چکیدهراهنماي آموزشي فردي است كه برنامه هاي نظارت و راهنمايي را در مدرسه طراحي ،اجرا و ارزشيابي مي كند و با ديگر كاركنان مدرسه اعم از معلمان ،مديرو ديگر كاركنان ارتباط متقابل دارد .راهنما بايد طبق ضوابط معين و تعريف شده كه از سوي واحد مربوط به ايشان ابلاغ گرديده انجام وظيفه نمايد. در واقع راهنمايي آموزشي يك شيوه و يك سبك مشخص براي نزديك شدن به معلمان است براي اينكه راهنما و ناظر بتواند اين جريان را عملي سازد و هدف خود را تامين كند، بايد فكر،احساس و عمل او با ساير همكاران آموزشي خود هماهنگ باشد.
در حال حاضر با توجه به دگرگوني ها و تحولات بسيار در زمينه هاي مختلف علوم و تكنولوژي ،زمينه تغيير روشهاي تدريس معلمان و ابزار مورد استفاده آنها فراهم گرديده است.اصلاح فرايند آموزشي،ارتقاء سطح كيفيت تدريس معلمان و در نتيجه بهبود شرايط يادگيري دانش آموزان از هدفهاي كنوني راهنمايان آموزشي در مدارس است. لذا راهنمايان آموزشي با بهره گيري از آخرين يافته ها و پژوهشهاي علمي و آشنايي كامل با وظايف و مسئوليتهاي خود در جهت اصلاح وضع تربيتي دانش آموزان و معلمان ابتدايي در شهرستان لامرد عامل مهمي محسوب مي شوند،كه در اين مقاله به بررسي مقوله نظارت و راهنمايي و در نهايت ارائه راهكارهايي جهت استفاده بهينه از آن در مدارس ابتدايي پرداخته مي شود.
واژگان كليدي:راهنماي آموزشي،كيفيت،آموزش و پرورش،يادگيري،فرايند
مقدمه: نظارت و راهنمایی به عنوان یکی از خورده سیستمها در مجموعه نظام آموزشی و پرورشی نقش اساسی در تحقق اهداف نهایی تعلیم و تربیت جامعه ایفا می نماید. متأسفانه برداست غیرمنطقی از بحث نظارت و راهنمایی و مترادف دانستن آن یا وارسی و کنترل اشکالات موجود توسط عوامل انسانی خارج از مجموعه موجب گردیده که در جامعه ی ما فعالیت، نظارت و راهنمایی جایگاه علمی و منطقی خود را از دست داده و نوعاً باید بدبینی و نگرش منفی کارکنان توأم باشد. بر این اساس رسالت اصلی معلمان در مقطع کنونی تلاشی به منظور اصلاح نگرش منفی یاد شده و ترغیب همکاران به دریافت صحیح و درست مفهوم نظارت و راهنمایی است و این امر جز در سایه همدلی و همراهی معلمان راهنما با این عزیزان حاصل نمی گردد. متأسفانه گاهی دیده می شود که نظارت و راهنمایی به طور غیرقابل اجتنابی به عنوان تهدیدی جدی برای معلم جلوه می کند و شاید وضعیت حرفه ای او را به خطر انداخته و به اعتماد او لطمه وارد سازد. بعضی معلمان بر این باورند که نظارت هیچ نقش مهمی در زندگی حرفه ای آن ندارد. وجود چنین برخورد شخصی و خصومت آمیز معلم با امر نظارت این فکر را قوت می بخشد که مدارس به طور کلی از آن صرفنظر کنند. معلمان خصومتی به امر نظارت نداشته، لیکن ناسازگاری آنان با سبک نظارتی است که ملاحظه می کنند. شاید معلمان با آن سبک نظارتی که بتوانند به ملاحظات و خواسته های آنان بهتر پاسخ دهد بیشتر سازگار باشد نظارت معلم محور اصولاً بر چنین فرضی استوار است. (بهرنگي،مترجم،1382)
نظارتی که امروز اکثر معلمان ما از آن استقبال می کنند و می پذیرند، نظارتی است که هر دو در آن مشارکت و تعامل داشته باشند و در واقع نظارت بیش از آنکه ناظر محور بوده، معلم محور باشد. چرا که تأکید نظارت معلم محور بر رشد و تکامل حرفه معلمی است و هدف اساسی این نظارت کمک به معلم در اعمال صحیح شیوه آموزش است. برای تحقق این هدف لازم است ناظر فرایند نظارت را با تشکیل یک جلسه تبادل نظر با معلم آغاز کرده و در این گفتگو به معلم، فرصت طرح ملاحظات، احتیاجات و خواسته های شخصی داده شود. نقش ناظر کمک به معلم در روشن ساختن این مشکلات است تا اینکه هر دو تصویری روشن از آموزش کنونی معلم از آموزش مطلوب و مورد نظر معلم و از اختلاف ما بین آنها به دست آورند. سپس ناظر و معلم فنون جدیدی را کشف می کند، فنونی که معلم بتواند به اجرا در آورد و آموزش خود را به سوی مطلوب سوق دهد. (همان منبع،ص20).
هدف غایی و نهایی راهنمایی آن است که آدمی خود قادر شود با دانش و بینش بیشتر به حل مسائل و مشکلات خویش بپردازد و در مراحل مختلف حیات و پیشامدهای آن، تصمیمات عاقلانه و هوشیارانه بگیرد و هدفهای با ارزش برای خود انتخاب کند و در رسیدن به آنها استقامت نشان دهد. (اردبیلی، 1379 ، ص 37).
اغلب معلمان از دسترسی به همکارانشان که بتوانند مشاهدات خود را با آنان در میان گذارند، محرومند نظارت می تواند این نیاز مبرم معلمان را مرتفع بسازد. جلسات تبادل نظر برای طرح ریزی باید چنان باشد که فرصتی برای معلمان به وجود آورد که آنان بتوانند درباره تدریس خود بیندیشند. اکثر معلمان در خود اضطراب نامعلومی درباره مؤثر بودن تدریسشان احساس می کنند. آنها نمی دانند که آیا آموزششان خوب است یا می توانند به دانش آموزان دارای مشکل کمک کنند یا موجب بهبود آموزشی آنان شوند و معلمان کمتر فرصت می کنند تا عملکرد معلمان دیگر را سر کلاس ملاحظه کنند. ناظران می توانند این را به شیوه ای دیگر، برطرف سازند. مثلاً می توانند به معلم در تعیین اهداف خود و گردآوری اطلاعات مبتنی بر مشاهده اتفاقات در کلاس درس و تجزیه و تحلیل این اطلاعات به منظور کشف نارسانیهای موجود کمک کنند این فرآیند می تواند برای معلمانی که از اهداف خود آگاهی ندارند و یا نمی دانند در کلاس چگونه بیان کنند، راهنمایی سودمندتری باشد. (بهرنگي،مترجم،ص1382).
بیان روح و جوهر نظارت در قالب کلمات مشکل است نظارت یک فرآیند، یک شیوه و یک سبک مشخص برای نزدیک شدن به معلمان است برای اینکه ناظر بتواند این جریان عملی را مؤثر سازد و هدف اصلی نظارت را تأمین کند. باید فکر، احساس و عمل او با یکدیگر هماهنگ باشد. هدف اصلی نظارت بر معلم رشد حرفه ای معلم در پیش یا ضمن خدمت است. (بهرنگی، مترجم، 1382).
بیشتر معلمان از اینکه بر آنان نظارت کنند، چندان دل خوشی ندارند و این در حالی است که نظارت بر آنها بخشی از آموزشی و کار حرفه ای آنان محسوب می شود. معلمان همواره به صورت تدافعی به نظارت عکس العمل نشان می دهند و آن را مفید تلقی نمی کنند. این تصمیم فاقد استثناء نیست. بعضی از معلمان از نظارت بهره های فراوانی می گیرند و بعضی از ناظران مستعد و شایسته در کار با معلمان از مقبولیت و اثربخشی خاصی برخوردارند. با این وجود کثرت شواهد دلالت دارد که اکثر معلمان مشمول تصمیم مذکور می شوند. (همان منبع،ص27)
تعريف راهنمايي تعليماتي از ديدگاه انديشمنداناز نظر آردامز،راهنماي تعليماتي فعاليتي است در خدمت آموزش و بهبود آن مي باشد.اين فعاليت مستقيما به امر تدريس و يادگيري و نيز به عواملي كه در ارتباط با اين دو فرايند هستند يعني معلم،دانش آموز،برنامه هاي درسي ،مواد آموزشي و محيط فيزيكي و اجتماعي مدرسه مربوط مي شود.(افشاري،1371)
سرجيواني،راهنماي تعليماتي را مشمل را بر نگرشها و كوششها و رفتارهايي مي داند كه به منظور تحقق اهداف مدرسه ابراز مي گردد.اسپرز،صبر و شكيبايي را از ويژگيهاي مهم راهنماي تعليماتي مي داند . وي معتقد است كه معلم راهنما بايد ثابت كند كه طلبه ي حرفه ي معلمي است.رابطه علت و معلولي را ارج مي گذارد و هميشه در كمين معلولهايي است كه بعد از علت ها ظاهر مي شوند.(بهرنگي،مترجم،1382)
ايوانز معتقد است كه راهنماي تعليماتي امروز قبل از هر چيز بايد يك معلم خوب باشد.او بايد باهوش،داراي درك عميق از فرايند آموزش و پرورش در جامعه ،داراي شخصيتي دوست داشتني ،مجهز به مهارتهاي روابط انساني و عاشق بچه ها باشد.مهارت در فرايندهاي گروهي براي حرفه او جنبه حياتي دارد.(افشاري،1371)
اهداف راهنماي تعليماتي:
طبق يكي از آراء هدف راهنمايي تعليماتي چيزي جزء عقلاني تر كردن رفتار سازماني معلم كه منطبق با اهداف آموزش و پرورش باشد نيست؛بر تن و بر اصول حاكم بر دكتر تعيين اهداف راهنمايي تعليماتي را در آموزش و پرورش به شرح زير بيان مي كند:
1.هدف غايي راهنماي تعليماتي ارتقاء فرايند رشد دانش آموز است كه نهايتا به رشد و ترقي جامعه مي انجامد.
2.هدف عام راهنماي تعليماتي تضمين و انجام و استمرار در برنامه هاي آموزشي است،اين انجام و استمرار بايستي در بين مقاطع تحصيلي و نيز محتواي هر رشته و درس وجود داشته باشد.
3.هدف جاري و خاص راهنماي تعليماتي ايجاد زمينه مناسب براي تدريس و يادگيري است كه بايستي با تشريك مساعي سايرين صورت پذيرد.
اوانز(evanz)ونيگلي(neagly)هدف اساسي راهنماي تعليماتي را شناسايي ارزش ذاتي هر فرد مي دانند.با اين نيت كه بايستي تمام توانايي هاي بالقوه انسان به فعل در آيد.
شرايط تخصصي ناظرين آموزشي از ديدگاه پيتر و اوليوا(piter olive)(مهبودي،1382)
راهنماي تعليماتي بايد واجد دانش كافي در علوم تربيتي باشد.
راهنماي تعليماتي بايد آشنايي كامل با ساختار سازماني نظام آموزش در سطوح مملكتي ،منطقه اي و استاني داشته باشد و تسلط كافي به سيستم بودجه بندي نظام آموزشي داشته باشد.
راهنماي تعليماتي بايد اصول ارزشيابي و اندازه گيري و سنجش در آموزش و پرورش را به خوبي بداند.
راهنماي تعليماتي بايد قادر به شناخت نيازهاي گوناگون معلمين بوده و چگونگي اقدام جهت پاسخگويي به اين نيازها را بداند.
راهنماي تعليماتي بايستي اصول برنامه ريزي و سازماندهي و اجراي برنامه آموزشي ضمن خدمت را بداند و در موارد لزوم اين نوع برنامه هاي كوتاه مدت را جهت آموزش معلمين تشكيل دهد.راهنماي تعليماتي بايد با روانشناسي كودك آشنا باشد .راهنماي تعليماتي بايد قوانين و مقررات و مسايل حقوقي مربوط به نظام آموزشي را بخوبي بداند.
راهنماي تعليماتي بايستي كليه مهارتهاي مربوط به طراحي آموزشي را بداند و بتواند در موارد لزوم براي حل مسايل و مشكلات آموزشي معلمين از اين مهارتها استفاده كند.
راهنماي تعليماتي بايد واجد مهارتهاي انساني كافي بوده و بتواند در برخوردهايش با معلمين اصول روابط انساني بكار ببرد.
معلمان راهنما و نقش حمايتي در كلاس درس
به نظر مي رسد كه مؤثرترين روشهاي پشتيباني آنهايي مي باشند كه مستلزم ارئه كمك يك شخص به معلم در كلاس و ضمن تدريس است و اين بدان دليل است كه معلم مي تواند نحوه انجام كار را مشاهده كرده و از شخص پشتيباني كننده چيزي بياموزد كه در آينده بتواند بر اساس اصول كلي آن به يادگيري شاگرد ديگري نيز كمك كند.معلم راهنما مي تواند بر يك يا چند شاگرد تمركز كند تا بتواند كم و بيش مانند شاگردان ديگر كار كنند.يا مي تواند به همه شاگردان كمك كند تا معلم بتواند وقت بيشتري به هر يك از شاگردان اختصاص دهد.
معلم راهنما ممكن است به معلم كلاس كمك كند تا روش تدريس خود را تنظيم كند.مثلا مي توانند فعاليت هاي گروهي را پيشنهاد كند كه در آن ميزان مشاركت شاگردان مختلف،متفاوت است،توازن بين فعاليت هاي گروهي و فردي مي تواند بسيار مهم بوده و مستلزم بررسي راههاي متفاوت است.ممكن است كه فرمان مورد استفاده معلم نيازمند مناسب سازي باشد تا دستور العملها با بيش از يك روش ارائه شوند.ممكن است كه لازم باشد كه تكاليف به اجزاي كوچكتر تجزيه شوند و ثبت مفصل واكنش ها مد نظر قرار گيرد.معلم راهنما ممكن است كه در مورد هر يك از اين فرايندها پيشنهادهايي ارائه دهند.(نيكنامي،1382)
اهمیت و ضرورت راهنماي آموزشي: به طور کلی جامعه انسانی در ابعاد مختلف زندگی نیاز به راهنمایی و هدایت دارند. بدون وجود راهنما هیچ کس به هدف و مقصود نمی رسد. محصول تعلیم و تربیت يك کشور زیربنای اساسی آن کشور محسوب گردیده و این محصول بر تمام ابعاد اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک کشور تأثیر شگرف دارد. و می تواند موجبات ترقی یا تنزل و رکود یک کشور و نظام را مهیا سازد. در عرصه تعلیم و تربیت با توجه به تغییر و تحولات مداوم اجتماعی که از ویژگی های جامعه صنعتی و پیچیده روز است، تحقق اهداف مورد نظر مستلزم نظارت و راهنمایی در اجرای صحیح برنامه آموزش و پرورش می باشد. که تدریس معلم به عنوان یکی از مهم ترین فرآیندهای آموزشی و نیاز آنان به آگاهی از رویدادهای جدید تدریس وجود معلم راهنما به عنوان مشاور ضروری می سازد.(نيكنامي،1382)
معلمان راهنما می توانند کوشش های معلمان را جهت داده و آنها را قادر سازند تا با مشاهدۀ رفتار دانش آموزان و کشف استعدادهای آنان در جهت پرورش و شکوفایی آنها بکوشند. معلم راهنما می تواند به معلمان کمک کند تا هدفهای آموزش را مورد توجه قرار داده و با ایجاد نظم و انگیزه بیشتر نسبت به مسائل آموزش، سعی در رفع مشکلات آنها بنمایند. و با ارائه جدیدترین اطلاعات و دانش ها نه تنها تخصص و مهارت علمي و عملي آنان را بالا ببرند ، بلکه نگرشی مناسب و رفتار مطلوب شغلی را نیز در آنان ایجاد می کنند. توسعه و گسترش تعلیم و تربیت و نوآوری و تغییر در عرصه فنون و روش های تدریس نیاز معلمان را به آشنایی با دانش نوین در عرصه ی تعلیم و تربیت ضروری نموده است.(بهرنگي،مترجم،82)
اهميت راهنمايي از ديدگاه قران و پيامبر:
علاوه بر آیات متعدد درباره کسب علم و دانش در قرآن کریم، به اندیشیدن و تفکر درباره موجودات جهان و کاربرد عقل و هدایت و ارشاد و بالاخص مشورت تأکید فراوان شده است. «وَ أمرَهُم شُوری بَینَهُم و مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُون» (سوره شوری، آیه 38).
توجه به مشورت در کارها آن چنان اثرات اجتماعی داشته است که در یکصد سال اخیر کشور ما یعنی انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی ایران مضمون این آیات به عنوان مظهری از خواست و اراده ملت در برابر استبداد و خودکامگی و حکومت مطلقه تجلی یافته است. در تالار مجلس شورای ملی سابق آیه «و شاورهم فی الأمر»، در برابر دیدگان نمایندگان قرار داشت و اصل هفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با استناد به این دو آیه شوراها اعم از مجلس تا شورای شهر و روستا و نظایر آنها را از ارکان تصمیم گیری و ااداره امور کشور می شناسد. در قرآن کرین آیات بسیاری درباره هدایت و ارشاد نازل شده است. نمازگزاران در نمازهای پنجگانه از خداوند طلب هدایت و ارشاد و به راه راست را می نماید. «اهدنا الصراط المستقیم»، و خداوند با تذکر به اینکه قرآن در آن شک و تردیدی نیست و بر هدایت و ارشاد و پرهیزکاران است. دعای نمازگزاران را اجابت می نماید. «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». همچنین ذکر آیاتی از جمله «و یَزیدُ اللهُ الذینَ اهتدوا هُدیً» (خداوند بر هدایت کسانی که جویای هدایت هستند می افزاید) در باب جنبه های مثبت هدایت و ارشاد آمده که با مراجعه به آن می توان به اهمیت و ضرورت تحقیق در این زمینه پی برد. (اردبیلی، 1379).
پیغمبر اکرم (ص) هرگز به روش مستبدان رفتار نمی کرد در اموری که از طرف پروردگار دستوری نازل نگردیده بود، با اصحاب به مشورت می نشست و نظر و رأی آنان را محترم می شمرد و از این طریق به آنها شخصیت می داد. در غزوه بدر مسأله اقدام به جنگ و تعیین محل اردوگاه و نحوه رفتار با اسرای جنگی را به شور گذاشت و در جنگ احد نیز درباره استقرار اردو در شهر مدینه و یا خارج از آن به مشورت پرداخت. ارزش دادن به اصحاب و یاران، طرف شور قرار داده آنها و شخصیت دادن به آنها از علل عمده نفوذ عظیم و بی نظیر او در جمع صحابه بود. در وصیت خودش به مولا علی آمده است: فقر از نادانی سخت تر و مال سودمند تر از خردمندی نیست. هیچ چیز هراسناک تر از خودبینی و هیچ معاضدتی از مشاوره نیکوتر نیست.لذا با مراجعه به آیات قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و سخنان شعرا، حکما و صاحبنظران می توان بیش از پیش به اهمیت و ضرورت تحقیق در این زمینه پی برد.(همان منبع،ص56)
دریافت نتیجه گیری: :
دریافت