چکیده در روند تغییر و تحول سازمانها، کیفیت یک عامل تاثیرگذار و مهم می باشد و دانشگاهها نیز به عنوان یکی از سازمانهای موثر وارد میدان جدیدی شده که کیفیت از مشخصه های اصلی آنها محسوب می شود، در این راستا کیفیت آموزش، متغیر اساسی است که نقش اصلی را در رقابت بین کشورها به عهده دارد، آموزش در وضعیت کنونی از یک مقوله اجتماعی فراتر رفته و به یک مقوله اقتصادی تبدیل شده است و در جهان امروز انسان به عنوان عامل و هدف توسعه، نقشی موثری در توسعه کشورها دارد. از این رو آموزش و تربیت، حیاتی ترین منبع برای بشریت و رشد و کمال وی محسوب می شود. بر این اساس رشد و گسترش آموزش نیروی انسانی در کشورها به ویژه در کشور ما باید به عنوان نقطه آغازین مسیر توسعه، تلقی شود.
امروزه چالش ها و نیازمندی های متعدد و متنوع علمی و اطلاعاتی پیش روی نهادهای علمی قرار دارد که برای رویارویی با آن ضروری است در جهت نوعی تجدید حیات و تغییرات گسترده و حتی تنوع در اهداف، وظایف و کارکردها گام برداشت. برای کسب بیشترین بازدهی با کمترین هزینه، این نهادها باید به نوسازی خود همت گمارند. از این رو برنامه ریزی نوین و طراحی مجدد فعالیتها و نقشها ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ زیرا در این عصر، کارکردهای این نهادها تغییرات اساسی نموده است. دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یکی از مولفه های مهم بر توسعه نیروی انسانی، در کشور ما به طور موثری بر کیفی سازی نیروی انسانی تاثیر گذاشته است. در شهرستان لامرد نیز با توجه به مسیر توسعه و پیشرفت در زمینه های مختلف، نقش دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یکی از فاکتورهای موثر در توسعه این شهرستان مورد تاکید و توجه می باشد. در این مقاله به بررسی کیفیت نیروی انسانی با دید سیستمی پرداخته شده و در نهایت به ارائه راهکارهایی جهت تحقق این هدف در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد اشاره شده است.
واژگان کلیدی: دانشگاه آزاد اسلامی، توسعه، نیروی انسانی، آموزش، پژوهش
مقدمهبه اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، آموزش عالی وارد دوران جدیدی شده است که رقابت و کیفیت از مشخصه های اصلی آن محسوب می شود. در این زمینه فیگنبام که از پایه گذاران مدیریت کیفیت فراگیر1 محسوب می شود، معتقد است که کیفیت آموزش، متغیر اساسی است که نقش اساسی را در رقابت پنهان بین کشورها به عهده دارد، چرا که طرز تفکر، عمل و تصمیم گیری مدیران، مهندسان، کارگران، معلمان و سایر اقشار جامعه نسبت به کیفیت، به نوع آموزش آنها بستگی دارد و از طرف دیگر خود آموزش و به خصوص آموزش عالی به محیطی رقابتی کشیده شده است. بدون تردید در حرکت به سمت جهانی شدن، کیفیت یک عامل مهم و تاثیرگذار است. در روند توسعه صنعت و بازرگانی، یکپارچگی اقتصاد جهانی و رشد و اشباع بازار، کیفیت نقش اصلی را ایجاد کرده و یکی از مهمترین عاملهای رقابت سازمان و موفقیت در بازارهای جهانی به شمار می آید.
امروزه یکی از مهمترین و اساسی ترین فعالیت ها در سازمان جهت همگانی مثبت با تغییرات و توانائی رقابت سالم در جامعه استفاده از سیستم های بهبود و نوآوری در نیروی انسانی جهت رسیدن به هدفهای مطلوب و سازنده آن سازمان محسوب می شود. به تعبیری می توان گفت:«عصر ما عصر تغییرات است و انسان امروز دستخوش امواج تغییرات، جهان بصورت اقیانوسی مواج درآمده است که امواج تغییرات هر لحظه سرنشینان قایقی را که جهان می نامیم به این سو آن سو پرتاب می کند و در هیچ عصری زندگی بشر هم تا این حد تغییرپذیر نبوده است.»(اسدی،1369ص 36) تغییر و تحول در سازمانهای امروزی به قدری سریع، چند جانبه2، پیچیده و فراگیر است که سازمانها بدون پیش بینی، همگانی و تطابق با آن قادر به ادامه حیات، بالندگی و توسعه نمی باشند. واکنش متناسب به تحولات پیچیده، سازمانها را در جایگاه نظری سیستم های باز اجتماعی قرار می دهد.(سلطانی تبریزی،1378ص 5)
در تحقیقات سازمان مدیریت جهت ایجاد و فراگیر نمودن جریانی از نوآوری ها به سه دیدگاه اشاره شده است، اول: دیدگاهی که نوآوری را بیشتر یک امر روانشناختی و مربوط به استعدادهای فردی تلقی نموده و بنابراین در سازمان استفاده از امکانات آموزشی و سیستم پاداش و تقویت کننده های مثبت را برای پرورش استعدادهای افراد توصیه می نماید. دوم: دیدگاه اجتماعی که خلاقیت نوآوری سازمانی را بیشتر امری جامعه شناختی و مربوط به فراهم آمدن محیط و زمینه مناسب جهت بروز استعدادها می داند. این نگرش غنی سازی (Enrichment) امکانات و زمینه های لازم در سازمان را یک امر سازمانی یعنی فراتر از عوامل فردی و فراهم آوردن صرف امکانات و زمینه های لازم تلقی نمود. و معتقد است که با مجموعه و سیستمی از عوامل در سطح فردی و گروهی همراه با ساختارها و توجه به ارزشها و باورهای سازمانی بوجود آمده و نوآوریها را در سازمان بصورت مستمر درآورده و آنرا زمینه ای برای بقاء و رشد فرد سازمان در نظر گیرد و سعادت بهرهوری هر ملتی وابسته به کار و تلاش همه اقشار جامعه بوده و بهره وری معیاری برای ارزیابی عملکرد این فعالیتها و تلاشها در بخشهای مختلف اجتماعی- اقتصادی است. بهره وری بوسیله تثبیت معلولیت های حاصله(ستانده ها) بر منابع و آنچه که برای حصول به نتیجه صرف شده(داده ها) بیان می شود.(اشراف العقلائی، مترجم، 1377ص 1)
از مهمترین عوامل مهم توسعه اقتصادی و اجتماعی در مواقع مختلف توجه به نقش سازنده و موثر نیروی انسانی است زیرا انسان بر خلاف سایر موجودات دارای نقش خلاق و کارآمد است که می تواند کار خود را از جنبه کمی و کیفی ارتقاء بخشیده و با ابداع روشهای جدید مشکلات احتمالی را بر طرف نماید. نیروی انسانی آموزش دیده و ماهر می تواند با قدرت تعلق و تفکر خود بهترین استفاده را از منابع موجود ببرد.(وفانژاد،1382ص 1)
کیفیت در نظام آموزش عالی و نظام دانشگاهی تعاریف زیادی از کیفیت در دانشگاه عرضه شده است. با توجه به عوامل درونداد، فرایند و برونداد کیفیت را به گونه ای متفاوت تعریف می کنند:(بازرگان،1383ص 59)
1- کیفیت به عنوان پیامد: عبارت است از اینکه وضعیت اشتغال به کار دانش آموختگان(از دیدگاه خودشان، والدین، استخدام کنندگان و بطور کلی جامعه استفاده کننده از خدمات آنها)رضایت بخش است.
2- کیفیت محصول: عبارت است از اینکه تا چه اندازه بروندادهای واسطه ای نظام(نتایج امتحانات نیم سال تحصیلی، ارتقاء از یک پایه تحصیلی به پایه بالاتر و غیره) رضایت بخش هستند.
3- کیفیت به عنوان ارزش افزوده: در این تعریف، یک نظام آموزشی عبارت است از وضعیت دانش آموختگان این نظام از نظر دانش، نگرش و تواناییهای کسب شده، به طوری که بتوان سطح موجود این قابلیتها، تواناییها و نگرش مکتسب را به نظام آموزشی نسبت داد. به عبارت دیگر، یک نظام آموزشی از نظر ارزش افزوده در صورتی دارای کیفیت است که بتوان گفت صلاحیتهای علمی، عملی و نگرشی دانش آموختگان آن بر اثر کسب تجربه در فرایند تحثیل در این نظام حاصل شده است.
4- کیفیت درونداد: عبارت است از میزان تطابق دروندادهای نظام(ویژگیهای رفتار ورودی یادگیرنده گان قابلیتهای مدرسان، برنامه درسی و غیره) با استانداردهای از قبل تعیین شده یا هدفها(انتظارات).
5- کیفیت فرایند: عبارت است از میزان رضایت بخشی فرایندهای یادگیری و سایر فرایندها(ساختی- سازمانی و فرایند پشتیبانی).
6- کیفیت برونداد: عبارت است از اینکه تا چه اندازه نتایج نظام آموزشی(دانش آموختگان، نتایج پژوهشها و آثار علمی دیگر، خدمات تخصصی عرضه شده) در مقایسه با استانداردهای از قبل تعیین شده رضایت بخش هستند.
به عبارت دیگر می توان گفت میزانی که وضع کنونی دانشجویان را از نظر دانش، نگرش و مهارتهای علمی بتوان به هر طریق به نظام آموزش عالی نسبت داد، کیفیت ارزش افزوده به شمار می شود.(همان منبع،ص 58) بر مبنای این تعریف کیفیت نظام آموزشی را می توان بر مبنای هر یک از عناصر نظام آموزشی ارزیابی کرد.
بر اساس موارد فوق می توان کیفیت در نظام آموزشی عالی را اینگونه تعریف کرد: تطابق عوامل درونداد، فرایند، برونداد و پیامدهای این نظام با استاندادرهایی که با توجه به رسالتها و اهداف و انتظارات جامعه تعیین شده، به منظور بهبود فعالیت های آموزش عالی. به طور کلی سه دیدگاه رشد کیفیت در دانشگاهها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و ارزشیابی می شود. زینلی پور در تحقیقی به نقل از رابرت بین بام این سه دیدگاه کیفیت را به این شرح نام می برد:(زینلی پور،1382ص 45)
الف) دیدگاه فردگرایی
در این دیدگاه دانشگاه بر اساس میزان مشارکت و فراهم آوردن تجارب عالی یادگیری و کمکهای دانشگاه در رشد تخصصی دانشجویان یا اعضای هیات علمی ارزیابی می شوند. در این فرایند میزان یادگیری فرد به عنوان معیاری برای بررسی کیفیت مدنظر قرار می گیرد.
ب) دیدگاه جامعه گرایی
در دیدگاه جامعه گرایی کیفیت بر اساس میزانی که دانشگاهها در قبال جامعه متعهد به عرضه خدمت می گردند و اقدام به برآوردن نیازهای مهم جامعه می نمایند، مورد ارزیابی قرار می گیرند.
ج) دیدگاه شایسته گرایی
در این دیدگاه کیفیت دانشگاه بر اساس انطباق دانشگاه با معیارها و استانداردها و شاخصهای پژوهشی- تخصصی جهانی و ملی در آموزش عالی ارزیابی می شود. در این فرایند استانداردها و شاخصهای آکادمیک به عنوان مرجع به کار برده می شوند.
لذا با تاکید بر سه بعد فوق در کیفیت و سایر ابعادی که در خصوص کیفیت وجود دارد(نگرش نسبی، مطلق و ساخت و...) باید الگوی جامعی برای ارتقای کیفیت در دانشگاهها با توجه به شرایط خاص آنها و فرهنگ سازمانی طراحی نمود تا زمینه ساز رشد کیفیت در آموزش عالی و به تبع آن در صنایع و شرکتها باشیم. موسسات آموزش عالی دارای مشتریانی از گروههای مختلف هستند. این مشتریان دارای احتیاجات متفاوتی می باشند. کاتلر و فکس1(1995ص 2) با مطالعه بازاریابی آموزش و با تاکید بر فعالیتهای آموزشی، بیان کردند: که هر موسسه آموزشی با چند گروه مواجه است و باید بداند که چگونه روابط بین آنها را مدیریت کنند. بنابراین شانزده گروه که بر فعالیتهای موسسه تاکید داشتند را مشخص کردند که عبارتند از: کارمندان، فارغ التحصیلان، تامین کنندگان احتیاجات موسسه، رقیبهای موسسه، آژانس های دولتی، افرادی که به لحاظ کاری به موسسه وابسته می باشند، مطبوعات، سازمانهای وابسته و... .
رابینسون ولاگ2 ضرورت بازاریابی داخلی در دانشگاهها را مورد تاکید قرار دادند و مشتریان را به سه گروه در سطوح اول، دوم و سوم بر مبنای تلقی آنها از تربیت و وابستگی تقسیم کردند. برای آنها اولین مشتریان دانشجویان هستند و دومین مشتریان متولیان آموزش و کارکنان هستند و سومین گروه افراد و اشخاص حقوقی وابسته هستند.(رابینسون،1989صص 51-42)
مارکو آنونیو وتِر1(2003ص 3) مشتریان را به دو گروه داخلی و خارجی تقسیم نمودند و تاکید کردند که مشتریان داخلی کسانی هستند که برای رضایت مشتریان خارجی کار می کنند. علاوه بر این آنها مشتریان را به مشتریان اولیه و مشتریان ثانویه تقسیم کردند و این تقسیم بر مبنای مکان آنها به عنوان مشتریان داخلی و خارجی و نیز بر مبنای میزان ارتباط آنها با موسسه بود. نویسندگان محصول آموزش عالی را آموزش در نظر گرفتند و بسته به نقش دانشجویان در طول تحصیل به دو گروه خارجی و داخلی تقسیم کردند که در نمودار(1) داده شده است.
کانجی و تامبی2(1999صص 153-129) مشتریان را بر اساس اهمیت فرآیند آموزش به چند گروه تقسیم کردند: دانشجویان فعلی، دانشجویان بالقوه، کارمندان، کارفرمایان(افرادی که دانشجویان را بعداً به کار خواهند گرفت)، دولت و صنعت.
در ادامه ادوارد سالیس واژه مشتریان را برای مجموعه روابط و تمایزاتی که بین مشتریان اولیه که مستقیماً خدمات را دریافت می نمایند یعنی کسانی که یک سهم مستقیمی در آموزش افراد خاص یا موسسه خاصی دارند و مشتریان رده سوم که دارای سهم تقسیم اندک ولی بسیار مهم در آموزش مانند کارفرمایان، کارکنان دولت و جامعه به طور کل را دارا می باشند، اطلاق می نماید.(حدیقی، مترجم،1380ص 39)
مشتریان آموزش
(کادر شماره یک)
مدل چیزمار1، دانشجویان و کارکنان را به عنوان مشتری در نظر می گیرد. در این مدل دانشجویان به عنوان تولید کننده، جامعه به عنوان مشتری و یادگیری به عنوان محصول در نظر گرفته می شود. این مدل در آموزش عالی قابل قبول تر از مدلهای دیگر است. کارکنان آموزشی غالباً نسبت به اینکه دانشجویان مشتری باشند و کارمندان به عنوان کارمند شناخته شوند، تمایلی ندارند و بسیاری از آنان در این رابطه که دانشجویان مشتری باشند و نیاز آنان مرتفع شود، مقاومت می کنند. یافتن یک مدل علمی و قابل قبول در بکارگیری اصول مدیریت کیفیت فراگیر بسیار مهم است.
در مدل چیزمار نقش استاد، تعیین کردن تولید(مفهوم مورد نظر) و روش تولید(تولیدات کلاسی) است و به عنوان مشاور، دانشجویان را به عنوان درونداد، هدایت را به عنوان فرایند سیستم و یادگیری را به عنوان برونداد ترسیم می کند و نسبت به بازرسی کیفی و تعیین کلاس پاسخگو می باشد. یکی دیگر از وظایف استاد پایین آوردن هزینه یادگیری و یاری رساندن به دانشجویان در شناسائی فرایندها و سیستمهایی است که بیشتر موثر می باشد. در مدل وی نقشهای زیادی به عهده استاد گذاشته شده است اما نقش حقیقی او پاسخگوئی نسبت به یادگیری دانشجو می باشد. کیفیت در این مدل، یعنی به کارگیری وسایلی برای انجام بهتر کارهایی که مربوط به استاد است که این کارها شامل یاری رساندن به دانشجویان می باشد تا آنها نسبت به یادگیری خود، مسئول و همچنین نسبت به بهبود در بدست آوردن اهدافشان کوشا باشند. او نتیجه گرفت که شرایط مدل کیفیت فراگیر تدریس- یادگیری عبارتند از کار گروهی، قدرتمندی، بازخورد و پیشرفت مستمر.(فیست ویکی و بارت2،2001ص 101)
تحلیل مشتریان موسسات آموزش عالی از دیدگاههای مختلف نشان می دهد که محققین فرایندهای آموزش عالی را به یک فرایند(آموزش) محدود کرده اند و مشتری را بدون توجه به مشتریان داخلی و خارجی در این فرایند مورد بررسی قرار داده اند. اگر بخواهیم فرایند آموزش را بصورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم باید آموزش را به دو زیر فرایند تدریس و یادگیری تقسیم کنیم، که در به طور کلی می توان گفت مشتریان خارجی، آنهایی هستند که برونداد سیستم را دریافت می کنند و مشتریان داخلی آنهایی هستند که در فرایند تدریس3 شرکت می کنند.اساتید به عنوان مشتری داخلی محسوب شده و دانشجویان مشتری خارجی محسوب می شوند. اما در فرایند یادگیری4 دانشجویان به عنوان مشتریان داخلی و کارفرمایان به عنوان مشتریان خارجی به حساب می آیند.
اما در فرایند پژوهش اساتید و محققین به عنوان مشتریان داخلی و دولت و جامعه به عنوان مشتریان داخلی محسوب می شوند.
جدول(1)
بدین ترتیب با توجه به بررسی تمام فرایندها، مشتریان دانشگاه آزاد اسلامی عبارتند از:
1- دانشجویان: دانشجویانی که ثبت نام کرده و مشغول تحصیل در دانشگاه هستند.
2- کارفرمایان: کسانی که در آینده دانشجویان را استخدام می کنند، شرکتها، صنعت و... .
3- اساتید: همه افراد دانشکده که در فرایند یادگیری نقش دارند.
4- جامعه/دولت: شهروندان، پرداخت کنندگان مالیات، متصدیان دولت.
5- خانواده ها: خانواده هایی که دانشجویان را به لحاظ مالی حمایت می کنند.
6- مدیران و کارکنان: مدیران مدارس و کارمندان آنها، گروههای مدیریتی دانشگاهها.
توجه به نقش مشتریان، چه داخلی و چه خارجی در دانشگاه و شناخت نیازهای آنان در زمینه های مختلف علمی، پژوهشی، مالی و... موجب ایفای سازنده این دانشگاه در توسعه آموزش عالی کشور شده و توجه ویژه به خصوصیات مناطق مختلف کشور و بومی کردن رشته ها و متناسب کردن رشته های دانشگاهی با ویژگیهای مناطق، تاثیر به سزائی در توسعه آموزش عالی کشور داشته است.
دانشگاه آزاد اسلامی از منظر قضاوت
نقش انسان به عنوان یک عامل اساسی در مسیر توسعه برای همه روشن و مبین می باشد. لذا جهت توسعه کشور بایستی به عامل انسانی توجه ویژه ای شود. یکی از شاخصهای مهم و تاثیر گذار در کیفیت توسعه هزینه می باشد. امروز دانشگاه آزاد در کیفی سازی نیروی انسانی، هزینه چشمگیری را از دوش دولت برداشته است.
دانشگاه آزاد با سابقه بیست و پنج ساله، در روند آموزش عالی ایران توانسته جایگاه مهم و اصولی خود را بدست آورد. توسعه نیروی انسانی در دو بعد کمی و کیفی در دانشگاه آزاد مشخص و آشکار می باشد؛ بطوریکه بیشتر از نیمی از جمعیت دانشجوئی کشور در این دانشگاه مشغول به تحصیل و سرانجام به بازار کار کشور وارد می شوند. بر اساس آئین نامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورخه 23/7/1364 اهداف زیر برای موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی مشخص گردیده است:
1- ارتقاء سطح دانش و فرهنگ جامعه 2- تامین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز کشور 3- گسترش آموزش عالی در کشور به نحویکه بتواند پاسخگوی عطش جامعه برای کسب علم باشد. 4- کمک به بسیج و استفاده از همه مدرسان و استادان جامعه در امر آموزش عالی 5- ایجاد زمینه مناسب برای فعالیت همه جانبه مردم در امر گسترش و اعتلاء دانش و پژوهش کشور.
با توجه به اهداف فوق در مصوبه چهل و یکمین شورای عالی انقلاب فرهنگی، دانشگاه آزاد اسلامی تاسیس می گردد.
در اردیبهشت سال 1386 ریاست دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به سند چشم انداز بیست ساله کشور به تدوین استراتژیها و اهدافی برای توسعه این دانشگاه پرداخته است.
1- گسترش فضای آموزشی دانشگاه از 12 میلیون مترمربع به 15 میلیون مترمربع در پایان برنامه چهارم و به 30 میلیون مترمربع در پایان چشم انداز بیست ساله.
2- افزایش تعداد دانشجویان تکمیلی از 5-4 درصد به10 درصد در پایان برنامه چهارم و ارتقاء این تعداد به 20 درصد در پایان چشم انداز بیست ساله.
3- افزایش تعدا اعضای هیأت علمی از 25 هزار به 50 هزار تا پایان برنامه چهارم و به 100 هزار عضو هیأت علمی در پایان چشم انداز بیست ساله.
4- افزایش تعداد آموزشکده ها و مدارس وابسته به دانشگاه آزاد از 600 مدرسه به 800 مدرسه در پایان برنامه چهارم و 1200 هزار در پایان چشم انداز بیست ساله.
5- ارتقاء تعداد مراکز رشد و فناوری و پژوهشی از 35 مرکز به 100 مرکز در پایان برنامه چهارم و 200 مرکز در پایان چشم انداز بیست ساله.
6- بالا بردن میزان پذیرش در دانشگاه مجازی وابسته به دانشگاه آزاد از 100 دانشجو در سال 1386 به 000/10 دانشجو در پایان برنامه چهارم و 000/000/1 دانشجو تا پایان چشم انداز بیست ساله.
7- افزایش تعداد بیمارستانهای وابسته به دانشگاه آزاد از 11 به 15 بیمارستان در پایان برنامه چهارم و 25 بیمارستان در پایان چشم انداز بیست ساله.
با توجه به اهداف اصولی و اساسی ذکر شده، دانشگاه آزاد اسلامی در زمینه های زیر نیز به توسعه نیروی انسانی کمک کرده است. توسه فرهنگ عمومی، رفع محرومیت های از شاخصهای مختلف، ایجاد عدالت در توزیع آموزش عالی در مناطق مختلف، رقابت مثبت و سازنده با آموزش عالی در بخش دولتی، سرمایه گذاری در بخش پژوهشی، توسعه و گسترش ارزشهای دینی در بین مردم. با توجه به نقش دانشگاه آزاد در عوامل مختلف ذکر شده به حرکت اصولی و سازنده این نهاد در توسعه کشور پی برده می شود. امید می رود با برنامه ریزیهای منطقی و مثبت در این زمینه، شاهد توسعه این دانشگاه در سالهای آتی بوده؛ بطوریکه این دانشگاه هم در کشور و هم در بعد بین المللی به جایگاه شایسته خود برسد.
مشتریان و ذینفعان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد
اگر با یک دید سیستمی به بررسی نیروی انسانی مرتبط با دانشگاه آزاد اسلامی لامرد بپردازیم؛ بایستی به این نکته اقرار نمود که کلیه مردم لامرد بطور مستقیم و غیرمستقیم با این دانشگاه در ارتباط بوده و از خدمات آن به نوعی استفاده می نمایند از یک طرف دانشجویان و اساتید دانشگاه آزاد و از طرف دیگر والدین، فروشگاهها و شهروندان با صنفهای متعدد.
اگر با یک دید منطقی به سطح سواد این شهرستان پس از تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد لامرد توجه نماییم به این نکته پی می بریم که تعداد زیادی از فارغ التحصیلان این دانشگاه در ادارات و سازمانهای مختلف به کار گمارده شده اند و اگر هم فارغ التحصیلان بطور رسمی در جائی به اشتغال گمارده نشده باشد زمینه بالا بردن سطح فرهنگ و خواسته های عمومی را فراهم نموده اند که این مسأله زمینه توسعه فرهنگی را به عنوان یکی از شاخه های مهم توسعه فراهم می نماید.
دریافت نمودار ، نتیجه گیری :
دریافت