پرورش سهيم باشند.
2) پیش نیازِ توسعه علم در آموزش و پرورش، رفع نیازهای مدیران است. براي بررسي مهارت هاي مورد نياز مديران آموزش و پرورش نياز به مولفه هايي مي باشد كه تحقيقات مذكور آن ها را به ما معرفي كرده اند. اين مولفه ها عبارتند از:
3) پس از مشخص شدن نيازهاي آموزشي مديران در زمينه ي مهارت هاي سه گانه، جهت رفع آن ها بر اساس اولويت نياز ها اقدام شود.
4) دوره هاي ضمن خدمت مديران بر اساس نيازهاي تشخيص داده شده ي آنان طراحي شود.
5) جهت ايجاد تحول و توسعه علم در آموزش و پرورش بايد از تخصص هاي مديران در جايگاه خود استفاده شود.
6)استفاده از نتايج نيازسنجي هنگام استخدام كاركنان جديد، ارتقاء و انتقال كاركنان.
7) انجام نيازسنجي آموزشي قبل از برگزاري هرگونه دوره آموزشي.
8) انجام هر چند سال يكبار نيازسنجي به خاطر تغييرات سريع تكنولوژي، روش ها و استراتژي ها.
9) استفاده مطلوب از تحقيقات به عمل آمده جهت بهبود كيفيت برنامه هاي آموزشي مديران.
10) هنگام برنامه ريزي جهت برگزاري دوره هاي آموزشي، تناسب آن را با وضعيت مديران از لحاظ نوع نياز، مكان، زمان، روش، مدت و شرايط موجود در نظر داشته باشند.
11) در برنامه ريزي و بهسازي حرفه اي مديران از همكاري و مشاركت خود آنان، بالادستان و زيردستان نيز استفاده نمايند.